x تبلیغات
مشاوره مدیریت، بازاریابی، استراتژی،رهبری

رهبر در سازمان ، درس‌هایی طلایی برای اثرگذاری و نفوذ بر کارکنان

کسب و کار در خانه

کسب و کار در خانه: مزایا، معایب و اشتباهات رایج مربوط به آن

کسب و کار در خانه می‌تواند انعطاف زیادی داشته باشد و نوعی تعادل بین کار و زندگی باشد که همه ما به دنبال آن هستیم. کارولین دنیلز، مدرس کارآفرینی و فناوری کالج بابسون در ولزلی ماساچوست می‌گوید: «اما واقعیت این است که کسب و کار در خانه مجموعه‌ای از چالش‌های خاص خود را به همراه دارد. برای مثال، انجام کسب‌وکارتان به‌تنهایی و از خانه می‌تواند خسته‌کننده باشد. این‌که خودتان به‌تنهایی بخواهید تمام تخیلات خود را تغذیه کنید بسیار سخت است.» ایران مدیر در این مقاله در مورد برخی از مشکلات خاص کسب و کار در خانه صحبت می‌کند:

اجتناب از اشتباهات هنگام راه اندازی کسب و کار در خانه

۱٫ صرف زمان بسیار زیاد در خانه

آنه الکساندر، مربی کسب‌وکارهای کوچک در Brevard، N.C. می‌گوید: «تنهایی، اولین شکایت افرادی است که در خانه کار می‌کنند. بسیاری از مردم برای محیط کار جداگانه آماده نیستند.» درحالی‌که این کار می‌تواند از هر نظر راحت‌تر به نظر برسد، اما بهترین روش نیست. به جای آن، برای جلسات حضوری‌ که به کسب ‌و کار شما کمک می‌کنند، دور از دفتر خانگی خود زمان صرف کنید. الکساندر می‌گوید: «جلسات را برای ناهار برنامه‌ریزی کنید، در گروه‌های شبکه‌سازی شرکت کنید و یا از کافی‌شاپ‌ها برای یک عنصر اجتماعی در روز خود ایجاد کنید.»

۲٫ چالش داشتن یک برنامه کاری برای کسب و کار در خانه

زمانی که لئون اوکس یکی از شرکای شرکت I Canvas ART، یک فروشنده آنلاین از بوم‌های سفارشی و چند نفر از کارمندانش روز و شب را در اتاق ناهارخوری‌اش کار می‌کردند، می‌گوید: «این یک دستور برای فرسودگی است. شما احساس گناه می‌کنید که کار نکرده‌اید و هیچ قطع ارتباطی بین کار و زندگی وجود ندارد.» درنهایت، او از کارکنان خواست تا ۶ عصر کار را ترک کنند و مطمئن شد که در برنامه زمانی روزانه خود وقت آزاد قرار داده است؛ اما او در سال جاری، شرکت سه‌گانه Niles خود را به دلیل رشد کسب‌وکار که اداره آن در منزل سخت شده بود، به یک فضای اداری منتقل کرد.

۳٫ ایجاد امکان وقفه

دانیلز می‌گوید: «داشتن یک یا دو تماس تلفنی با خانواده و دوستانتان مشکلی ندارد؛ اما زمانی که به‌طور مداوم در حالت «وقفه» هستید، تمرکز بر روی کسب و کار در خانه آسیب می‌بیند.» او توصیه می‌کند که برای مبارزه با اختلالات، باید در طول روز زمان‌های آرامی داشته باشید که هیچ تماس تلفنی یا ایمیلی در آن انجام نشود. همچنین باید مراقب باشید که اغلب اوقات خود را به کارهای گمراه‌کننده مانند اتوی لباس یا مراقبت از کودکان صرف نکنید. اعضای خانواده و پرستار کودکان خود را از ساعت کاری خود مطلع کنید و توضیح دهید که تنها به درخواست‌های فوری پاسخ خواهید داد.

۴٫ وابستگی بیش‌ازحد به عزیزان

الکساندر می‌گوید: «بدون داشتن همکارانی در اطراف خود، به‌راحتی می‌توانید صحبت کردن درباره مشکلات کسب‌وکارتان با همسر یا دوستان خود را به یک عادت تبدیل کنید؛ اما ممکن است عزیزانتان از صحبت در مورد کسب‌وکارتان خسته شوند. به‌علاوه، ممکن است آن‌ها نتوانند بهترین مشاوره را به شما ارائه دهند، زیرا آن‌ها همیشه کسب‌وکار شما را درک نمی‌کنند؛ بنابراین، سعی کنید با دیگران درزمینه‌ی کاری خود ارتباط برقرار کنید تا یک شبکه غیررسمی مشاوران داشته باشید.» او همچنین پیشنهاد می‌دهد: «یک گروه متقاعدکننده از دیگر افراد با کسب و کار در خانه ایجاد کنید.»

۵٫ عدم ایجاد یک محل کار جداگانه

کسب و کار در خانه 1 دانیلز می‌گوید: «حتی اگر در یک خانه بزرگ زندگی نمی‌کنید، یک فضای کاملاً اختصاصی برای کار ایجاد کنید. برای ایجاد یک شکاف فیزیکی بین فضای کار و زندگی، یک اتاق کوچک یا حتی یک گوشه خالی از اتاق نشیمن خود را انتخاب کنید. اگر مجبور هستید در یک محل مشترک خانه مانند اتاق غذاخوری یا آشپزخانه کار کنید، برای ایجاد یک فضای حرفه‌ای کاری، روزانه اشیای شخصی را کنار بگذارید. حتی اگر فضای جداگانه‌ای ندارید، می‌توانید آن را ایجاد کنید.»

۶٫ اجازه دادن به کارمندان برای سوءاستفاده از خانه‌تان

اگر برای نحوه رفتار کارکنان در خانه‌تان قوانینی تعیین نکنید، به خانه‌تان آسیب می‌رسانید. برای مثال، اوکس بر چگونگی غذا خوردن کارمندان در اتاق نشیمن، راه رفتن بر روی فرش‌های رنگ روشن با کفش و چسباندن یادداشت‌ها بر روی دیوار تأکید کرده است. اوکس می‌گوید، به‌جای این‌که بعداً کارمندانتان را سرزنش کنید، بهتر است انتظارات خود را از اول مشخص کنید. «قوانینی تنظیم کنید که با آن راحت هستید.» اوکس از کارمندان خواست تا کفش‌های خود را در بیاورند و در پایان روز محل کار خود را تمیز کنند تا او بتواند بعدازظهر از میز و اتاق غذاخوری خود استفاده کند.

۷٫ بیش‌ازحد مشغول بودن

تاتا هارپر که در Shoreham, Vt یک خط مراقبت از پوست را در خانه خود راه‌اندازی کرد می‌گوید: با انباشته شدن کارها، احتمال غافل شدن از آن‌ها بسیار بیشتر می‌شود. اگر در محلی که زندگی می‌کنید، کسب و کار انجام می‌دهید، ازآنجاکه فضای کاریتان خصوصی است و آن را با همکاران یا بازدیدکنندگان دیگر به اشتراک می‌گذارید، به‌آسانی امکان دارد که تسلیم بی‌نظمی شوید. «هارپر پرونده‌ها را قبل از انباشته شدن مرتب کرده و فایل‌بندی می‌کند و تنها موارد مربوط به کسب‌وکار را ذخیره می‌کند. علاوه بر این، او دریافت که دکوراسیون و روشن کردن دفترش به او انگیزه می‌دهد تا آن را تمیز نگه دارد.»

۸٫ شروع روز بدون برنامه

الین کوین، نویسنده‌ی مبتکر «هیچ کاری مثل کار کردن از خانه نیست (نشر کالوران، ۲۰۱۱)» ساکن شیکاگو می‌گوید، «بدون تصمیم آگاهانه در مورد اینکه چطور زمان خود را صرف کنید، روزتان می‌تواند کاملاً هدر برود». در عوض، برای هر دو اقدامات کوتاه‌مدت و اهداف بلندمدت زمان صرف کنید تا بتوانید کسب‌وکار خود را به شیوه‌ای متعادل‌تر اجرا کنید. یک برنامه ایجاد کنید و به آن متعهد بمانید. کوین می‌گوید «به‌جای ایجاد فهرست کارها، وظایف را به‌طور مستقیم در برنامه‌ریزی روزانه خود وارد کنید که به شما این امکان را می‌دهد تا برای تکمیل هر کار یک مهلت مشخص تعیین کنید». همچنین، اطمینان حاصل کنید که در طول روز برای مسائل مهم اما غیرمنتظره‌ای که ممکن است پیش بیایند، زمان آزاد در نظر گرفته باشید.

صرفه‌جویی در هزینه برای کسب و کار در خانه

بسیاری از کسب‌وکارها با بودجه بسیار کمی کار می‌کنند، به‌ویژه در هنگام راه‌اندازی کسب و کار خانگی. نظارت بر هزینه‌ها چیزی است که می‌تواند در تمام مراحل مختلف شروع کسب ‌و کار در خانه انجام شود – نه‌فقط زمانی که پول کمی وجود دارد. پس چطور می‌توانید یک شرکت حرفه‌ای و خلاق را اداره کنید و باز هم پول ذخیره کنید؟

کسب و کار در خانه 2

۱٫ انجام کارها توسط خود

یکی از مزایای شروع کسب ‌و کار در خانه، ثروتی است که شما از تجربه‌ای که با انجام بسیاری از کارهای استارتاپ توسط شخص خودتان به دست می‌آورید. همان‌طور که ملیسا یاملو، بنیان‌گذار Storybook Studio، در کسب‌وکار آنلاین در زمینه هنر و صنایع‌دستی کودکان اذعان کرد: «هر کاری که یاد گرفتم برای خودم انجام دهم، مهارتی است که برای آینده خواهم داشت. اگر من سعی کنم و موفق نشوم، آن زمان هزینه می‌کنم، اما تجربه هم به دست می‌آورم.» یاملو یک محصول ایجاد کرد و در هزینه‌های آوردن آن به بازار صرفه‌جویی کرد. «پر کردن اسناد استارتاپ کسب‌وکار خودم و ثبت علامت تجاری خودم – این درواقع بیشتر از زمانی که اگر یک وکیل می‌گرفتم طول کشید.» اما او با این کار مقدار قابل‌توجهی پول صرفه‌جویی کرد.

۲٫ برون‌سپاری

هنگام شروع یک شرکت، احساس می‌کنید که باید بیشتر کارهایتان را خودتان انجام دهید، اما هنگامی‌که شروع به رشد می‌کنید، کمک گرفتن می‌تواند باعث شود به حرکتتان ادامه دهید. اگر پایه‌های خلاقانه‌ای در بدنه خود نداشته باشید، کسی را پیدا کنید که آن استعدادها را داشته باشد. برون‌سپاری می‌تواند در هزینه‌های استخدام کارمندان مانند بیمه و مزایا صرفه‌جویی کند. علاوه بر این، برون‌سپاری فرصتی برای آزمایش افراد قبل از استخدام آن‌ها به‌صورت دائم فراهم می‌کند. سایت‌های بسیاری وجود دارند که برای یافتن افراد حرفه‌ای که در خانه کار می‌کنند از آن‌ها استفاده کرده و کارهایتان را برون‌سپاری کنید یا آن‌ها را به‌صورت فریلنسر استخدام کنید.

۳٫ تبادل

این همچنین یک راه بسیار عالی برای صرفه‌جویی در هزینه‌ها در هنگام به دست آوردن یک محصول یا خدمات با کیفیت است. در خارج از کادر به روش‌های خلاقانه فکر کنید که می‌توانید خدمات خود را در تبادل با آنچه نیاز دارید ارائه دهید. اگر به یک طراح وب نیاز دارید، آیا می‌توانید برای کاهش یا حذف هزینه‌ها محصول یا سرویس خود را مبادله کنید؟ یا آیا می‌توانید ارائه یک لینک از سایت خود به سایت آن‌ها (که می‌تواند به سایت آن‌ها ترافیک بفرستد، به‌ویژه اگر در سایت خود ترافیک بالایی داشته باشید) پیشنهاد دهید؟

۴٫ دانشجویان

یکی دیگر از گزینه‌ها برای یافتن منابع با هزینه‌های پایین می‌تواند کار دانشجویی باشد. دانش آموزان و دانشجویان بسیاری وجود دارند که برای فرصت استفاده از مهارت‌های خود و احتمالاً کارآموزی برای ایجاد تجربه‌ای که بتوانند در رزومه خود قید کنند مشتاق هستند.

۵٫ تبلیغات

خرید تبلیغات برای بازاریابی می‌تواند بخش بسیاری از سود شما را مصرف کند؛ اما اینترنت گزینه‌های بسیاری برای تبلیغ رایگان ارائه می‌کند. ایجاد پست در انجمن‌ها، نوشتن وبلاگ‌ها و نوشتن مقالات راه‌های عالی برای جلب توجهات به سمت شرکت شما و همچنین آوردن ترافیک به وب‌سایت شما، بدون پرداخت هزینه است.

۶٫ شبکه‌سازی

تعامل در گروه‌های شبکه‌سازی مربوط به کارتان یک راه عالی برای فروش خود و کسب‌وکارتان است.

۷٫ چاپ

هزینه‌ها برای چاپ هم اضافه می‌شوند، اما باید راهی ارزان برای آن پیدا کرد و تا جای ممکن از مزایای رایگان استفاده کنید.

۸٫ هزینه‌های حسابداری

استخدام یک حسابدار یک ایده خوب است، اما مراحلی وجود دارند که شما می‌توانید هزینه آن‌ها را در پایان سال کاهش دهید. با استفاده از نرم‌افزارها می‌توانید درآمد و هزینه‌های خود را در طول سال پیگیری کنید و تنها با چند کلیک، این اطلاعات را به حسابدارتان انتقال دهید. چراکه این در زمان حسابدارتان صرفه‌جویی می‌کند و می‌تواند باعث شود مبلغ فاکتور کمتری پرداخت کنید. راه‌های زیادی برای صرفه‌جویی در هزینه‌ها وجود دارد، اما بزرگ‌ترین تأثیر بر امور مالی کسب‌وکارتان با ایجاد یک بودجه محکم و موجه و منطقی ایجاد می‌شود – و به آن بستگی دارد. مقایسه حساب‌های واقعی با مقادیر بودجه به‌صورت سه ماهه می‌تواند به شما کمک کند تا در مسیر باقی بمانید. این همچنین به شما کمک می‌کند تا در هنگام شناسایی حوزه‌هایی که نیاز به کاهش هزینه‌ها دارید، برای سال بعد برنامه‌ریزی کنید.

معایب کسب و کار در خانه

کار کردن از خانه معایبی هم دارد. ممکن است مشتریان دفتر خانگی شما را حرفه‌ای نبینند. هنگامی‌که خورشید می‌درخشد، یا زمان خرید یا کلاس گلف یا وقتی‌که فرزندانتان شما را صدا می‌کنند، ممکن است حفظ تمرکزتان بر روی کار بسیار دشوار شود. دوستان و خانواده هم می‌توانند بدون هماهنگی با شما به منزلتان بیایند و لیست عوامل حواس‌پرتی همچنان ادامه دارد. با ایجاد دفتر خود در یک اتاق خالی یا گوشه ساکتی که می‌توانید به‌طور اختصاصی به کسب‌وکار اختصاص دهید، این مشکلات را به حداقل برسانید. آن را با مبلمان اداری (حتی دست‌دوم) مبله کنید و بر یک کامپیوتر تجاری سرمایه‌گذاری کنید. یک خط تلفن تجاری جداگانه دارای پیغام‌گیر صوتی نصب کنید. سپس برای بازدیدکنندگان خوش‌نیت روشن کنید که ساعت‌های کاری منظمی دارید و این کامپیوتر در دسترس کودکان نیست. در صورت لزوم، اگر دفتر خانگی‌تان تصویری از شما به‌عنوان یک حرفه‌ای منعکس نمی‌کند ترجیحاً با مشتریانتان در بیرون از دفتر ملاقات کنید.

جدا نگه‌داشتن خانواده و کسب و کارتان

برای جدا نگه‌داشتن خانواده و کسب و کار در خانه مجبور نیستید یک کارمند معجزه‌آسا باشید. در زیر چند راهنمایی ساده برای جدا کردن این دو از هم ارائه شده است: • هنگام کار در‌ دفتر خود را ببندید. این نشانه‌ای برای اعضای خانواده‌تان است تا مزاحمتان نشوند. • بعد از اتمام کار روزانه در دفتر خود را ببندید. این باعث می‌شود که شما در تمام ساعات شب به دفتر خود وارد شوید. • اجازه ندهید کودکانتان تلفن‌های کاری شما را پاسخ دهند. ممکن است فکر کنید این کار بامزه است؛ اما مشتریانتان این‌گونه فکر نمی‌کنند. • مطمئن شوید که کودکانتان می‌دانند وقتی شما «در دفترتان هستید» نباید مزاحم شما شوند. • بعد از ساعات کاری به تلفن‌های کاری‌تان پاسخ ندهید. پیام ضبط‌شده می‌تواند ساعات کاری شما را اعلام کند. • در طول ساعات کاری از انجام کارهای خانه‌داری پرهیز کنید. • در طول ساعات کاری‌تان زمان‌های استراحت کوتاه در نظر بگیرید. اگر شما نیز کسب و کار در خانه دارید می‌توانید مزایا و معایب آن را با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.

دورکاری: چه نیازی به دفتر کار هست، وقتی می‌شود از راه دور کار کرد؟

ارتباط تلفنی با مشتری

ارتباط تلفنی با مشتری و ۶ مهارت شگفت‌انگیز برای موفقیت در آن

ارتباط تلفنی با مشتری ، موفقیتی قابل دسترس است. اگر فروش و یا کسب‌وکاری نداشته باشید، برقراری تماس برایتان بسیار ساده می‌شود، اما برای بسیاری از افراد شماره‌گیری و تلفن کردن بسیار دشوار است. چرا؟ زیرا هیچ‌کس واقعاً نمی‌خواهد که تماس‌هایش رد شود. چیزی که می‌تواند باعث شود تا در یک روز، فروش بدی اتفاق بیفتد این است: قبل از اینکه بتوانید ارتباط تلفنی با مشتری برقرار کنید، چندین و چند بار تلاش می‌کنید که این اتفاق بیفتد و همین امر باعث می‌شود تا چشم‌انداز موردنظر، شما را رها کند. به همین دلیل است که اکثر مردم در فرایند فروش شکست می‌خورند، نه به این دلیل که به‌اندازه کافی خوب نیستند، بلکه آن‌ها به اندازه کافی پایدار نیستند. فروش همانند بازی اعداد است. می‌توانید گوشی خود را برداشته و به‌راحتی یک فروش داشته باشید، اما این عمل بسیار نادر است زیرا کمتر از ۲ درصد احتمال دارد که ‌چنین اتفاقی رخ دهد. بنابراین عمل فروش چالش بزرگی است. با توجه به آمار ۸۰ درصد از فروش‌ها پس از چهار مرتبه ارتباط تلفنی با مشتری صورت می‌گیرند، در همین شرایط هم هنوز ۹۲ درصد از مردم در مکالمه چهارم مشکوک به انجام عمل خرید هستند و این بسیار بد است زیرا فقط یک جمله‌ی کوتاه مانند (نه من مطمئن نیستم) باعث می‌شود که شما وادار شوید تا برای بار پنجم سعی خود را بکنید. ایران مدیر شش راهنمایی ساده ارائه می‌دهد که بتوانید ترس از فروش و شک و تردید خود را کنار بگذارید و معاملات بیشتری را انجام دهید.

۱٫ اطمینان حاصل کنید که با فرد مناسب صحبت می‌کنید

فروش همانند بازی با اعداد است، اما می‌توانید تعداد مخالفت‌هایی را که دریافت می‌کنید را کاهش دهید و اطمینان حاصل کنید که با فردی صحبت می‌کنید که می‌تواند به پیشنهاد‌های شما پاسخ مثبتی بدهد. بهتر است برای هر چشم انداز فقط ۱۵ دقیقه زمان صرف کنید تا ببینید که فرد درستی را انتخاب کرده‌اید یا خیر. اگر با یک شخص مناسبی ارتباط برقرار کرده‌اید و یک سری مخالفت به همراه داشت، جای نگرانی نیست؛ اما اگر شخص اشتباهی را انتخاب کرده باشید، واقعاً خود را برای شکست آماده کنید.

۲٫ برای ارتباط تلفنی با مشتری هدف درست داشته باشید

اگر ۸۰ درصد از فروش‌های شما بعد از پنجمین مکالمه با مشتریان به نتیجه برسد، باید اطمینان حاصل کنید که برای برقراری تماس‌های خود هدف درستی را انتخاب کرده‌اید. بسیار واضح است که چهار تماس اولیه با مشتری مربوط به فروش نیستند، بلکه برای حفظ مشتریان و آماده کردن آن‌ها برای گفتگوی پنجم است که در آن صورت شانس شما برای ایجاد یک فروش، بالاتر می‌رود. اگر هدف درستی داشته باشید، فشارها از روی شما برداشته می‌شود و احساس آرامش بیشتری می‌کنید که به‌خودی‌خود باعث ایجاد نتایج بهتر می‌شود. شما همچنین احساسی را به مراجعه‌کنندگان خود منتقل می‌کنید: زیرا او (مراجعه‌کننده) مجبور نمی‌شود فوراً «نه» بگوید و جریان گفتگو را با شما قطع کند، لذا هر دو فرصت بهتری برای مکالمه دارید. وقتی‌که هدف درستی داشته باشید، حتی یک مخالفت هم می‌تواند باعث موفقیت شود، زیرا شما را وادار می‌کند که به عقب برگردید و دوباره امتحان کنید.

۳٫ اطمینان حاصل کنید که پیام درستی داشته باشید

فروشی که انجام می‌شود در مورد خود محصولات نیست، بلکه در مورد ارائه راه‌حل است. برای انجام این کار اطمینان حاصل کنید که پیام فروش شما مزایایی را هم به همراه دارد. پیام شما باید جدید و مرتبط با مشتری باشد. هنگامی‌که شما دارای مشتری مناسب و پیام درستی هستید، شانس شما برای رسیدن به مرحله بعدی به‌طور قابل‌توجهی افزایش می‌یابد. مردم خواستار انواع راه‌حل‌ها هستند، نه محصولات و یا خدمات، بنابراین مطمئن شوید که ‌چنین راه‌حل‌هایی را برای آن‌ها به‌اندازه کافی برجسته کرده‌اید.

۴٫ پیام خود را مرور و اصلاح کنید

سخنرانان حرفه‌ای دائماً در حال بررسی مطالب خود هستند، بررسی این‌که چه چیزهایی برای آن‌ها مفید و کارآمد است و چه چیزهایی ناکارآمد. آن‌ها نسبت به این بحث‌ها و مطالب خود بسیار بی‌رحمانه عمل می‌کنند. آن‌ها می‌خواهند بدانند که چه چیزی باعث می‌شود تا مخاطبان، واکنش درستی به آن‌ها بدهند، یا اینکه چه چیزی باعث ایجاد ارتباط و تعامل می‌شود. هنگامی‌که حتی یک کلمه نامناسب را در مطالب خود ببینند، آن را حذف می‌کنند و یا کلمه‌ی دیگری جایگزین آن می‌کنند. این فوق‌العاده است که صاحب یک مطلب باشید، اما شما دائماً باید آن را ارزیابی کرده و بهبود ببخشید و همیشه به دنبال افزایش میزان مشتریان و فروش بیشتر خود باشید. فروش هم یک فرایند همانند فرایندهای دیگر است که نیاز به بهبود، ارزیابی و اصلاح دارد.

۵٫ از ابزارها برای افزایش تعداد مکالمات استفاده کنید

به‌طورمعمول و به‌طور متوسط، باید هشت ارتباط تلفنی با مشتری داشته باشید تا بتوانید با او بالقوه گفتگو کنید، بنابراین هر تماسی که با فرد نامناسبی به پایان می‌رسد، تلاش بسیار زیادی برای این ارتباط هدر رفته است و همین امر باعث افزایش ناامیدی و کاهش اعتمادبه‌نفس شما می‌شود. به همین دلیل است که شما باید از ابزارها استفاده کنید. چندین مورد از این ابزارها وجود دارد که می‌تواند به شما کمک کند تا زمان صرف هزینه فروش در برابر شماره‌گیری را به حداکثر برسانید.

۶٫ پایدار و سازگار باشید

با فروش ۸۰ درصدی در تماس‌های پنجم، همه‌چیز در رابطه با فروش، به پایداری و سازگاری می‌رسد. بزرگ‌ترین هدیه‌ای که می‌توانید برای خود تعیین کنید این است که تماس‌های تکراری از مشتریان خود دریافت کنید که این یک موفقیت بزرگ در برابر شکست‌های قبلی شما محسوب می‌شود. پیگیری باعث پول درآوردن می‌شود. شگفت‌آور است که ۴۸ درصد از فروشندگان به‌غیراز پنج تماس تلفنی اولیه، هیچ‌گونه پیگیری دیگری انجام نمی‌دهند؛ و تعجب هم می‌کنند که چرا در فروش تلفنی موفق نشده‌اند. هنگامی‌که شما اعتمادبه‌نفس خود را در فرایند فروش افزایش می‌دهید، مکالمات بیشتری خواهید داشت و تماس‌های برقرارشده را به سمت تماسی گرم و جذب‌کننده هدایت می‌کنید که این کار به فروش بیشتر منجر می‌شود. شما برای بهبود فروش خود از ارتباط تلفنی با مشتری استفاده می‌کنید؟ راه‌حل‌های دیگری برای موفقیت در برقراری ارتباط تلفنی با مشتری را دارید؟ لطفاً نظرات خود را با ما و کاربران ایران مدیر در بخش دیدگاه به اشتراک بگذارید.

دیجیتال مارکتینگ یا بازاریابی دیجیتال چیست؟

دیدگاه منبع محور

دیدگاه منبع محور و مدلی کاربردی برای خلق مزیت رقابتی پایدار

دیدگاه منبع محور (RBV= Resource Based View) یک مدل عملکرد سازمان است که بر منابع و قابلیت های تحت کنترل شرکت به عنوان منشا مزیت رقابتی تمرکز می کند. ایران‌مدیر قصد دارد تا در این مقاله شما را با این رویکرد در مدیریت استراتژیک آشنا کند. منابع در دیدگاه منبع محور دارایی های ملموس و ناملموس تحت کنترل شرکت هستند که برای طراحی و اجرای استراتژی هایش از آن ها استفاده می کند. مثال های منابع شامل کارخانه های یک شرکت (دارایی ملموس)، محصولات آن (دارایی ملموس)، شهرت آن در بین مشتریان (دارایی ناملموس) و کار گروهی در بین مدیران آن (دارایی ناملموس) می باشند. منابع شرکت می تواند به چهار دسته گسترده طبقه بندی شوند:
  • منابع مالی: شامل کل پول (از هر منبعی) می شود که شرکت برای طراحی و اجرای استراتژی ها از آن استفاده می کند.
  • منابع فیزیکی: شامل کل تکنولوژیفیزیکی مورد استفاده در شرکت مانند تجهیزات، تاسیسات و ماشین آلات، سخت افزار و نرم افزارهای کامپیوتری، ربات ها، اتوماسیون ها، موقعیت جغرافیایی و ساختمان شرکت است.
  • منابع انسانی: شامل آموزش، تجربه، قضاوت، هوشمندی، روابط و بینش تک تک مدیران و کارکنان در یک شرکت است.
  • منابع سازمانی: شامل ساختار گزارش رسمی شرکت، برنامه ریزی رسمی و غیررسمی آن، سیستم های هماهنگ کننده و کنترل کننده، شهرت و فرهنگ سازمانی و روابط غیررسمی درون گروه های سازمان و میان سازمان با محیطش می باشد.
قابلیت ها زیرمجموعه ای از منابع شرکت هستند و به عنوان دارایی های ملموس و ناملموسی تعریف می شوند که یک شرکت را قادر می سازد از دیگر منابع تحت کنترلش مزیت کامل به دست آورد. به عنوان مثال قابلیت های شرکت می تواند شامل مهارت های بازاریابی، تولید، فناوری اطلاعات و تحقیق و توسعه باشد.

مفروضات دیدگاه منبع محور

دیدگاه منبع محور بر مبنای دو فرض اساسی درباره منابع و قابلیت های تحت کنترل شرکت استوار است:
  1. فرض ناهمگنی منابع: یعنی شرکت ها ممکن است دارای شکل های مختلفی از منابع و قابلیت ها باشند، حتی اگر در یک صنعت مشابه با یکدیگر به رقابت بپردازند. ناهمگنی منابع به این امر اشاره دارد که برای یک فعالیت تجاری معین، برخی شرکت ها ماهرانه تر از دیگران عمل می کنند.
  2. فرض عدم تحرک منابع: بدین معنی است که برخی از تفاوت های منابع و قابلیت ها ممکن است پایدار باشند، چرا که کسب یا توسعه آن ها برای شرکت ها بسیار پرهزینه است. این فرضیه ثبات منابع می باشد.
ارائه این دو فرضیه با یکدیگر، علت عملکرد بهتر برخی شرکت ها نسبت به سایرین را حتی در یک صنعت مشابه شرح می دهد. اگر شرکتی منابع و قابلیت های با ارزشی داشته باشد که تعداد اندکی از شرکت ها از آن ها برخوردارند و چنانچه تقلید از این منابع و قابلیت ها برای سایرین پر هزینه باشد، آن شرکتی که صاحب این دارایی های ملموس و ناملموس می باشد قادر به کسب مزیت رقابتی پایدار می باشد.

چارچوب VRIO در دیدگاه منبع محور

با استفاده از دیدگاه منبع محور، توسعه مجموعه ای از ابزارهای تحلیل منابع و قابلیت های سازمان و برآورد میزان پتانسیل ایجاد مزیت رقابتی شان، امکان پذیر است. ابزار اولیه برای انجام تحلیل درونی، چارچوب VRIO نامیده می شود. این چارچوب در واقع چهار سوال کلیدی است که می بایست در خصوص منابع و قابلیت های شرکت به منظور شناسایی مزیت های رقابتی بالقوه پرسیده می شود.

ارزشمند بودن (Valuable)

کلیه شرکت ها ترکیبی از منابع و قابلیت ها را دارند. برخی از آنان سبب ایجاد و کمک به کسب مزیت رقابتی می شود در حالی که برخی دیگر چنین خاصیتی را ندارند. در معیار ارزشمند بودن باید به این سوالات پاسخ دهیم:
  1. آیا منابع داخلی سازمان از نظر رقابتی ارزشمند هستند؟
  2. آیا منابع و قابلیت های شرکت قادر به بهره برداری از فرصت های بیرونی شرکت یا خنثی سازی تهدیدات بیرونی هستند؟
اگر پاسخ شرکت به این سوالات مثبت باشد، می توان نتیجه گرفت که منابع و قابلیت ها ارزشمند هستند و می توانند به عنوان قوت های شرکت در نظر گرفته شوند. در غیراین صورت آن منابع و قابلیت ها جزو ضعف های شرکت به حساب می آیند. یک راه برای تشخیص منابع و قابلیت های شرکت، بررسی تاثیر استفاده از آن ها بر هزینه ها و درآمدهای شرکت است. به طور کلی، در دیدگاه منبع محور شرکت هایی که از منابع و قابلیت هایشان برای بهره برداری از فرصت ها یا خنثی کردن تهدیدها استفاده می کنند، افزایش در بازدهی خالص یا کاهش در هزینه های خالص و یا هر دو را مشاهده می کنند. هم چنین مطالعه درباره زنجیره ارزش شرکت می تواند به شناسایی منابع و قابلیت های ارزشمند بالقوه ای که تحت کنترل شرکت است کمک کند. زنجیره ارزش شرکت مجموعه ای از فعالیت های کسب و کار است که شرکت برای توسعه، تولید و فروش محصولات یا خدماتش آن ها را به انجام می رساند. هر مرحله در زنجیره ارزش شرکت مستلزم کاربردی کردن و یکپارچگی منابع و قابلیت های متفاوت است. از آن جا که شرکت ها می توانند زنجیره های ارزش متفاوتی را انتخاب کنند، می توانند مجموعه های متنوعی از منابع و قابلیت ها را انتخاب کنند. برای مثال صنعت نفت را در نظر بگیرید. زنجیره ارزش کسب و کاری که قرار است نفت خام به محصولات مصرفی مانند بنزین و گازوئیل تبدیل شود، شامل اکتشاف نفت خام، حفاری نفت خام، خرید نفت خام، تصفیه نفت خام، فروش محصولات تصفیه شده به توزیع کننده ها، حمل محصولات تصفیه شده و فروش محصولات تصفیه شده به مشتری های نهایی می شوند. شرکت های مختلف، منابع و قابلیت های متفاوتی در صنعت نفت دارند، بنابراین ممکن است انتخاب های متفاوتی را درباره مراحل زنجیره ارزش به عمل آورند. برای مثال اکتشاف نفت خام خیلی گران و مستلزم منابع مالی اساسی است. شرکت های فعال در این حوزه نسبت به شرکت هایی که محصولات تصفیه شده را به مشتری نهایی می فروشند، از منابع و قابلیت های متفاوتی برخوردار هستند. مایکل پورتر مدلی از زنجیره ارزش عمومی را پیشنهاد کرده است. این زنجیره ارزش که در شکل زیر نمایش داده شده است، فعالیت های ایجاد کننده ارزش را به دو مقوله اصلی تقسیم می کند:
  1. فعالیت های اصلی که مستقیما با تولید وتوزیع محصول مرتبط هستند و شامل تدارکات داخلی (خرید، تهیه لیست موجودی و نظایر آن)، تولید، تدارکات خارجی (انبارداری و توزیع)، فروش و بازاریابی و ارائه خدماتپشتیبانی تحویل و ارائه خدمات به مشتری می شود.
  2. فعالیت های پشتیبان که در تحقق فعالیت های اصلی به شرکت یاری می رسانند و شامل زیرساخت ها (برنامه ریزی، امور مالی، خدمات اطلاعاتی و حقوقی)، توسعه تکنولوژی (تحقیقات و توسعه، طراحی محصول)، مدیریت و توسعه منابع انسانی و تامین و پشتیبانی (تدارکات) می شود.

دیدگاه منبع محور

کمیاب بودن (Rarity)

اگر منبع یا قابلیت خاصی توسط شرکت های رقیب بیشماری کنترل شود، بعید است که آن منبع بتواند منشا مزیت رقابتی برای هریک از آن‌ها باشد. منابع و قابلیت های ارزشمند، اما رایج (غیرنادر) منشا برابری رقابتی هستند. دیدگاه منبع محور می‌گوید زمانی که منبع ارزشمند، کمیاب و نادر باشد و در اختیار شرکت های بیشماری نباشد، منشا مزیت رقابتی محسوب می شود. در معیار کمیاب بودن باید به این سوالات پاسخ دهیم:
  1. چه تعداد از رقبا منابعی شبیه منابع سازمان ما در اختیار دارند؟
  2. آیا منبع ما نادر و کمیاب است؟
  3. آیا منابع ما چیزی است که رقبا فاقد آن هستند؟
البته همه منابع و قابلیت های شرکت نباید با ارزش و نادر باشند. در واقع بیشتر شرکت های منبع محور متشکل از منابع و قابلیت های با ارزش اما مشترک هستند. این منابع نمی توانند منشا مزیت رقابتی باشند اما برای به دست آوردن برابری رقابتی ضروری هستند. به طور کلی مادامی که تعداد شرکت های برخوردار از منبع یا قابلیت خاص از تعداد شرکت های مورد نیاز برای ایجاد پویایی های رقابت کامل در یک صنعت کمتر باشد، آن منبع یا قابلیت می تواند نادر و منبع بالقوه مزیت رقابتی درنظر گرفته شود.

تقلیدناپذیر بودن (Inimitable)

منابع سازمانی ارزشمند و نادر تنها در صورتی تبدیل به منشا کسب مزیت رقابتی پایدار می شوند که هزینه کسب و توسعه آن ها برای شرکت های دیگر در مقایسه با شرکت های دارنده بسیار بالا باشد. این نوع از منابع به درستی قابل تقلید نیستند. در معیار تقلیدناپذیری باید به این سوالات پاسخ دهیم:
  1. آیا کسب این منابع توسطسازمان های دیگر مستلزم صرف هزینه های زیاد است؟
  2. آیا تقلید از آن توسط دیگران مشکل است؟
به طور کلی تقلید به دوشیوه صورت می گیرد:
  • کپی برداری مستقیم: شرکت های تقلیدکننده قادرند منابعی را که شرکت دارای مزیت رقابتی از آن ها برخوردار است، مستقیما کپی کنند. بنابراین در صورتی که هزینه این کپی برداری بیش از حد بالا نباشد، مزیت رقابتی موقتی خواهد بود.
  • جانشینی: شرکت های تقلیدکننده قادرند از منبعی جایگزین به جای منبع گران قیمت به منظور کسب مزیت رقابتی استفاده کنند.
تعدادی از محققان دیدگاه منبع محور علت گرانی احتمالی تقلید منابع یا قابلیت ها توسط دیگران را مورد مطالعه قرار داده اند و به چهار منبع گرانی دست یافتند: شرایط تاریخی منحصربه‌فرد وقتی شرکتی به دلیل موقعیت مکانی و شرایط زمانی خاص با هزینه ای کم به منابع دست پیدا می کند، شرکت ها دیگر ممکن است تقلید از منابع را گران بیابند. توانایی شرکت ها برای اکتساب، توسعه و استفاده از منابع اغلب به جایگاه زمانی و مکانی آن ها بستگی دارد. وقتی زمان و تاریخ می گذرد، شرکت های فاقد منابع وابسته به زمان و مکان با مشکل هزینه قابل توجهی در به دست آوردن و توسعه آن ها روبرو می شوند؛ زیرا انجام چنین کاری نیازمند بازگشت به عقب است. شرایط تاریخی منحصر به فرد حداقل به دو شیوه مزیت رقابتی پایدار را به یک شرکت اعطا می کند: شیوه اول وقتی است که شرکت، اولین شرکتی باشد که یک یا چند مزیت پیشگام را ارائه داده است. شیوه دوم تاثیر تاریخچه بر شرکت است که براساس مفهوم وابستگی شکل می گیرد. زمانی که فرایند به مسیر وابسته است که رخدادهای ابتدایی در تکامل فرایند اثرات قابل توجهی روی رخدادهای بعدی داشته باشند. وابستگی مسیر در تکامل مزیت رقابتی نشان می دهد که شرکت در دوره فعلی مزیت رقابتی را برمبنای اکتساب و توسعه منابع در دوره های پیشین به دست آورده است. این مطلب که ارزش آتی منابع خاص چه خواهد بود، اغلب در ابتدای دوره آشکار نیست. شرکت ها به دلیل این عدم قطعیت قادر به کسب یا توسعه این منابع به بهایی کمتر از ارزش واقعی آن ها هستند. شرکت های دیگر که در جستجوی اکتساب یا توسعه این منابع هستند پس از آشکار شدن ارزش واقعی این منابع مجبور به پرداخت ارزش کامل آن ها بیشتر از هزینه های متحمل شده توسط شرکتی می باشند که این منابع را قدری زودتر کسب کرده یا توسعه داده است. ابهام علیت شرکت های تقلیدکننده در بسیاری از موارد ارتباط بین منابع و قابلیت های تحت کنترل سازمان و مزیت رقابتی را درک نمی کنند. به عبارت دیگر ارتباط بین منابع و قابلیت های شرکتی و مزیت رقابتی ممکن است به لحاظ علّی مبهم باشد. پیچیدگی اجتماعی طیف وسیعی از منابع و قابلیت های شرکتی ممکن است به لحاظ اجتماعی پیچیده باشند؛ مثلا روابط میان فردی بین مدیران در شرکت، فرهنگ شرکت و شهرت شرکت میان عرضه کننده ها و مشتری ها را شامل می شوند. توجه داشته باشید که در بیشتر این موارد مشخص کردن نحوه ای که این منابع پیچیده اجتماعی سبب ارزش آفرینی می شوند، امکان پذیر است و ابهام علّی کمی در این زمینه وجود دارد. با این حال، درک بهبود کارایی و اثربخشی ناشی از فرهنگ سازمانی یا روابط میان مدیران ضرورتا به معنای توانایی شرکت های فاقد این ویژگی ها برای درگیرشدن در تلاش های سیستماتیک جهت ایجاد آن ها یا وجود جانشین های کم هزینه نیست. پتنت ها و لیسانس ها پتنت ها می توانند هزینه تقلید را در برخی صنایع مانند صنایع دارویی و شیمیایی افزایش دهد و برای مدتی کپی برداری را محدود می کند.

پشتیبانی سازمان (organization)

سازمان برای تحقق کامل پتانسیل منابع ارزشمند، کمیاب و غیرقابل تقلید باید سازماندهی شود. در معیار پشتیبانی سازمان باید به این سوالات پاسخ دهیم:
  1. آیا سیاست ها و رویه های سازمان منابع ارزشمند، کمیاب و غیرقابل تقلید سازمان را پشتیبانی می کنند؟
  2. آیا سازمان به منظور بهره برداری از منابع و قابلیت هایش به درستی سازماندهی شده است؟
در دیدگاه منبع محور مولفه های بیشماری در خصوص سازماندهی شرکت از جمله ساختار گزارش رسمی، سیستم های کنترل مدیریت رسمی و غیررسمی و سیاست های پاداش دهی به سوال سازماندهی مرتبط هستند. این مولفه ها در ترکیب با منابع و قابلیت های دیگر، شرکت را قادر به تحقق پتانسیل کامل مزیت رقابتی می سازد.

کاربرد چارچوب VRIO

با ارزش نبودن منبع یا قابلیت، شرکت را برای انتخاب یا اجرای استراتژی هایی که از فرصت های محیطی استفاده می کنند یا تهدیدهای محیطی را خنثی می کنند، ناتوان می سازد. این نوع از منابع ضعف به حساب می آیند و شرکت را در موضع ضعف رقابتی قرار می دهند. بهره برداری از منبع یا قابلیت ارزشمند اما فراوان در درک و اجرای استراتژی، برابری رقابتی ایجاد می کند. بهره برداری از این نوع منابع مزیت رقابتی ایجاد نخواهد کرد اما ناتوانی در بهره برداری از آن ها می تواند شرکت را به لحاظ رقابتی در موضع ضعف قرار دهد. در دیدگاه منبع محور، این منابع با ارزش اما غیرنادر به عنوان نقطه قوت سازمانی تلقی می شوند. بهره برداری از منبع یا قابلیتی که ارزشمند و نادر است اما تقلیدپذیر است مزیت رقابتی موقتی تلقی می شود. وقتی شرکت های رقیب این مزیت را مشاهده می کنند قادر به اکتساب یا توسعه منابع موردنیاز برای کسب آن بدون پرداخت هزینه بسیار و از طریق کپی برداری مستقیم یا جانشینی هستند. به این نوع از منابع، می توان قدرت سازمانی یا شایستگی متمایز نام نهاد. بهره برداری از منبع یا قابلیتی که ارزشمند، نادر و تقلیدناپذیر است مزیت رقابتی پایدار ایجاد می کند. تلاش ها برای رقابت با این شرکت ها منجر به مزیت رقابتی یا حتی برابری رقابتی نخواهد شد. دیدگاه منبع محور این نوع از منابع و قابلیت ها را شایستگی های متمایز پایدار می‌نامد. در دیدگاه منبع محور و در چارچوب VRIO عامل پشتیبانی سازمان یک عامل تعدیل کننده است. اگر شرکتی از منبع یا قابلیت با ارزش، کمیاب و تقلیدناپذیر برخوردار باشد اما در سازماندهی خودش برای سودبردن کامل از این منبع شکست بخورد برخی از مزایای رقابتی بالقوه اش می تواند از دست برود. دیدگاه منبع محور 2

سخن آخر

دیدگاه منبع محور به شما کمک می‌کند تا با تمرکز بر منابع و قابلیت‌های درون‌سازمانی‌تان بتوانید مزیت‌های رقابتی پایدار خلق کنید. آیا شما در کسب‌وکار خود از این دیدگاه بهره برده‌اید؟ آیا منابع ارزشمند، نادر و تقلیدناپذیر خود را می‌شناسید؟ لطفاً تجربیات خود را در زمینه خلق مزیت رقابتی از طریق دیدگاه منبع محور با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.

ترس های کارآفرینی: ۹ دغدغه‌ای که باید هنگام شروع یک کسب‌وکار جدید برطرف کنید

تغییر عادت

تغییر عادت و ۵ راهکار طلایی برای مغزی که نمی‌خواهد تغییر کند

تغییر عادت یکی از مهم ترین مسائل انسان امروز است. اگر بخواهید در دنیای امروز موفق باشید باید همیشه در پی تغییر عادت های خود باشید؛ اما این کار چندان آسان نیست. یک زاویه در نظر بگیرید و بازوهای خود را از آن عبور دهید. حالا، آن‌ها را در جهت مخالف عبور دهید. کدام‌یک دشوارتر بود؟ اگر فکر می‌کنید عبور آن‌ها در بار دوم فکر بیشتری نیاز داشت، حق با شماست. درواقع، وقتی شما آن‌ها را برای بار اول عبور دادید، سیگنال‌ها از یک مکان بسیار متفاوت از زمانی که آن را برای بار دوم انجام دادید در مغزتان می‌آمد. عادت‌ها انتخاب‌های عمدی ما هستند که در برخی نقاط خودکار می‌شوند. آن‌ها بیش از ۴۵ درصد کارهایی که ما در طول روز انجام می‌دهیم را تشکیل می‌دهند. مغز شما تنبل است. تفاوت بین یک عادت خوب و یک عادت بد را نمی‌داند. تنها کاری را انجام می‌دهد که شما به‌صورت تکراری به آن فکر می‌کنید، می‌گویید، یا انجام می‌دهید و آن را به یک عادت تبدیل می‌کند به‌طوری‌که انجام آن دیگر سخت نیست. وقتی برای اولین بار بازوهای خود را تا کردید سیستم لیمبیک شما (جایی که خاطرات و عاداتتان ذخیره می‌شود) اقدامات خود را انجام داد. بار دوم که بازوهای خود را عبور دادید، پیام از قشر جلویی مغز آمد، بخشی از مغز که مسئول تفکر و برنامه‌ریزی سطح بالاتر است. هر تفکر یا رفتار جدید در قشر جلویی مغز شروع می‌شود و درنهایت درصورتی‌که به‌اندازه کافی از آن استفاده کنیم به یک عادت تبدیل می‌شود. اکثر افراد در مقابل تغییر مقاومت می‌کنند چراکه الگوهای عادت طبیعی‌شان را تهدید می‌کند. چه یک نقش جدید باشد، چه یک رئیس جدید، یک خودرو جدید، یا یک رژیم غذایی و یا حتی یک‌روال جدید، مغز شما باید برای یادگیری و انطباق با آن تغییر، اضافه‌کاری کند. متأسفانه، مانند یک ضرب‌المثل قدیمی که می‌گوید: اگر کار همیشگی‌تان را انجام دهید، همان چیزی را به دست می‌آورید که همیشه دریافت می‌کردید. برای هدایت تغییر و موفقیت دراز مدت، چه ازنظر شخصی و چه ازنظر حرفه‌ای، لازم است عادت‌های جدیدی شکل دهید و این نیاز دارد کمی سختی را تحمل کنید. هرچه عادت انجام کارها به روش قدیمی بیشتر در وجودتان ریشه دوانده باشد، شکل‌دهی عادت‌های جدید زمان بیشتری می‌برد. خبر خوب این است که شما می‌توانید خودتان را به عمد برای افکار و رفتارهای جدید آموزش دهید. هرچه بیشتر کاری را انجام دهید، شکل‌دهی یک عادت جدید آسان‌تر می‌شود. برای ایجاد تغییر در خودتان ایران مدیر موارد زیر را به شما پیشنهاد می‌کند.

۱٫ شما در تغییر عادت نمی‌توانید احساسات را با منطق پاسخ دهید

وقتی به‌سوی تغییر و توسعه فردی می‌رویم اغلب از ناشناخته‌ها احساس اضطراب و ترس می‌کنیم. ممکن است دیگران به ما بگویند که تغییر به‌صورت منطقی ایجاد احساس می‌کند. متأسفانه، این ابداً درد و ناراحتی ناشی از آن را تخفیف نمی‌دهد. برای پردازش احساساتی که به شما دست می‌دهد به خودتان زمان بدهید. علل این‌که احساس اضطراب و ترس می‌کنید را بیابید. احساسات خود را قضاوت نکنید، فقط آن‌ها را مشاهده کنید. این اولین گام برای استقبال از تغییر است.

۲٫ منافعی که از تغییر عادت به شما می‌رسد را مرور کنید

حتی زمانی که می‌دانیم یک تغییر برای خود ما خوب است، مقاومت در برابر آن آسان‌تر است، چراکه عادت‌های راحت قدیمی خود را ترجیح می‌دهیم. بررسی کنید که ایجاد یک تغییر چه مزایا و منافعی می‌تواند برای شما داشته باشد. این محرک شما است و شما را از سختی حفظ خواهد کرد. اگر نمی‌توانید یک مزیت مثبت شناسایی کنید، از خود بپرسید از چه ضرر یا خروجی منفی‌ اجتناب خواهید کرد.

۳٫ موانع تغییر عادت را شناسایی کرده و آن‌ها را فعالانه مدیریت کنید

فرض کنیم هدف شما سالم‌تر بودن است. این می‌تواند به معنای ورزش بیشتر، تغذیه بهتر و یا خواب کافی باشد. حتی اگر ما بدانیم که این‌ها برای ما خوب هستند، موانع موجود در این راه زمان، پول، تنبلی و یا زندگی پیش رو است. آیا سعی دارید تغذیه بهتری داشته باشید؟ پس وعده‌های غذایی خود را طوری طراحی کنید که هرکجا هستید گزینه‌های غذایی سالمی داشته باشید. آیا خسته‌تر از آن هستید که بعد از کار به باشگاه بروید؟ پس بالباس‌های ورزشی خود بخوابید و ۳۰ دقیقه زودتر بیدار شوید و به پیاده‌روی بروید. آیا خیلی خسته‌اید؟ نگران نباشید، ورزش به شما کمک می‌کند خواب بهتری داشته باشید.

۴٫ برای تغییر عادت اطراف خود را با افراد مناسب پرکنید

همه ما در زندگی‌مان افرادی را داریم که انرژی‌مان را تخلیه می‌کنند. این افراد پر از هیجان و استرس هستند. آن‌ها سمی هستند و تغییر را بسیار دشوار می‌کنند. افرادی که انرژی‌تان را تخلیه می‌کنند شناسایی کرده و از آن‌ها فاصله بگیرید. در مقابل، افراد موفق که به شما احساس حمایت شدن می‌دهند را شناسایی کرده و زمان بیشتری با آن‌ها بگذرانید.

۵٫ تغییر عادت را با یک تصویر بزرگ در ذهن خود همراه کنید

وقتی به تغییر نزدیک می‌شویم، ممکن است دلهره‌آور به نظر برسد؛ اما وقتی ما از آن گذر کردیم، باافتخار به پشت سر نگاه می‌کنیم و آن را رشد می‌نامیم. این را به‌عنوان سختی، چالش و تغییری که در زندگی‌تان با آن روبرو می‌شوید در ذهن داشته باشید. به‌این‌ترتیب، هر تغییر در مسیرتان را خودتان هدایت می‌کنید. این یک سابقه بسیار خوب است. به یاد داشته باشید که اگر می‌خواهید متفاوت رفتار کنید، باید متفاوت فکر کنید. ما می‌توانیم به مغزمان مجدداً آموزش دهیم و عادات جدیدی ایجاد کنیم. این تنها به شجاعت و تمایل به قدم نهادن فراتر از محدوده راحتی‌مان نیاز دارد. تغییر می‌تواند ترسناک باشد اما می‌توانید با زمان گذاشتن برای مدیریت فعالانه فرآیند آن، خودتان را برای موفقیت پرورش دهید و تحول در زندگی را لمس کنید. شما چگونه عادات خود را تغییر می‌دهید؟ آیا در ایجاد تغییرات فردی دچار مشکل شده‌اید؟ لطفاً نظرات و تجربیات خود را با ایران مدیر به اشتراک بگذارید.

مهارت خودآگاهی و ۷ روش تقویت آن برای یک کارآفرین موفق

بهبود رتبه سایت در گوگل

بهبود رتبه سایت در گوگل با بکارگیری ۷ گام شگفت‌انگیز و کاربردی برای آن

بهبود رتبه سایت در گوگل با به دست آوردن برخی اطلاعات در مورد آن موجب افزایش قابلیت دید و اقتدار شما در وب‌سایتتان می‌شود. یادگیری نحوه عملکرد سیستم رتبه‌ سایت در گوگل به شما کمک می‌کند تغییرات مهمی را ایجاد کنید که می‌تواند وب‌سایت شما را از نردبان رتبه‌بندی بالا ببرد. هنگامی‌که کاربران به سمت وب‌سایت شما می‌آیند، دو نوع رتبه‌بندی صورت می‌گیرد: رتبه‌بندی نتایج جستجوهای شما و رتبه‌بندی سایت شما. این الگوریتم‌ها ازنظر ارزش محتواهای وب‌سایتتان، شما را ارزیابی می‌کنند. جستجوها رتبه‌بندی جستجوی شما به موقعیتتان در صفحه نتایج جستجو مرتبط است و ارزش بسیار زیادی به کلمات کلیدی داده می‌شود. ازآنجایی‌که کاربران معمولاً به دنبال پاسخ سریع هستند، به‌احتمال‌زیاد بر روی لینک‌های بالایی بیشتر کلیک می‌کنند. به همین دلیل، اگر وب‌سایتتان در فهرست پنج صفحه اول نتایج جستجو قرار بگیرد، این امر باعث افزایش ترافیک سایت می‌شود. رتبه صفحات Page Rank Google یک ابزار است که برای هر صفحه مقداری ما بین ۰ تا ۱۰ را تعیین می‌کند. کسانی که عدد صفر را دریافت می‌کنند هیچ نفوذی ندارند، درحالی‌که افرادی که عدد ۱۰ را دریافت می‌کنند بیشترین نفوذ را دارند. رتبه‌بندی‌های گوگل حدود چهار بار در سال صورت می‌گیرد و صاحبان وب‌سایت‌ها فرصتی برای اعمال تغییرات لازم بر روی وب‌سایتشان را به منظور بهبود رتبه سایت در گوگل دارند. آیا می‌دانید که چه رتبه‌ای کسب کرده‌اید؟ می‌توانید وب‌سایت خود را در گوگل جستجو کنید تا ببینید که در چه محلی از لیست نتایج جستجو قرار می‌گیرد. شما همچنین به کمک یک سری ابزار و وب‌سایت‌ها، می‌توانید از رتبه وب‌سایت خود مطلع شوید. ازآنجاکه گوگل محبوب‌ترین موتور جستجو است، رتبه‌بندی صفحات وب بر اساس قوانین گوگل، توسط صاحبان کسب‌وکارها و بازاریابان بسیار اهمیت دارد. رتبه‌بندی نهایی گوگل توسط الگوریتم‌ها و محاسبات ریاضی آن صورت می‌گیرد. چندین عامل برای تجزیه‌وتحلیل لینک‌های ورودی، کیفیت لینک‌های ورودی و تعداد لینک‌های خروجی وجود دارد. آیا کارشناسان در مورد بهبود رتبه سایت در گوگل در بخش‌های بازار از طریق جستجوی سئو کلمات کلیدی، توضیحاتی داده‌اند؟ بله بسیار زیاد. درحالی‌که کتاب‌ها و منابع آنلاین بی‌نظیر و بسیار زیادی وجود دارد، در این مقاله ایران مدیر در مورد ۷ گام ساده و کم‌هزینه توضیح می‌دهد که چگونه موجب بهبود رتبه سایت در گوگل شوید و همچنین فروش‌های خود را افزایش دهید.

۱٫ بفهمید که در چه مقطعی قرار دارید

یک ادعای قدیمی وجود دارد که می‌گوید: تا زمانی که مشکل را شناسایی نکنید، نمی‌توانید آن را برطرف کنید. جیل والن مدیرعامل High Rankings.com(یک شرکت مشاوره بهینه‌سازی موتورهای جستجو در بوستون)، توصیه می‌کند که پیش از هر چیزی، گوگل آنالتیکس (Google Analytics) را در سایت خود نصب کنید. والن می‌گوید: «این برنامه رایگان است و می‌تواند به شما بگوید که هرکدام از صفحات شما چگونه کار می‌کند». والن در کسب‌وکارهای بهینه‌سازی وب‌سایت‌ها بوده است. این ابزار می‌تواند بینش شما را نسبت به سایت‌هایی که بیشترین بازدید را دارند، تحت تأثیر قرار دهد و همچنین به شما نشان می‌دهد که هرکدام از بازدیدکنندگان وب‌سایت‌ها در چه مکان‌هایی قرار دارند و چه مدت در وب‌سایت شما می‌مانند. این داده‌ها می‌توانند سوابق خاصی از بازدیدکنندگان سایت شما و همچنین اطلاعاتی از بینش آن‌ها در مورد صفحات به شما بدهند.

۲٫ در مورد کلمات کلیدی تحقیق کنید

بهبود رتبه سایت در گوگل و کلمات کلیدی چه عباراتی باعث می‌شوند که افراد به کمک آن‌ها محصولات و یا خدمات خود را به‌راحتی پیدا کنند؟ به گفته مارک کانابو مدیر ارشد و رهبر مدیریت محصولات یاهو، شما باید چندین مورد مهم را مدنظر داشته باشید. اولاً اینکه شما می‌دانید ترافیک آنلاین همیشه در حال تکامل است، کانابو می‌گوید در طول هر دوره مشخص، یاهو موارد جدیدی برای نمایش دادن دارد و هرکدام از مخاطبان به شیوه‌های مختلفی به سمت آن‌ها جذب می‌شوند. مردان بیشتر جستجو می‌کنند و زنان بیشتر کلیک می‌کنند. شما باید تعیین کنید که چه کلمات و عبارات کلیدی به کسب‌وکار شما مربوط می‌شوند. کریستین چرچیل، رئیس Key Relevance، یک شرکت بازاریابی موتور جستجوی مبتنی بر تگزاس، توصیه می‌کند که از چندین ابزار رایگان استفاده کنید تا بتوانید قوی‌ترین کلمات کلیدی و عبارات کلیدی را شناسایی کنید. او می‌گوید موفقیت شما به تحقیقات خوبی نیاز دارد و این تحقیقات باید یک روند مداوم داشته باشد. او هشدار می‌دهد: «از محبوبیت خود به‌عنوان تنها معیار خود استفاده نکنید، بلکه به‌قصد و اهداف کاربران هم نگاه کنید». حتی اگر شما قصد نداشته باشید که برای تبلیغات خود پولی پرداخت کنید، ابزارهای گوگل برای پیداکرده کلمات کلیدی و برای تحقیق کردن و بهبود رتبه سایت در گوگل بسیار عالی است. چگالی کلمات کلیدی یک اصطلاح است که به یک کلمه کلیدی و یا یک عبارت کلیدی در صفحه شما اشاره دارد. استفاده مؤثر از کلمات کلیدی یا عبارات کلیدی می‌تواند موجب بهبود رتبه سایت در گوگل شود؛ اما مراقب “Keyword staffing” ها باشید. کلمات کلیدی بیش‌ازحد می‌تواند به رتبه‌بندی شما آسیب برساند. همیشه بهتر است که به طور طبیعی بنویسید.

۳٫ تا حد قابل‌ملاحظه‌ای برای وب‌سایت خود محتوا در نظر بگیرید

اکنون‌که شما درک کرده‌اید کدام کلمات و عبارات کلیدی مربوط به خدمات و محصولات خاص در بازار مورد هدف شما هستند، گام بعدی این است که از آن‌ها در محتوا با meta data های منحصربه‌فرد و برچسب‌های عنوان صفحه و برچسب‌های توصیفات استفاده کنید. والن می‌گوید هر صفحه‌ای که در وب‌سایت شما وجود دارد باید دارای سه تا پنج کلمه کلیدی باشد که هر کدام از آن‌ها بر روی یکی از صفحات متمرکز بوده و کلمات هر صفحه منحصربه‌فرد باشند. والن پیشنهاد می‌کند که از یک کلمه کلیدی برای سازمان‌دهی و نگه‌داری از اطلاعات مختلف استفاده شود.

۴٫ برای بهبود رتبه سایت در گوگل در فضاهای مختلف بازی کنید

درحالی‌که محتواها بسیار ارزشمند هستند و کلمات کلیدی، مکانیسم‌های اصلی برای رتبه‌بندی بهتر موتورهای جستجو می‌باشند، کسب‌وکارهای هوشمند در حال دستیابی به رتبه‌بندی موتورهای جستجو به کمک چندین شبکه اجتماعی و پورتال‌های تبلیغاتی هستند. قرار گرفتن در معرض دید و داشتن لینک‌های ورودی بیشتر، به معنای رتبه‌بندی بهتر است. شما باید در تمام رسانه ‌های اجتماعی مانند توییتر، فیس‌بوک، اینستاگرام و لینکدین فعالیت داشته باشید. شما می‌توانید به‌صورت کاملاً رایگان دیده شوید و شنیده شوید، بدون این‌که زمان خود را صرف توسعه استراتژی، ایجاد ارتباطات معنی‌دار، پیگیری و اندازه‌گیری پاسخ‌ها و غیره کنید.

۵٫ ایجاد لینک‌های ورودی و ROI از طریق تعاملات متمرکز

پر چارلین لی، بنیان‌گذار Altimeter و نویسنده‌ی Groundswell، می‌گوید مهم‌ترین چیزی که باید به یاد داشته باشید فقط کلمات کلیدی نیست، بلکه افراد هم در این راستا نقش بسیار مهمی در مرکز استراتژی جستجو و بهینه‌سازی دارند، زیرا به‌صورت کاملاً مستقیم با تعاملات ارتباط دارد. لی در ادامه گفت که درک قصد کاربر با تمام جنبه‌های مختلف منطقه جغرافیایی، جمعیت‌شناسی، روانشناسی، رفتار، بافت اجتماعی، زمان به اشتراک‌گذاری با دوستان و الگوهای خرید باید در قلب فعالیت‌های بهبود رتبه سایت گوگل، ارتباطات سنتی و انتخاب‌های تبلیغاتی باشد تا موفق شوید. بخشی از رتبه‌بندی وب‌سایت شما بر اساس لینک‌های خارجی به سایت شما باز می‌گردند. وب‌سایت‌هایی که باعث می‌شوند کاربران بیشتری به سمت ‌سایت شما بیایند، شانس شما را برای افزایش رتبه سایت بالا می‌برند. دو روش ساده لینک گذاری در وب‌سایت شما شامل لینک‌ها و پست‌های متقابل (دوطرفه) و مهمان است. با لینک‌های متقابل، باید لینک وب‌سایت‌های دیگری را در صفحه خود قرار دهید تا بتوانید لینک وب‌سایتتان را در وب‌سایت‌های دیگر مشاهده کنید. علاوه براین، اگر مطالب خود را برای یک وبلاگ به‌عنوان یک نویسنده مهمان بنویسید، معمولاً می‌توانید در انتهای پست خود، یک لینک از سایت خود را قرار دهید.

۶٫ به یاد داشته باشید که از برچسب‌های عنوان (title tag) استفاده کنید

برچسب عنوان‌های شما در قسمت <title> در HTML سایت شما تشکیل‌شده است. به‌جای استفاده از عنوان “new page”، برای هرکدام از صفحات خود از کلمات کلیدی استفاده کنید.

۷٫ از keyword-rich ها و Anchor text ها استفاده کنید

anchor text ها به‌گونه‌ای برای خوانندگان نمایش داده‌ می‌شود تا متوجه شوند که این متن یک لینک است. هنگامی‌که می‌خواهید از این Anchor text ها استفاده کنید، اغلب باید از کلمات کلیدی استفاده کنید. ساختن لینک‌هایی با کلمات کلیدی «اینجا کلیک کنید»، هیچ ارزشی به وب‌سایت شما اضافه نمی‌کنند. پس یک‌نفس عمیق بکشید، تمرکز کنید و شروع کنید. دو ساعت در هفته را به این فعالیت‌ها اختصاص دهید و برخی از عملیات بهینه‌سازی موتور جستجو را برون‌سپاری کنید. پروفایل‌های کسب‌وکار آنلاین را ایجاد کنید، مقالات را ارائه دهید، فیلم‌های خود را ارسال کنید، پاورپوینت‌ها را به اشتراک بگذارید و با استفاده از اطلاعاتی که در دست دارید، یک هدف مشخص را دنبال کنید. دستورالعمل پنهان شما به این‌گونه است که برای ساخت یک برند، اطلاعات کافی داشته باشید، با ارزش‌ها و مزایای مختلف ارتباط برقرار کنید، به‌گونه‌ای که باعث بهبود فروش شما شود، زیرا این تنها راه مناسب برای بهبود رتبه سایت در گوگل است. شما از کدام اصول اولیه برای بهبود رتبه سایتتان در گوگل استفاده می‌کنید؟ آیا راه‌های بهتری برای این موضوع می‌شناسید؟ لطفاً نظرات خود را با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.

مشتریان وفادار و مدل ۳ مرحله‌ای که باعث رشد کسب‌وکار و تکرار فروش می‌شود؟

ارتباط تلفنی با مشتری

ارتباط تلفنی با مشتری و ۶ مهارت شگفت‌انگیز برای موفقیت در آن

ارتباط تلفنی با مشتری ، موفقیتی قابل دسترس است. اگر فروش و یا کسب‌وکاری نداشته باشید، برقراری تماس برایتان بسیار ساده می‌شود، اما برای بسیاری از افراد شماره‌گیری و تلفن کردن بسیار دشوار است. چرا؟ زیرا هیچ‌کس واقعاً نمی‌خواهد که تماس‌هایش رد شود. چیزی که می‌تواند باعث شود تا در یک روز، فروش بدی اتفاق بیفتد این است: قبل از اینکه بتوانید ارتباط تلفنی با مشتری برقرار کنید، چندین و چند بار تلاش می‌کنید که این اتفاق بیفتد و همین امر باعث می‌شود تا چشم‌انداز موردنظر، شما را رها کند. به همین دلیل است که اکثر مردم در فرایند فروش شکست می‌خورند، نه به این دلیل که به‌اندازه کافی خوب نیستند، بلکه آن‌ها به اندازه کافی پایدار نیستند. فروش همانند بازی اعداد است. می‌توانید گوشی خود را برداشته و به‌راحتی یک فروش داشته باشید، اما این عمل بسیار نادر است زیرا کمتر از ۲ درصد احتمال دارد که ‌چنین اتفاقی رخ دهد. بنابراین عمل فروش چالش بزرگی است. با توجه به آمار ۸۰ درصد از فروش‌ها پس از چهار مرتبه ارتباط تلفنی با مشتری صورت می‌گیرند، در همین شرایط هم هنوز ۹۲ درصد از مردم در مکالمه چهارم مشکوک به انجام عمل خرید هستند و این بسیار بد است زیرا فقط یک جمله‌ی کوتاه مانند (نه من مطمئن نیستم) باعث می‌شود که شما وادار شوید تا برای بار پنجم سعی خود را بکنید. ایران مدیر شش راهنمایی ساده ارائه می‌دهد که بتوانید ترس از فروش و شک و تردید خود را کنار بگذارید و معاملات بیشتری را انجام دهید.

۱٫ اطمینان حاصل کنید که با فرد مناسب صحبت می‌کنید

فروش همانند بازی با اعداد است، اما می‌توانید تعداد مخالفت‌هایی را که دریافت می‌کنید را کاهش دهید و اطمینان حاصل کنید که با فردی صحبت می‌کنید که می‌تواند به پیشنهاد‌های شما پاسخ مثبتی بدهد. بهتر است برای هر چشم انداز فقط ۱۵ دقیقه زمان صرف کنید تا ببینید که فرد درستی را انتخاب کرده‌اید یا خیر. اگر با یک شخص مناسبی ارتباط برقرار کرده‌اید و یک سری مخالفت به همراه داشت، جای نگرانی نیست؛ اما اگر شخص اشتباهی را انتخاب کرده باشید، واقعاً خود را برای شکست آماده کنید.

۲٫ برای ارتباط تلفنی با مشتری هدف درست داشته باشید

اگر ۸۰ درصد از فروش‌های شما بعد از پنجمین مکالمه با مشتریان به نتیجه برسد، باید اطمینان حاصل کنید که برای برقراری تماس‌های خود هدف درستی را انتخاب کرده‌اید. بسیار واضح است که چهار تماس اولیه با مشتری مربوط به فروش نیستند، بلکه برای حفظ مشتریان و آماده کردن آن‌ها برای گفتگوی پنجم است که در آن صورت شانس شما برای ایجاد یک فروش، بالاتر می‌رود. اگر هدف درستی داشته باشید، فشارها از روی شما برداشته می‌شود و احساس آرامش بیشتری می‌کنید که به‌خودی‌خود باعث ایجاد نتایج بهتر می‌شود. شما همچنین احساسی را به مراجعه‌کنندگان خود منتقل می‌کنید: زیرا او (مراجعه‌کننده) مجبور نمی‌شود فوراً «نه» بگوید و جریان گفتگو را با شما قطع کند، لذا هر دو فرصت بهتری برای مکالمه دارید. وقتی‌که هدف درستی داشته باشید، حتی یک مخالفت هم می‌تواند باعث موفقیت شود، زیرا شما را وادار می‌کند که به عقب برگردید و دوباره امتحان کنید.

۳٫ اطمینان حاصل کنید که پیام درستی داشته باشید

فروشی که انجام می‌شود در مورد خود محصولات نیست، بلکه در مورد ارائه راه‌حل است. برای انجام این کار اطمینان حاصل کنید که پیام فروش شما مزایایی را هم به همراه دارد. پیام شما باید جدید و مرتبط با مشتری باشد. هنگامی‌که شما دارای مشتری مناسب و پیام درستی هستید، شانس شما برای رسیدن به مرحله بعدی به‌طور قابل‌توجهی افزایش می‌یابد. مردم خواستار انواع راه‌حل‌ها هستند، نه محصولات و یا خدمات، بنابراین مطمئن شوید که ‌چنین راه‌حل‌هایی را برای آن‌ها به‌اندازه کافی برجسته کرده‌اید.

۴٫ پیام خود را مرور و اصلاح کنید

سخنرانان حرفه‌ای دائماً در حال بررسی مطالب خود هستند، بررسی این‌که چه چیزهایی برای آن‌ها مفید و کارآمد است و چه چیزهایی ناکارآمد. آن‌ها نسبت به این بحث‌ها و مطالب خود بسیار بی‌رحمانه عمل می‌کنند. آن‌ها می‌خواهند بدانند که چه چیزی باعث می‌شود تا مخاطبان، واکنش درستی به آن‌ها بدهند، یا اینکه چه چیزی باعث ایجاد ارتباط و تعامل می‌شود. هنگامی‌که حتی یک کلمه نامناسب را در مطالب خود ببینند، آن را حذف می‌کنند و یا کلمه‌ی دیگری جایگزین آن می‌کنند. این فوق‌العاده است که صاحب یک مطلب باشید، اما شما دائماً باید آن را ارزیابی کرده و بهبود ببخشید و همیشه به دنبال افزایش میزان مشتریان و فروش بیشتر خود باشید. فروش هم یک فرایند همانند فرایندهای دیگر است که نیاز به بهبود، ارزیابی و اصلاح دارد.

۵٫ از ابزارها برای افزایش تعداد مکالمات استفاده کنید

به‌طورمعمول و به‌طور متوسط، باید هشت ارتباط تلفنی با مشتری داشته باشید تا بتوانید با او بالقوه گفتگو کنید، بنابراین هر تماسی که با فرد نامناسبی به پایان می‌رسد، تلاش بسیار زیادی برای این ارتباط هدر رفته است و همین امر باعث افزایش ناامیدی و کاهش اعتمادبه‌نفس شما می‌شود. به همین دلیل است که شما باید از ابزارها استفاده کنید. چندین مورد از این ابزارها وجود دارد که می‌تواند به شما کمک کند تا زمان صرف هزینه فروش در برابر شماره‌گیری را به حداکثر برسانید.

۶٫ پایدار و سازگار باشید

با فروش ۸۰ درصدی در تماس‌های پنجم، همه‌چیز در رابطه با فروش، به پایداری و سازگاری می‌رسد. بزرگ‌ترین هدیه‌ای که می‌توانید برای خود تعیین کنید این است که تماس‌های تکراری از مشتریان خود دریافت کنید که این یک موفقیت بزرگ در برابر شکست‌های قبلی شما محسوب می‌شود. پیگیری باعث پول درآوردن می‌شود. شگفت‌آور است که ۴۸ درصد از فروشندگان به‌غیراز پنج تماس تلفنی اولیه، هیچ‌گونه پیگیری دیگری انجام نمی‌دهند؛ و تعجب هم می‌کنند که چرا در فروش تلفنی موفق نشده‌اند. هنگامی‌که شما اعتمادبه‌نفس خود را در فرایند فروش افزایش می‌دهید، مکالمات بیشتری خواهید داشت و تماس‌های برقرارشده را به سمت تماسی گرم و جذب‌کننده هدایت می‌کنید که این کار به فروش بیشتر منجر می‌شود. شما برای بهبود فروش خود از ارتباط تلفنی با مشتری استفاده می‌کنید؟ راه‌حل‌های دیگری برای موفقیت در برقراری ارتباط تلفنی با مشتری را دارید؟ لطفاً نظرات خود را با ما و کاربران ایران مدیر در بخش دیدگاه به اشتراک بگذارید.

مهارت خودآگاهی و ۷ روش تقویت آن برای یک کارآفرین موفق

کارمندیابی

کارمندیابی: از کجا بفهمیم که وقت استخدام اولین کارمندمان فرا رسیده است؟

کارمندیابی مقوله‌ای حساس و بعضاً دردسرساز برای شرکت‌های تازه تأسیس و استارتاپ‌هاست. در مرحله‌ای، هر کارآفرینی باید با یک تصمیم چالش‌برانگیزی مواجه شود و این چالش این است که: آیا اکنون زمان استخدام اولین کارمند من است؟ استخدام می‌تواند یک رویداد فلج‌کننده باشد. برای مدت طولانی، شما ایده خود را راه‌اندازی، حفظ و رهبری کرده‌اید. اکنون آماده‌شده‌اید که منابع خود را به کار ببرید و این اتفاق را توسعه دهید. هیجان‌انگیز است، این‌طور نیست؟ اما درعین‌حال، خطرناک است. اگر استخدام جدید کار نکند چه می‌شود؟ اگر یک فرد بی‌کفایت را استخدام کنید چطور؟ اگر نامناسب باشد چه؟ اگر استعفا دهد چه اتفاقی می‌افتد؟ اگر شما در مدیریت او ناتوان باشید، چطور؟ در میان تمام این سرگردانی‌ها، یکی از سؤالات روشن‌کننده این است که: آیا زمان مناسب برای استخدام فرا رسیده است؟ از یک‌سو، اگر شما خیلی زود استخدام کنید، به‌احتمال‌زیاد، مشکلات مالی خود را به همراه خواهد داشت و کارکنان بی‌تفاوت، فشار مدیریت را بیشتر می‌کنند. از سوی دیگر، اگر شما خیلی دیر استخدام کنید، می‌توانید لحظه‌ای حیاتی برای انتشار پروژه خود را از دست بدهید، یا ممکن است در کارهایی که نمی‌توانید انجام دهید، غرق شوید. بنابراین پیدا کردن لحظه مناسب برای استخدام، می‌تواند تفاوت بین یک کار ناموفق و موفق را آشکار کند؛ اما دقیقاً چگونه می‌دانید که زمان مناسب فرا رسیده است؟ و لحظه جادویی مناسب چه زمانی است؟ ایران مدیر تلاش می‌کند در این مقاله بعضی از دستورالعمل‌هایی را که در استخدام اولین کارمند به آن نیاز دارید، ارائه کند.

نکاتی که درباره‌ عدم استخدام باید به یاد داشته باشید.

کارمندیابی وقتی شما ناامید هستید تصمیم‌گیری درباره‌ استخدام اغلب در اوج استرس‌ ایجاد می‌شود. کار شما انباشته‌شده است و برای انجام آن به شخص دیگری نیاز دارید. یک تصمیم ناگهانی و ناشی از ناامیدی، به‌ندرت تصمیم درستی هست. کارمندیابی وقتی شما دقیقاً نمی‌دانید کارمند جدید باید چه‌کاری انجام دهد اشتباه دیگر این است که شما می‌دانید که نیاز به کمک دارید، اما دقیقاً نمی‌دانید چه چیزی به کمک شما می‌آید. مگر اینکه مجموعه‌ای از مسئولیت‌ها و انتظاراتی را برای استخدام خود داشته باشید، در غیر این صورت از استخدام دست بکشید. استخدام جدید در این مرحله اشتباه بوده و بی‌اثر است؛ بنابراین، در عوض، یک مربی استخدام کنید، نه یک کارمند. کارمندیابی وقتی شما اولین فردی که می‌آید را استخدام می‌کنید اگر خوش‌شانس باشید، اولین متقاضی یک شخص فوق‌العاده خواهد بود که می‌تواند کسب‌وکار شما را به سطح بعدی سوق دهد؛ اما به‌طورمعمول این اتفاق نمی‌افتد. شما با مصاحبه با کاندیداهای بیشتر، در مورد خودتان، درباره بازار متقاضی و موقعیت خودتان یاد خواهید گرفت.

به‌جای کارمندیابی با یک بنیان‌گذار شروع کنید

اگر بخواهید گام بعدی را دنبال کنید، استخدام قطعاً چالش‌برانگیز خواهد بود. شما مدت‌ها است این کسب‌وکار را داشته‌اید و استخدام کارکنان می‌تواند ترسناک باشد؛ بنابراین، به‌جای آن، یک بنیان‌گذار را حداقل به‌طور ذهنی استخدام کنید. بنیان‌گذار یک ایده عالی برای شروع است، اما اگر بنیان‌گذار ندارید و در عوض آن، اولین استخدام خود را انجام می‌دهید، به دنبال کسی با پتانسیل همکاری و شراکت بگردید. برخی از ویژگی‌های یک بنیان‌گذار خوب چیست؟ در اینجا چندین مورد به پیشنهاد خود ذکر می‌کنم.
  • داشتن مهارت‌های تکمیلی (شریک خوب باید مکمل شما باشد)
  • چشم‌انداز و ارزش‌های مشابه
  • قابلیت اطمینان
  • شور و انرژی زیاد
  • هوش هیجانی بالا
  • انعطاف‌پذیری بالا
  • داشتن صداقت

کارمندیابی را با هدف رسیدن به درآمدزایی شروع کنید

گفته‌شده است که تنها دو هدف برای یک کارمند وجود دارد:
  1. کسب درآمد برای کسب‌وکار
  2. صرفه‌جویی در هزینه برای کسب‌وکار
اگر مطمئن هستید که استخدام جدید شما حداقل یکی از این دو مورد را پوشش می‌دهد، این کار را انجام دهید. در مراحل اولیه یک شرکت، درآمدزایی مهم‌تر از صرفه‌جویی در آن است. علاوه بر این، اگر شما در شروع کسب و کار قرار دارید و مانند بسیاری از استارتاپ‌های راه‌اندازی‌ شده هستید، پول زیادی برای صرفه‌جویی ندارید. آنچه شما باید انجام دهید این است که محصول و زمینه‌ بازاریابی آن را ایجاد کنید. بعداً می‌توانید در مورد استخدام افرادی برای محافظت از پول نقد فکر کنید. پس اگر می‌توانید تعدادی از مواردی را که باید انجام شود شناسایی کنید و درعین‌حال درآمد را نیز افزایش می‌دهید، می‌دانید وقت آن رسیده است که استخدام کنید. در اینجا برخی از فعالیت‌های معمولی از این دسته‌بندی وجود دارد:
  • تولید محصول (طراحان، توسعه‌دهندگان و غیره)
  • بازاریابی محصول (هکرهای رشد، بازاریابان محتوا و غیره)
  • پشتیبانی محصول (پشتیبانی از مشتری، پاسخگوی مشتریان و غیره)

کارمندیابی را زمانی دنبال کنید که وظایف شغلی مشخص است

قبل از اینکه به دنبال یک کارمند باشید، بدانید که به دنبال چه نوع کارمندی هستید. یک‌میلیون مجموعه مهارت‌های مختلف وجود دارد که می‌توانید شناسایی کنید. تنها اطلاع از این‌که «نیاز به کمک دارید» یا «نیاز به یک توسعه‌دهنده» دارید، کافی نیست. هر چه مجموعه‌ مسئولیت‌هایی که در شرح شغل فرد استخدام‌شده قرار می‌دهید واضح‌تر باشد، با دقت بیشتری می‌توانید کسی را استخدام کنید که این مسئولیت‌ها را بر عهده بگیرد.

قبل از کارمندیابی با استخدام یک پیمانکار کار خود را پیش ببرید

ممکن است هنوز هم درباره‌ استخدام مردد باشید. خود را تحت‌فشار قرار ندهید. در عوض، آن را به‌طور آزمایشی اجرا کنید. به‌جای استخدام یک کارمند تمام‌وقت، یک پیمانکار را استخدام کنید. مزایای مقدماتی استخدام یک پیمانکار در مقایسه با استخدام یک کارمند کمتر است. یک پیمانکار را با همان مجموعه از پارامترهایی که در یک کارمند به دنبال آن هستید، استخدام کنید. شما می‌توانید قراردادی را برای یک ماه، شش ماه یا یک سال ایجاد کنید. سعی کنید در طول مدت قرارداد به این سؤالات پاسخ دهید:
  • آیا این پیمانکار به شرکت کمک می‌کند یا مانع پیشرفت ما می‌شود؟
  • آیا می‌توانیم موقعیتی مانند موقعیت پیمانکار را برای مدت‌زمان طولانی پیدا کنیم؟
  • آیا به چیز بیشتری نیاز داریم؟
اگر مسیر پیمانکار روبه‌راه باشد، می‌توانید این شخص را به‌صورت یک کارمند رسمی تبدیل کنید و یا به دنبال یک کارمند تمام‌وقت باشید.

نتیجه‌گیری

از استخدام کردن نترسید. حتی یک استخدام نادرست بهتر از استخدام نکردن است. اشتباهات بخش مهمی از رشد، بهبود و گسترش است. ممکن است فرد اشتباهی را استخدام کنید یا شاید در زمان اشتباه، استخدام کنید اما حداقل، اکنون از این اشتباه اطلاع دارید و یک تجربه با ارزش را کسب کرده‌اید. شرکت شما بدون استخدام و دریافت کمک از دیگران رشد نمی‌کند و شما دقیقا به دنبال همین موضوع هستید. استخدام یک کارمند چه مسائل و چالش‌هایی را برای شما ایجاد کرده است؟ آیا از استخدام‌های خود راضی هستید؟ لطفاً تجربیات خود را با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.

حفظ مشتری ارزان ترین روش از دیدگاه بازاریابان امروزی برای فروش بیشتر

تدوین استراتژی

تدوین استراتژی و ۶ دام مهلک که ممکن است شما هم روزی در آن بیفتید

تدوین استراتژی امروزه به یکی از دغدغه‌های مهم تبدیل‌شده است. همه ما در زندگی یا در کسب‌وکارمان منابع محدودی در اختیارداریم. همه‌ ما دوست داریم که با کم‌ترین زمان ممکن یا کمترین تلاش ممکن به بیش‌ترین نتیجه دست پیدا کنیم؛ اما در پس همین تمایلات ما، ممکن است خطاهایی را مرتکب شویم که منابع محدود ما را به یغما ببرد و ما را از دستیابی به اهدافمان ناامید سازد. این خطاها را دام‌های استراتژی می‌نامیم. ایران مدیر در این مقاله به ۶ خطای استراتژیک که ممکن است افراد در زندگی روزمره، در کسب‌وکار یا در فضای بین‌المللی به آن گرفتار شوند را به‌صورت جامع و با زبانی ساده تشریح می‌کند. در کتاب «بازی به‌قصد برد، استراتژی چگونه در عمل کار می‌کند؟» که توسط دانشگاه هاروارد در سال ۲۰۱۳ به چاپ رسیده به ۶ خطای رایج واصلی که به‌واسطه آن سازمان‌ها از پیشبرد استراتژی خود بازمی‌مانند اشاره‌شده است.بر طبق این کتاب هیچ استراتژی کاملی وجود ندارد. هیچ الگوریتم و ساختاری وجود ندارد که به افراد و شرکت‌ها در حفظ مزیت رقابتی پایدار در صنعت تحت فعالیتشان ضمانت مادام‌العمر بدهد اما علائم و نشانه‌هایی وجود دارند که هشدارهایی در مورد اشتباه بودن استراتژی انتخاب‌شده توسط افراد و شرکت‌ها به ما می‌دهند. در اینجا به این ۶ خطای رایج به‌صورت خلاصه اشاره می‌گردد.

تدوین استراتژی و دام همه‌کاره (The do-it-all strategy)

تدوین استراتژی و استراتژی همه کاره به بیانی بسیار ساده این دام مهلک را می‌توان این‌گونه بیان کرد: شکست در انتخاب کردن و همه‌چیز را به‌عنوان اولویت در نظر گرفتن. باید در نظر داشته باشیم که استراتژی یعنی انتخاب و همه‌چیز نمی‌تواند در جایگاه اولویت برای ما قرار گیرد. افراد و شرکت‌ها منابع محدودی دارند و نمی‌توان تمامی گزینه‌های پیش رو را به‌عنوان اولویت برای خود در نظر بگیریم. به قول یکی از اساتیدم در دوران دکتری اولویت یعنی یک انتخاب و زمانی که تعداد انتخاب‌ها زیاد شد به این معناست که با اولویت نداریم یا بامعنای لغوی واژه اولویت آشنا نیستیم! یکی از اقداماتی که به شما در دوری جستن از این خطا کمک می‌کند، تعیین اهداف و ارزش‌ها و سپس مشخص کردن اولویتتان است. در این صورت می‌توانید به‌صورت بهینه به منابع خود را تخصیص دهید. همیشه به یاد داشته باشید که در بازی شطرنج، زمانی که بازی تازه شروع می‌شود، هر دو طرف تعداد مهره‌های یکسانی دارند نحوه استفاده از این مهره‌هاست که فرد برنده را مشخص می‌کند. به یاد داشته باشید که نمی‌توان در شطرنج اهداف مختلفی را انتخاب کرد و هر مهره را برای آن هدف به خدمت گرفت.

تدوین استراتژی و دام دون کیشوت (The Don Quixote strategy)

تدوین استراتژی و استراتژی دن کیشوت به بیانی بسیار ساده این دام مهلک را می‌توان این‌گونه بیان کرد: حمله به رقابتی‌ترین دیوار شهر یا به عبارتی حمله به قوی‌ترین و قدرتمندترین رقیب موجود به‌صورت رودررو. بسیاری از افرادی که قصد شروع کسب‌ و کار و راه‌اندازی آن را دارند، در همان روزهای نخست به فکر رقابت با بزرگ‌ترین و نامدارترین رقیبشان می‌افتند. به همین منوال همان‌طور که شخصیت داستانی دون کیشوت دچار توهم شده بود، آن‌ها هم دچار توهم می‌شوند و به دنبال بزرگ‌ترین رقیب خود می‌افتند. مثال بارز این اشتباه را می‌توان در کسب‌وکارهای آنلاینی دید که به دنبال رقابت و شکست دادن رهبر بازاری مقتدر به نام دیجی کالا هستند. هرچند چنین هدفی می‌تواند انگیزه بسیار زیادی برای شما و همکاران اندکتان! فراهم آورد، اما در عمل پنجه در پنجه بزرگ‌ترین رقیب انداختن، هیچ سرانجامی جز شکست ندارد. باید به یاد داشت که جایی که در آن اقدام به رقابت می‌کنید یک انتخاب است و باید جایی را برای رقابت انتخاب کنید که احتمال بالایی برای برد داشته باشید.

تدوین استراتژی و دام واترلو (The Waterloo strategy)

تدوین استراتژی و استراتژی واترلو واترلو درواقع به نبرد تاریخی ناپلئون بناپارت جنرال مشهور و مقتدر فرانسوی با قوای متحد بریتانیا و هلند اشاره دارد. نبرد این ارتش‌ها در دشتی به نام واترلو روی داد و به همین دلیل به این نام معروف شده است. به بیانی بسیار ساده این دام مهلک را می‌توان این‌گونه بیان کرد: آغاز جنگ به‌صورت چندجانبه و با چند رقیب مختلف. در این نبرد ناپلئون به‌صورت یک‌باره به جنگ چند ارتش رفت و نتیجه‌ای جز تبعید و برکناری برایش به همراه نداشت. در دنیای کسب‌وکار هیچ شرکتی قادر به انجام همه کارها به روشی عالی و برتر نیست، اگر شرکت به دنبال انجام همه کاری به نحو احسن باشد، احتمالاً هیچ کاری را عالی انجام نخواهد داد. اگر فردی به دنبال عالی بودن در چند زمینه باشد، پس به‌احتمال‌زیاد در هیچ‌یک عالی نخواهد بود.

تدوین استراتژی و دام رویاپردازی (The dreams-that-never-come-true strategy)

تدوین استراتژی و استراتژی رویاپردازانه ترسیم و نوشتن سطوح بالایی از الهام و بیانیه مأموریت که هیچ‌گاه به‌صورت عینی و عملی تبدیل نمی‌شوند و تنها در سطح انتزاع و رویا باقی می‌مانند. به بیانی بسیار ساده این دام مهلک را می‌توان این‌گونه بیان کرد: تعیین اهداف و چشم‌اندازی بسیار متعالی و فرازمینی به‌گونه‌ای که این اهداف قابلیت زمینی شدن (اجرایی شدن) نداشته باشند. درواقع این بیانیه مأموریت و الهامات هیچ‌گاه در سطح مکان رقابت، چگونگی انتخاب راهبرد و انتخاب پیروزی، قابلیت‌های محوری و سیستم‌های مدیریتی به‌صورت عینی متبلور نمی‌گردد. باید توجه داشت که آرزوها و الهامات به معنای استراتژی نیستند. استراتژی پاسخی به سؤالات عینی هست. تمامی کارآفرینان موفق باآنکه اهداف و مأموریت‌های بسیار متعالی در ذهن دارند اما در عمل بر روی چیزی کارکرده‌اند که عینی و ملموس بوده است و قابلیت اجرایی شدن را داشته است

تدوین استراتژی و دام چیزی برای همه (The something-for-everyone strategy)

تدوین استراتژی و استراتژی دام چیزی برای همه به بیانی بسیار ساده این دام مهلک را می‌توان این‌گونه بیان کرد: تلاش برای تصرف و دستیابی به تمام گروه‌های مشتریان، کانال‌های توزیع، مناطق جغرافیایی به‌صورت یک‌باره و در یک‌زمان. به یاد داشته باشید که برای تحقق استراتژی در هرزمانی به بخش‌های مشخصی کالا و خدمات ارائه کنید و نگران سایر بخش‌ها نباشید. استفاده از چارچوب STP در زمان هدف‌گیری بازارهای هدف می‌تواند بسیار کمک‌کننده باشد.

تدوین استراتژی و دام یکسان انگاری (The program-of-the-month strategy)

تنظیم استراتژی برای صنایع ژنریک (عمومی)، جایی که در آن تمام مشتریان در یک مسیر یکسان و روتین قرار دارند. به بیانی بسیار ساده این دام مهلک را می‌توان این‌گونه بیان کرد: برخورد یکسان با تمامی بخش‌ها و حوزه‌ها به‌صورت عمومی. همواره به یاد داشته باشید که منطق و سؤالاتی که منجر به انتخاب یک بخش می‌شود باید مشخص و متمایز باشد. به میزانی که استراتژی شما همانند استراتژی سایر رقبایتان باشد، به همان میزان احتمال شکست شما وجود دارد.

نتیجه‌گیری

در این مطلب به ۶ دام مهلک که ممکن است شما هم روزی به آن‌ها گرفتار شوید اشاره کردیم. همان‌طور که بیان شد منابع افراد و شرکت‌ها محدود است و نمی‌توان با هیجان و رفتارهای احساسی به تصمیم‌گیری منتج به پیروزی دست زد. توصیه می‌شود تا این ۶ خطا را درجایی که هرروز نگاهتان به آن می‌افتد نصب کنید! و هرروز با خود فکر کنید که تصمیماتی که به دنبال اتخاذ آن هستم، ممکن است مرا به درون کدام‌یک از این ۶ دام مهلک بی اندازد؟ اگر شما هم در زندگی روزمره و در کسب‌وکارتان با این ۶ خطا روبرو شده‌اید و یا افراد و کسب‌وکارهایی را دیده‌اید که در هر یک از این دام‌های مهلک افتاده‌اند، با ما در میان بگذارید. به نظر شما چگونه می‌توان این افراد را از این دام‌ها رها نمود؟

سبک های رهبری و ۴ سؤال چالش‌برانگیز برای مدیران حرفه‌ای

مهارت تفکر نقادانه

مهارت تفکر نقادانه و ۳ عادتی که قبل از ۳۰ سالگی باید بیاموزید

مهارت تفکر نقادانه یکی از مهارت‌های مهمی است که جای آن در آموزش ما خالی است. در شرایط دشوار اقتصادی که در آن قرار داریم، هرروز فشارهای بیشتری بر مدیران و کسب‌وکارها وارد می‌شود. مدیران مسئول تصمیم‌گیری هستند و چنین فشارهایی می‌تواند آن‌ها را به اخذ تصمیمات غلط و اشتباه سوق دهد. در چنین شرایطی تفکر انتقادی و اصول آن می‌تواند به مدیران در جهت بهبود تصمیم‌گیری کمک کند. ایران مدیر در این مقاله به معرفی ۳ عادتی که منجر به بهبود تفکر نقادانه شما در زمان تصمیم‌گیری می‌شود، می‌پردازد. این سه عادت را می‌توان آن‌چنان مهم دانست که می‌توان گفت یادگیری آن باید از کودکی و قبل از ۳۰ سالگی شروع کرد. تفکر نقادانه به بیانی ساده اندیشیدن به تفکر خود و دیگران و بررسی درک خود از واقعیت‌هاست. مدیران با مهارت تفکر نقادانه پیش از واکنش دهی به شرایط و حوادث، سعی می‌کنند مسائل را مورد تجزیه‌وتحلیل قرار دهند و تنها بر مبنای یک ویژگی تصمیم‌گیری نکنند. در شرایط پیچیده فعلی که هرلحظه متغیرهای جدیدی بر وخامت اوضاع اضافه می‌کند، مدیرانی که فاقد مهارت تفکر نقادانه هستند می‌توانند با تصمیمات غلط خود زیان‌های بسیاری به سازمان وارد آورند. برای مثال مدیری که با تعدادی کارگر در بخش انبار روبه‌رو است که بهره‌وری کمی دارند و فرمان پذیر نیستند و تذکرات بسیار نیاز دردی را دوا نکرده است، ممکن است در همان گام اول، با توجه به بالا بودن تعداد زیادی تقاضا برای نیروی انسانی، دست به تعدیل و اخراج آنان بزند. چنین کاری ممکن است در وهله نخست منطقی باشد؛ اما معمولاً تصمیمات به همین سادگی نیستند. در همین مثال بالا، کارمندان بخش انبار با نیروهای بخش بارگیری و راننده‌های شرکت خویشاوند هستند و در ضمن برخی از همسران این نیروها نیز در بخش بسته‌بندی و تولید مشغول هستند. اخراج آن چند کارگر، منجر به اعتصاب سرتاسری در کارخانه می‌شود و نتیجه از قبل هم خراب‌تر می‌شود. تصمیمی که قرار بود منجر به افزایش بهره‌وری گردد به اعتصاب و تعطیلی سراسر کارخانه منجر شد. به شکل مشابهی بسیاری از مدیران و رهبران در کسب‌وکارهای خصوصی یا دولتی، در مواجهه به مسائل تنش‌زا، جنبه‌های مختلف مسئله را موردبررسی قرار نمی‌دهند. چنین مدیرانی تمایل دارند تا در همان ابتدا با تصمیمی ضربتی در مورد مسئله تصمیم‌گیری نمایند و پرونده آن را ببندند. همان‌طور که مثال بالا نشان داد، چنین فرایندی از پیش محکوم‌به شکست است. اما خبر خوب این است که تفکر انتقادی مهارتی است قابل تقویت و قابل آموختن و شما در هر وضعیتی که باشید، می‌توانید با صرف مقداری وقت و انرژی بر این مهارت مهم تسلط یابید و نحوه مدیریت و تصمیم‌گیری خود را به شکل غیرقابل‌باوری ارتقا دهید. در اینجا به سه عادت بسیار مؤثر و کاربردی که از دل تحقیقات آکادمیک و تجارب خانم هلن لی بویگاس از نویسندگان نشریه مدیریت هاروارد و از مدیران برجسته، بیرون آمده است، اشاره می‌شود:
  1. مهارت تفکر نقادانه و به چالش کشیدن پیش‌فرض‌ها
  2. مهارت تفکر نقادانه و کشف دلایل منطقی
  3. مهارت تفکر نقادانه و تنوع‌طلبی

مهارت تفکر نقادانه و به چالش کشیدن پیش‌فرض‌ها

مهارت تفکر نقادانه و پیش‌فرض‌ها معمولاً در هر محیطی متغیرها و عواملی وجود دارند که از دید ناظر بیرونی ممکن است بسیار عجیب‌وغریب به نظر بیایند اما از دید افراد درون سازمان، امری طبیعی یا روتین. با به چالش کشیدن چنین پیش‌فرض‌های غالبی در مورد سازمان و مسائلی که به وجود می‌آید می‌توان زوایای بسیاری جدیدی از هر مسئله و فرصت پشت آن را دید. اکثر کارآفرینان سازمانی به‌واسطه همین نگاه به سازمان و مسائل آن توانسته‌اند فرصت‌های جدیدی کشف کنند و آن را توسعه دهند. اگر شما مدت‌زمان زیادی در سازمانی مشغول به همکاری هستید و همیشه تصمیم‌گیری‌ها بر مبنای یک سری اصول ثابت است، این اصول را شناسایی کنید و به آن‌ها دوباره بیندیشید. برای مثال اگر ساعت کاری برای سازمان از ۸ صبح تا ۵ بعدازظهر تعیین‌شده و تمام تصمیمات مرتبط با کارکنان، با پذیرش این ساعات اتخاذ می‌شود، این اصل را زیر سؤال ببرید. به‌این‌ترتیب که: چه می‌شود اگر ساعات کاری به‌صورت شناور دربیاید و افراد ساعت ۱۲ ظهر به سرکار بیایند و ۹ شب از سازمان خارج شوند؟ منطقاً اگر به عملیات سازمان آسیبی وارد نشود، چنین کاری می‌تواند افرادی که عادت دارند تا دیروقت کار کنند و صبح‌ها استراحت کنند را شاد کند. فراگیری کار به روش دورکاری را می‌توان نتیجه یکی از همین به چالش کشیدن وضعیت موجود دانست. چه می‌شود اگر افراد بدون حضور در سازمان، وظایف سازمانی خود را در خانه انجام دهند؟ نکته بسیار مهم این است که در شروع این عادت، لازم نیست که همه‌چیز و همه‌کس را زیر سؤال ببرید؛ از آسمان آبی گرفته تا زمین زیر پایتان… این عادت را به‌صورت تدریجی پیش ببرید. روش دیگر برای به چالش کشیدن پیش‌فرض‌ها، سؤال در مورد جایگزین‌هاست. برای مثال اگرچند مشتری بزرگ دارید که در حال حاضر به آن‌ها کالا و خدمات ارائه می‌کنید، از خود بپرسید که چه می‌شود اگر مشتریان مذکور دیگر با ما کار نکنند؟ چه می‌شود اگر شرکت‌های خارجی و تأمین‌کنندگان، دیگر به ما مواد اولیه نفروشند؟ پرسیدن چنین سؤالاتی دیدگاه خاصی برای شما ایجاد می‌کند. این دیدگاه باعث می‌شود که شما فراتر از وضع موجود را ببیند و بنابراین تصمیم‌گیری بهتری داشته باشید.

مهارت تفکر نقادانه و کشف دلایل منطقی

مهارت تفکر نقادانه و دلایل منطقی معمولاً در هر سازمانی تصمیماتی گرفته می‌شود که در پشت این تصمیمات یک سری دلایل وجود دارد. این دلایل می‌تواند منطقی باشند یا غیرمنطقی. نکته جالب‌توجه این است که چنین دلایلی در برخی اوقات فرایندهای بسیار بزرگی را به سمت غلطی سوق می‌دهند. برای مثال شرکتی که بسیاری از تصمیماتش را بر مبنای نیاز بسیار خاص مشتریان اتخاذ می‌کند و سرمایه‌هایش را به آن نیاز تخصیص داده است، ممکن است در آینده با مشکل روبرو شود. در چنین حالاتی باید دلیل اصلی پشت اقدامات شناسایی شود و با معیارهای مختلف، آن دلیل محک زده شود. اگر دلیل منطقی بود، پس‌کار باید ادامه یابد، اگر دلیل غیرمنطقی بود، پس باید به دنبال اصلاح فرایند بود. برای مثال دلیل استفاده از بطری‌های شیشه‌ای برای حمل‌ونقل شیر در سال‌های قبل چه بود؟ ضعف تکنولوژیک در بسته‌بندی کاغذی یا پلاستیکی یا توسل به دلیلی غیرمنطقی؟ یکی از تکنیک‌های بسیار مفید استفاده از سلسله «چراها» است. در این تکنیک یک نفر در مقام پرسشگر از دلایل تصمیمات سازمان سؤال می‌پرسد و با هر پاسخ، سؤال بعدی از همان پاسخ پرسیده می‌شود تا دلیل نهایی پشت تصمیمات مشخص شود. یکی از خطاهای بسیار فراگیر که معمولاً گریبان گیر مدیران می‌شود، اشتباه گرفتن رابطه علت و معلولی با رابطه همبستگی است. رابطه علت و معلولی به این معناست که متغیر اول یا همان علت، دلیل به وجود آمدن متغیر دومی یا همان معلول است. برای مثال بارش شدید باران منجر به ایجاد سیل می‌شود. در این مثل باران، علت به وجود آورنده سیل است. رابطه همبستگی زمانی رخ می‌دهد که دو متغیر همواره با یکدیگر ظاهر شوند، برای مثال ممکن است در ماه‌های آغازین فصل بهار و همراه با شکوفه زدن درختان، نیروهای سازمان، استعفا دهند و به سازمانی دیگری بروند. در این حالت شکوفه زدن درختان و معطر شدن هوا، علت استعفای کارمندان نیست بلکه علت استعفا این است که در ماه‌های آغازین سال، سایر شرکت‌ها به دنبال جذب نیرو هستند و بنابراین نیروهای ما سازمان را ترک می‌کنند و به سازمان دیگری می‌روند. اگر مدیران رابطه علت و معلولی را با رابطه همبستگی اشتباه بگیرند، در سطوح کلان می‌توان منجر به بروز مشکلات فراوان شود. بر همین منوال ممکن است یک شرکت املاک و مستغلات در تهران، در هر نیمسال همایشی را برای تقویت روحیه و افزایش انگیزه کارکنان ترتیب دهد و سپس افزایش آمار فروش و رهن و اجاره را در ماه‌های شهریور و مهرماه به برگزاری این همایش نسبت دهد. مدیران این سازمان به‌احتمال‌زیاد برافزایش بودجه همایش پافشاری خواهند کرد، چون واقعاً تأثیرگذار بوده است. به عبارتی ممکن است مدیران شرکت، برگزاری جشن و رویداد را دلیل افزایش فروششان بدانند درحالی‌که ماه‌های شهریور و مهرماه، به‌صورت سنتی زمان خریدوفروش املاک و مستغلات و روزهای داغ بازار مسکن است؛ بنابراین در این مثال رابطه همبستگی با رابطه علت و معلولی اشتباه گرفته‌شده است.

مهارت تفکر نقادانه و تنوع‌طلبی

مهارت تفکر نقادانه و تنوع طلبی معمولاً افراد درون یک سازمان سعی می‌کنند در دسته‌بندی‌هایی قرار بگیرند که با یکدیگر مشابهت‌هایی داشته باشند. برای مثال افراد از یک منطقه جغرافیایی یا از یک قومیت تمایل بیش‌تری به تیم سازی دارند. همچنین افراد تمایل دارد تا به افرادی شبیه خودشان را جذب کنند و وقتی صحبت از مدیران و استخدام افراد می‌شود، چنین تمایلاتی منجر به بسته شدن مسیر ورود تفکرات جدید به سازمان می‌شود و افرادی که نسبت به مدیر و تفکرات او متفاوت‌اند نمی‌توانند وارد سازمان شوند. چنین وضعیتی می‌تواند منجر به بروز عارضه‌ای شود که دقیقاً برخلاف تفکر انتقادی است. این عارضه گروه اندیشی نام دارد. بر مبنای این عارضه، یک ایده یا اندیشه در جمعی غالب می‌شود و همه افراد آگاهانه یا ناآگاهانه باید از این ایده یا نظر حمایت کنند حتی اگر غلط باشد. برای جلوگیری از ایجاد چنین وضعیتی ساخت تیم‌های میان وظیفه‌ای توصیه می‌شود. در این تیم‌ها افراد از بخش‌های مختلف سازمان حضور دارند و هر یک با دیدگاه ویژه‌ای که به مسائل دارند، می‌توانند دید جدیدی نسبت به مسئله پیش رو داشته باشند. تنوع دشمن جزم‌اندیشی و تأکید بر پیش‌فرض‌های ثابتمان است. تنوع همچون خونی جدید در رگ‌های سازمان می‌ماند که منجر به شناخت فرصت‌های جدید می‌گردد.

تفکر نقاد در عمل

ممکن است در ظاهر این ۳ عادت بسیار بدیهی و اجرای آن‌ها بسیار آسان به نظر برسد اما در عمل کار قدری دشوارتر است. زیر سؤال بردن پیش‌فرض‌ها (عادت اول) در برخی مواقع هزینه زا بوده و در برخی موارد دیگر می‌تواند با مقاومت‌هایی همراه باشد، همچنین در برخی اوقات دلایل پشت تصمیمات (عادت دوم) ناشی از الزامات نهادی است که مدیران سطح میانی بر آن‌ها کنترل و اختیاری ندارند و درنهایت تنوع در برخی موارد می‌تواند حساسیت‌هایی را برانگیزد و افراد را در تیم سازی دچار اشتباه کند. هرچند چنین مواردی می‌تواند وجود داشته باشد اما فواید تفکر انتقادی برای سازمان به‌قدری بالاست که می‌توان از کنار این انتقادات و ایرادات (که در صورت اجرای هوشیارانه می‌توان از شدت آن‌ها کاست) به‌راحتی گذشت و اصول و عادت مطرح‌شده را یاد گرفت و اجرا نمود.

نتیجه‌گیری

تفکر انتقادی مهارتی بسیار مهم در دنیای امروزی است. با پیچیده شدن شرایط و لزوم تصمیم‌گیری در لحظه، مدیران تمایل بسیاری دارند تا همان راه‌حل ابتدایی در ذهنشان را عملی کنند. در چنین مواردی امکان اشتباه کردن مدیر و سوق دادن سازمان به سمت پرتگاه زیان و پشیمانی، بسیار زیاد است. در این مقاله به ۳ عادت مهم و حیاتی برای تقویت تفکر انتقادی پرداخته شد. به نظر شما تفکر انتقادی تا چه حدی می‌تواند به بهبود تصمیم‌گیری مدیران در شرایط کنونی کمک نماید؟ آیا تفکر انتقادی می‌تواند مدیران را یاری دهد یا تنها زنجیری جدید به‌پای مدیران است؟

قوانین موفقیت در کسب و کار: ۵ قانون بنیادی در یک کسب‌وکار کارآمد

مراحل رشد استارتاپ

مراحل رشد استارتاپ: چهار مرحله رشد از ایده تا پایداری در یک کسب و کار نوپا

مراحل رشد استارتاپ یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های کارآفرینان جوان است و مترادف با این سوال می‌باشد: بعدازاین، من چکار باید انجام بدهم؟ این سؤالی است که دانشجویان و کارآفرینان بارها و بارها از خودشان می‌پرسند. آن‌ها ممکن است ایده‌ای برای راه‌اندازی داشته باشند یا اینکه یک شرکت نوپا را تأسیس کرده باشند، اما این مسئله در هر دو مورد وجود دارد: چگونه می‌توانم کسب‌وکار خود را به سطح بعدی برسانم؟ کارآفرینان ظاهراً متوجه شده‌اند که در زمان‌های مختلفی استفاده‌های متفاوتی از شرکت‌هایشان می‌کنند. کاری که کارآفرینان در مراحل خوبی از رشد شرکتشان انجام می‌دهند، ممکن است کار اشتباهی باشد که هفته بعد عواقب آن نمایان شود. آنچه آن‌ها باید درک کنند این است که چگونه یک شرکت رشد می‌کند و چگونه باید آن را پرورش داد. ایده‌هایی رشد می کنند و به استارت آپ تبدیل می شوند و بعد جلو می روند تا در یک فرایند ۴ مرحله‌ای به یک شرکت بالغ تبدیل شوند. در هر یک از این مراحل وظایف متمایزی وجود دارد که باید انجام شود:
  • اعتبار سنجی مشتری
  • اعتبار سنجی عملیاتی
  • اعتبار سنجی مالی
  • خود مراقبتی
علاوه بر این، شرکت باید این مراحل را به‌طور پیوسته ادامه دهد. تلاش برای پریدن از روی هر مرحله و انجام ندادن هر کدام از این مراحل منجر به مشکلات مالی و اختلال عملکرد در فرهنگ سازمانی می‌شود. همان‌طور که سرمایه‌گذاری رشد می‌کند، باید رهبر نیز هم‌جهت با آن رشد کند. در هر مرحله، شما باید وظایف خاصی را انجام دهید، مهارت‌های سازمانی جدید کسب کنید و مهارت‌های رهبری خود را گسترش دهید تا بتوانید نیازهای متغیر یک کسب‌وکار را برآورده کنید. ایران مدیر در این مقاله چهار مرحله رشد استارتاپ را از یافتن ایده تا ثبات در کسب‌و‌کار بررسی می نماید.

۱٫ مرحله اول از مراحل رشد استارتاپ: ایده درستی را به دست بیاورید

دانه نمی‌تواند به درخت تبدیل شود مگر اینکه جوانه بزند. به همین ترتیب، بهترین ایده‌ راه‌اندازی استارت آپ هم نمی‌تواند به یک سازمان ملموسی تبدیل شود، مگر اینکه برای اولین بار به چیزی تبدیل شود که مشتریان بخواهند آن را بخرند. تمرکز اصلی شما در این مرحله این است که ایده شما توسط مشتریان بالقوه، سرمایه‌گذاران، کارکنان و دیگران تائید شود. همان‌طور که در حال اعتبارسنجی مشتریان هستید ممکن است متوجه شوید که لازم است شما ایده خود را تغییر دهید. این کاملاً طبیعی است، اما بسیاری از کارآفرینان در این مرحله حتی اگر لازم باشد مشتریان خود را رد کرده و از ایده خود پشتیبانی می‌کنند. در پایان روند جوانه زدن دانه، ایده کارآفرینی به محصول یا خدماتی تبدیل خواهد شد که مشتریان واقعی نسبت به خرید آن متعهد می‌شوند؛ اما به‌محض اینکه شما یک محصول داشته باشید که مشتریان واقعاً به خرید آن علاقه‌مند باشند، طبیعت کار و رهبری، نیاز به تغییر چشم‌گیری خواهد داشت.

۲٫ مرحله دوم از مراحل رشد استارتاپ: محصولی پایدار ایجاد کنید

اکنون‌که شما مشتریان متعهدی دارید، باید بدانید که چگونه محصول خود را به شکل قابل‌اعتمادی ارائه کنید، البته نه‌فقط چند بار. به‌طور هم‌زمان شما نیاز به مشتریان جدید خواهید داشت. در این مرحله از مراحل رشد استارتاپ نیاز است که از قابلیت‌های خود برای تولید و تحویل محصول خود به مشتریان استفاده کرده و خواسته‌‌های آن‌ها را ارضا کنید و از این طریق به اعتماد سازی در مشتریان بپردازید. این وظیفه (اعتبار سنجی عملیاتی) اغلب بسیار پیچیده است، زیرا کارآفرینان اصول اولیه شرکت را درک نمی‌کنند و برای نشان دادن قابلیت‌های خود، کارهای اشتباهی را انجام می‌دهند.

۳٫ مرحله سوم از مراحل رشد استارتاپ: رشد قوی داشته باشید

مرحله سه، زمانی شروع می‌شود که گزاره‌های ارزشی تائید شده باشند و فرآیندهای اساسی به‌طور قابل‌اطمینانی در تحویل محصول و جذب مشتری و رضایت مشتریان، اجراشده باشد. هدف سوم و مرحله اعتبار سنجی مالی این است که شرکت را ازلحاظ مالی ثابت نگه‌داریم و مطمئن شویم که می‌توان به‌طور مداوم با تغییر قیمت‌ها و شرایط رقابتی، پابرجا بمانیم. برای تکمیل این مرحله از مراحل رشد استارتاپ، شما باید مجموعه‌ای از فرآیندهایی را ایجاد کنید که به‌اندازه کافی در مقابل رشدهای قابل‌توجه و تغییرات ناخواسته، انعطاف‌پذیر هستند. این فرایندها نباید وابسته به هیچ فرد خاصی باشد و باید به‌صورت سیستماتیک عمل نماید. بسیاری از کارآفرینان که وارد مرحله سوم می‌شوند، بسیار غیرقابل‌تحمل می‌شوند. آن‌ها در مرحله دوم موفق شدند تا رضایت مشتریان را نسبت به محصولات خود جلب کنند؛ اما نیازهای سازمانی در حال افزایش است زیرا مشتریان تقاضا دارند که آنچه برای آن‌ها ارائه می‌شود، به‌طور قابل‌توجهی مؤثر باشد. آنچه شرکت برای مشتریان خود ارائه می‌کند، باید دوباره مورد بازنویسی، نوسازی و بازسازی قرار بگیرد تا نیازهای مشتریان جدید را هم برآورده کند. بسیاری از کارآفرینان در حال حاضر از رشد کسب و کار خود غافل می‌شوند، زیرا نمی‌خواهند از برخی فعالیت‌های روزمره‌ خود خودداری کنند. این کار، سازمان را ضعیف کرده و باعث آسیب‌پذیر شدن آن‌ها توسط رقبا می‌شود. در شرکت‌هایی که تحت تأثیر روزمرگی قرار می‌گیرند، کارآفرینان اغلب تبدیل به مدیرعامل اجرایی می‌شوند.

۴٫ مرحله چهارم از مراحل رشد استارتاپ: خود مراقبتی داشته باشید

در این مرحله از مراحل رشد استارتاپ یک سازمان مانند یک درخت است. درست همان‌طور که یک درخت جان می‌گیرد، شاخه‌ها و پوست و برگ‌های فرسوده خود را از خود جدا کرده و خود را تازه نگه می‌دارد، سازمان نیز نیاز به تغییر و تحول دارد. سازمانی که نمی‌تواند محصولات جدیدی را ارائه دهد و مشتریان جدید را به سمت خود جذب کند، نمی‌تواند هیچ‌گونه کسب‌وکاری را انجام دهد. یک شرکت برای رسیدن به پایداری، نیاز به یک روند موفقیت‌آمیز برای ایجاد نوآوری دارد. کارآفرینان زیادی هستند که این چالش را قبول می‌کنند. جدا از همه‌ این‌ها، نوآوری بسیار سرگرم‌کننده است. بااین‌وجود، ایجاد رویه نوآوری پیچیده است و بسیاری از کارآفرینان و رهبران موفق در این مرحله شکست می‌خورند. آن‌ها شکست می‌خورند زیرا نمی‌توانند تعارض‌های ذاتی بین ساخت یک فعالیت کارا – همان‌طور که در مرحله سوم موردنیاز است- را با آزمایش‌های پرریسک و درعین‌حال موردنیاز برای نوآوری را حل کنند. به‌بیان‌دیگر کارآفرینان موفق در این مرحله، هم باید رویه‌های عملیاتی و کارآمد داشته باشند تا بتوانند محصولات فعلی را به دست مشتریان برسانند و هم باید آزمایش‌هایی پرریسک را جهت تحقیق و توسعه و ارائه محصولات جدید انجام دهند. حل این تعارض فقط از عهده تعداد کمی از کارآفرینان برمی‌آید. هنگامی‌که شرکتی مرحله چهارم را تکمیل می‌کند، این شرکت کاملاً بالغ است و به مراحل پایانی کارآفرینی نشان می‌‌رسد. چهار مرحله کارآفرینی و راه‌اندازی استارتاپ که شامل یافتن ایده، پایداری محصول، رشد قوی و سلامت کسب‌وکار است می‌تواند به‌عنوان یک مدل فرایندی، نگاهی کل‌نگر و سیستماتیک به کارآفرینان و مدیران شرکت‌های نوپا دهد. شرکت شما در حال حاضر در کدام مرحله از مراحل رشد استارتاپ است؟ در این مرحله با چه چالش‌هایی دست و پنجه نرم می‌کنید؟ لطفاً نظرات و تجربیات خود را با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.

مدیریت بحران کسب و کار با در نظر گرفتن حفظ اعتماد مشتریان

تدوین استراتژی

تدوین استراتژی و ۶ دام مهلک که ممکن است شما هم روزی در آن بیفتید

تدوین استراتژی امروزه به یکی از دغدغه‌های مهم تبدیل‌شده است. همه ما در زندگی یا در کسب‌وکارمان منابع محدودی در اختیارداریم. همه‌ ما دوست داریم که با کم‌ترین زمان ممکن یا کمترین تلاش ممکن به بیش‌ترین نتیجه دست پیدا کنیم؛ اما در پس همین تمایلات ما، ممکن است خطاهایی را مرتکب شویم که منابع محدود ما را به یغما ببرد و ما را از دستیابی به اهدافمان ناامید سازد. این خطاها را دام‌های استراتژی می‌نامیم. ایران مدیر در این مقاله به ۶ خطای استراتژیک که ممکن است افراد در زندگی روزمره، در کسب‌وکار یا در فضای بین‌المللی به آن گرفتار شوند را به‌صورت جامع و با زبانی ساده تشریح می‌کند. در کتاب «بازی به‌قصد برد، استراتژی چگونه در عمل کار می‌کند؟» که توسط دانشگاه هاروارد در سال ۲۰۱۳ به چاپ رسیده به ۶ خطای رایج واصلی که به‌واسطه آن سازمان‌ها از پیشبرد استراتژی خود بازمی‌مانند اشاره‌شده است.بر طبق این کتاب هیچ استراتژی کاملی وجود ندارد. هیچ الگوریتم و ساختاری وجود ندارد که به افراد و شرکت‌ها در حفظ مزیت رقابتی پایدار در صنعت تحت فعالیتشان ضمانت مادام‌العمر بدهد اما علائم و نشانه‌هایی وجود دارند که هشدارهایی در مورد اشتباه بودن استراتژی انتخاب‌شده توسط افراد و شرکت‌ها به ما می‌دهند. در اینجا به این ۶ خطای رایج به‌صورت خلاصه اشاره می‌گردد.

تدوین استراتژی و دام همه‌کاره (The do-it-all strategy)

تدوین استراتژی و استراتژی همه کاره به بیانی بسیار ساده این دام مهلک را می‌توان این‌گونه بیان کرد: شکست در انتخاب کردن و همه‌چیز را به‌عنوان اولویت در نظر گرفتن. باید در نظر داشته باشیم که استراتژی یعنی انتخاب و همه‌چیز نمی‌تواند در جایگاه اولویت برای ما قرار گیرد. افراد و شرکت‌ها منابع محدودی دارند و نمی‌توان تمامی گزینه‌های پیش رو را به‌عنوان اولویت برای خود در نظر بگیریم. به قول یکی از اساتیدم در دوران دکتری اولویت یعنی یک انتخاب و زمانی که تعداد انتخاب‌ها زیاد شد به این معناست که با اولویت نداریم یا بامعنای لغوی واژه اولویت آشنا نیستیم! یکی از اقداماتی که به شما در دوری جستن از این خطا کمک می‌کند، تعیین اهداف و ارزش‌ها و سپس مشخص کردن اولویتتان است. در این صورت می‌توانید به‌صورت بهینه به منابع خود را تخصیص دهید. همیشه به یاد داشته باشید که در بازی شطرنج، زمانی که بازی تازه شروع می‌شود، هر دو طرف تعداد مهره‌های یکسانی دارند نحوه استفاده از این مهره‌هاست که فرد برنده را مشخص می‌کند. به یاد داشته باشید که نمی‌توان در شطرنج اهداف مختلفی را انتخاب کرد و هر مهره را برای آن هدف به خدمت گرفت.

تدوین استراتژی و دام دون کیشوت (The Don Quixote strategy)

تدوین استراتژی و استراتژی دن کیشوت به بیانی بسیار ساده این دام مهلک را می‌توان این‌گونه بیان کرد: حمله به رقابتی‌ترین دیوار شهر یا به عبارتی حمله به قوی‌ترین و قدرتمندترین رقیب موجود به‌صورت رودررو. بسیاری از افرادی که قصد شروع کسب‌ و کار و راه‌اندازی آن را دارند، در همان روزهای نخست به فکر رقابت با بزرگ‌ترین و نامدارترین رقیبشان می‌افتند. به همین منوال همان‌طور که شخصیت داستانی دون کیشوت دچار توهم شده بود، آن‌ها هم دچار توهم می‌شوند و به دنبال بزرگ‌ترین رقیب خود می‌افتند. مثال بارز این اشتباه را می‌توان در کسب‌وکارهای آنلاینی دید که به دنبال رقابت و شکست دادن رهبر بازاری مقتدر به نام دیجی کالا هستند. هرچند چنین هدفی می‌تواند انگیزه بسیار زیادی برای شما و همکاران اندکتان! فراهم آورد، اما در عمل پنجه در پنجه بزرگ‌ترین رقیب انداختن، هیچ سرانجامی جز شکست ندارد. باید به یاد داشت که جایی که در آن اقدام به رقابت می‌کنید یک انتخاب است و باید جایی را برای رقابت انتخاب کنید که احتمال بالایی برای برد داشته باشید.

تدوین استراتژی و دام واترلو (The Waterloo strategy)

تدوین استراتژی و استراتژی واترلو واترلو درواقع به نبرد تاریخی ناپلئون بناپارت جنرال مشهور و مقتدر فرانسوی با قوای متحد بریتانیا و هلند اشاره دارد. نبرد این ارتش‌ها در دشتی به نام واترلو روی داد و به همین دلیل به این نام معروف شده است. به بیانی بسیار ساده این دام مهلک را می‌توان این‌گونه بیان کرد: آغاز جنگ به‌صورت چندجانبه و با چند رقیب مختلف. در این نبرد ناپلئون به‌صورت یک‌باره به جنگ چند ارتش رفت و نتیجه‌ای جز تبعید و برکناری برایش به همراه نداشت. در دنیای کسب‌وکار هیچ شرکتی قادر به انجام همه کارها به روشی عالی و برتر نیست، اگر شرکت به دنبال انجام همه کاری به نحو احسن باشد، احتمالاً هیچ کاری را عالی انجام نخواهد داد. اگر فردی به دنبال عالی بودن در چند زمینه باشد، پس به‌احتمال‌زیاد در هیچ‌یک عالی نخواهد بود.

تدوین استراتژی و دام رویاپردازی (The dreams-that-never-come-true strategy)

تدوین استراتژی و استراتژی رویاپردازانه ترسیم و نوشتن سطوح بالایی از الهام و بیانیه مأموریت که هیچ‌گاه به‌صورت عینی و عملی تبدیل نمی‌شوند و تنها در سطح انتزاع و رویا باقی می‌مانند. به بیانی بسیار ساده این دام مهلک را می‌توان این‌گونه بیان کرد: تعیین اهداف و چشم‌اندازی بسیار متعالی و فرازمینی به‌گونه‌ای که این اهداف قابلیت زمینی شدن (اجرایی شدن) نداشته باشند. درواقع این بیانیه مأموریت و الهامات هیچ‌گاه در سطح مکان رقابت، چگونگی انتخاب راهبرد و انتخاب پیروزی، قابلیت‌های محوری و سیستم‌های مدیریتی به‌صورت عینی متبلور نمی‌گردد. باید توجه داشت که آرزوها و الهامات به معنای استراتژی نیستند. استراتژی پاسخی به سؤالات عینی هست. تمامی کارآفرینان موفق باآنکه اهداف و مأموریت‌های بسیار متعالی در ذهن دارند اما در عمل بر روی چیزی کارکرده‌اند که عینی و ملموس بوده است و قابلیت اجرایی شدن را داشته است

تدوین استراتژی و دام چیزی برای همه (The something-for-everyone strategy)

تدوین استراتژی و استراتژی دام چیزی برای همه به بیانی بسیار ساده این دام مهلک را می‌توان این‌گونه بیان کرد: تلاش برای تصرف و دستیابی به تمام گروه‌های مشتریان، کانال‌های توزیع، مناطق جغرافیایی به‌صورت یک‌باره و در یک‌زمان. به یاد داشته باشید که برای تحقق استراتژی در هرزمانی به بخش‌های مشخصی کالا و خدمات ارائه کنید و نگران سایر بخش‌ها نباشید. استفاده از چارچوب STP در زمان هدف‌گیری بازارهای هدف می‌تواند بسیار کمک‌کننده باشد.

تدوین استراتژی و دام یکسان انگاری (The program-of-the-month strategy)

تنظیم استراتژی برای صنایع ژنریک (عمومی)، جایی که در آن تمام مشتریان در یک مسیر یکسان و روتین قرار دارند. به بیانی بسیار ساده این دام مهلک را می‌توان این‌گونه بیان کرد: برخورد یکسان با تمامی بخش‌ها و حوزه‌ها به‌صورت عمومی. همواره به یاد داشته باشید که منطق و سؤالاتی که منجر به انتخاب یک بخش می‌شود باید مشخص و متمایز باشد. به میزانی که استراتژی شما همانند استراتژی سایر رقبایتان باشد، به همان میزان احتمال شکست شما وجود دارد.

نتیجه‌گیری

در این مطلب به ۶ دام مهلک که ممکن است شما هم روزی به آن‌ها گرفتار شوید اشاره کردیم. همان‌طور که بیان شد منابع افراد و شرکت‌ها محدود است و نمی‌توان با هیجان و رفتارهای احساسی به تصمیم‌گیری منتج به پیروزی دست زد. توصیه می‌شود تا این ۶ خطا را درجایی که هرروز نگاهتان به آن می‌افتد نصب کنید! و هرروز با خود فکر کنید که تصمیماتی که به دنبال اتخاذ آن هستم، ممکن است مرا به درون کدام‌یک از این ۶ دام مهلک بی اندازد؟ اگر شما هم در زندگی روزمره و در کسب‌وکارتان با این ۶ خطا روبرو شده‌اید و یا افراد و کسب‌وکارهایی را دیده‌اید که در هر یک از این دام‌های مهلک افتاده‌اند، با ما در میان بگذارید. به نظر شما چگونه می‌توان این افراد را از این دام‌ها رها نمود؟

دورکاری: چه نیازی به دفتر کار هست، وقتی می‌شود از راه دور کار کرد؟

تغییر عادت

تغییر عادت و ۵ راهکار طلایی برای مغزی که نمی‌خواهد تغییر کند

تغییر عادت یکی از مهم ترین مسائل انسان امروز است. اگر بخواهید در دنیای امروز موفق باشید باید همیشه در پی تغییر عادت های خود باشید؛ اما این کار چندان آسان نیست. یک زاویه در نظر بگیرید و بازوهای خود را از آن عبور دهید. حالا، آن‌ها را در جهت مخالف عبور دهید. کدام‌یک دشوارتر بود؟ اگر فکر می‌کنید عبور آن‌ها در بار دوم فکر بیشتری نیاز داشت، حق با شماست. درواقع، وقتی شما آن‌ها را برای بار اول عبور دادید، سیگنال‌ها از یک مکان بسیار متفاوت از زمانی که آن را برای بار دوم انجام دادید در مغزتان می‌آمد. عادت‌ها انتخاب‌های عمدی ما هستند که در برخی نقاط خودکار می‌شوند. آن‌ها بیش از ۴۵ درصد کارهایی که ما در طول روز انجام می‌دهیم را تشکیل می‌دهند. مغز شما تنبل است. تفاوت بین یک عادت خوب و یک عادت بد را نمی‌داند. تنها کاری را انجام می‌دهد که شما به‌صورت تکراری به آن فکر می‌کنید، می‌گویید، یا انجام می‌دهید و آن را به یک عادت تبدیل می‌کند به‌طوری‌که انجام آن دیگر سخت نیست. وقتی برای اولین بار بازوهای خود را تا کردید سیستم لیمبیک شما (جایی که خاطرات و عاداتتان ذخیره می‌شود) اقدامات خود را انجام داد. بار دوم که بازوهای خود را عبور دادید، پیام از قشر جلویی مغز آمد، بخشی از مغز که مسئول تفکر و برنامه‌ریزی سطح بالاتر است. هر تفکر یا رفتار جدید در قشر جلویی مغز شروع می‌شود و درنهایت درصورتی‌که به‌اندازه کافی از آن استفاده کنیم به یک عادت تبدیل می‌شود. اکثر افراد در مقابل تغییر مقاومت می‌کنند چراکه الگوهای عادت طبیعی‌شان را تهدید می‌کند. چه یک نقش جدید باشد، چه یک رئیس جدید، یک خودرو جدید، یا یک رژیم غذایی و یا حتی یک‌روال جدید، مغز شما باید برای یادگیری و انطباق با آن تغییر، اضافه‌کاری کند. متأسفانه، مانند یک ضرب‌المثل قدیمی که می‌گوید: اگر کار همیشگی‌تان را انجام دهید، همان چیزی را به دست می‌آورید که همیشه دریافت می‌کردید. برای هدایت تغییر و موفقیت دراز مدت، چه ازنظر شخصی و چه ازنظر حرفه‌ای، لازم است عادت‌های جدیدی شکل دهید و این نیاز دارد کمی سختی را تحمل کنید. هرچه عادت انجام کارها به روش قدیمی بیشتر در وجودتان ریشه دوانده باشد، شکل‌دهی عادت‌های جدید زمان بیشتری می‌برد. خبر خوب این است که شما می‌توانید خودتان را به عمد برای افکار و رفتارهای جدید آموزش دهید. هرچه بیشتر کاری را انجام دهید، شکل‌دهی یک عادت جدید آسان‌تر می‌شود. برای ایجاد تغییر در خودتان ایران مدیر موارد زیر را به شما پیشنهاد می‌کند.

۱٫ شما در تغییر عادت نمی‌توانید احساسات را با منطق پاسخ دهید

وقتی به‌سوی تغییر و توسعه فردی می‌رویم اغلب از ناشناخته‌ها احساس اضطراب و ترس می‌کنیم. ممکن است دیگران به ما بگویند که تغییر به‌صورت منطقی ایجاد احساس می‌کند. متأسفانه، این ابداً درد و ناراحتی ناشی از آن را تخفیف نمی‌دهد. برای پردازش احساساتی که به شما دست می‌دهد به خودتان زمان بدهید. علل این‌که احساس اضطراب و ترس می‌کنید را بیابید. احساسات خود را قضاوت نکنید، فقط آن‌ها را مشاهده کنید. این اولین گام برای استقبال از تغییر است.

۲٫ منافعی که از تغییر عادت به شما می‌رسد را مرور کنید

حتی زمانی که می‌دانیم یک تغییر برای خود ما خوب است، مقاومت در برابر آن آسان‌تر است، چراکه عادت‌های راحت قدیمی خود را ترجیح می‌دهیم. بررسی کنید که ایجاد یک تغییر چه مزایا و منافعی می‌تواند برای شما داشته باشد. این محرک شما است و شما را از سختی حفظ خواهد کرد. اگر نمی‌توانید یک مزیت مثبت شناسایی کنید، از خود بپرسید از چه ضرر یا خروجی منفی‌ اجتناب خواهید کرد.

۳٫ موانع تغییر عادت را شناسایی کرده و آن‌ها را فعالانه مدیریت کنید

فرض کنیم هدف شما سالم‌تر بودن است. این می‌تواند به معنای ورزش بیشتر، تغذیه بهتر و یا خواب کافی باشد. حتی اگر ما بدانیم که این‌ها برای ما خوب هستند، موانع موجود در این راه زمان، پول، تنبلی و یا زندگی پیش رو است. آیا سعی دارید تغذیه بهتری داشته باشید؟ پس وعده‌های غذایی خود را طوری طراحی کنید که هرکجا هستید گزینه‌های غذایی سالمی داشته باشید. آیا خسته‌تر از آن هستید که بعد از کار به باشگاه بروید؟ پس بالباس‌های ورزشی خود بخوابید و ۳۰ دقیقه زودتر بیدار شوید و به پیاده‌روی بروید. آیا خیلی خسته‌اید؟ نگران نباشید، ورزش به شما کمک می‌کند خواب بهتری داشته باشید.

۴٫ برای تغییر عادت اطراف خود را با افراد مناسب پرکنید

همه ما در زندگی‌مان افرادی را داریم که انرژی‌مان را تخلیه می‌کنند. این افراد پر از هیجان و استرس هستند. آن‌ها سمی هستند و تغییر را بسیار دشوار می‌کنند. افرادی که انرژی‌تان را تخلیه می‌کنند شناسایی کرده و از آن‌ها فاصله بگیرید. در مقابل، افراد موفق که به شما احساس حمایت شدن می‌دهند را شناسایی کرده و زمان بیشتری با آن‌ها بگذرانید.

۵٫ تغییر عادت را با یک تصویر بزرگ در ذهن خود همراه کنید

وقتی به تغییر نزدیک می‌شویم، ممکن است دلهره‌آور به نظر برسد؛ اما وقتی ما از آن گذر کردیم، باافتخار به پشت سر نگاه می‌کنیم و آن را رشد می‌نامیم. این را به‌عنوان سختی، چالش و تغییری که در زندگی‌تان با آن روبرو می‌شوید در ذهن داشته باشید. به‌این‌ترتیب، هر تغییر در مسیرتان را خودتان هدایت می‌کنید. این یک سابقه بسیار خوب است. به یاد داشته باشید که اگر می‌خواهید متفاوت رفتار کنید، باید متفاوت فکر کنید. ما می‌توانیم به مغزمان مجدداً آموزش دهیم و عادات جدیدی ایجاد کنیم. این تنها به شجاعت و تمایل به قدم نهادن فراتر از محدوده راحتی‌مان نیاز دارد. تغییر می‌تواند ترسناک باشد اما می‌توانید با زمان گذاشتن برای مدیریت فعالانه فرآیند آن، خودتان را برای موفقیت پرورش دهید و تحول در زندگی را لمس کنید. شما چگونه عادات خود را تغییر می‌دهید؟ آیا در ایجاد تغییرات فردی دچار مشکل شده‌اید؟ لطفاً نظرات و تجربیات خود را با ایران مدیر به اشتراک بگذارید.

ترس های کارآفرینی: ۹ دغدغه‌ای که باید هنگام شروع یک کسب‌وکار جدید برطرف کنید

تدوین استراتژی

تدوین استراتژی و ۶ دام مهلک که ممکن است شما هم روزی در آن بیفتید

تدوین استراتژی امروزه به یکی از دغدغه‌های مهم تبدیل‌شده است. همه ما در زندگی یا در کسب‌وکارمان منابع محدودی در اختیارداریم. همه‌ ما دوست داریم که با کم‌ترین زمان ممکن یا کمترین تلاش ممکن به بیش‌ترین نتیجه دست پیدا کنیم؛ اما در پس همین تمایلات ما، ممکن است خطاهایی را مرتکب شویم که منابع محدود ما را به یغما ببرد و ما را از دستیابی به اهدافمان ناامید سازد. این خطاها را دام‌های استراتژی می‌نامیم. ایران مدیر در این مقاله به ۶ خطای استراتژیک که ممکن است افراد در زندگی روزمره، در کسب‌وکار یا در فضای بین‌المللی به آن گرفتار شوند را به‌صورت جامع و با زبانی ساده تشریح می‌کند. در کتاب «بازی به‌قصد برد، استراتژی چگونه در عمل کار می‌کند؟» که توسط دانشگاه هاروارد در سال ۲۰۱۳ به چاپ رسیده به ۶ خطای رایج واصلی که به‌واسطه آن سازمان‌ها از پیشبرد استراتژی خود بازمی‌مانند اشاره‌شده است.بر طبق این کتاب هیچ استراتژی کاملی وجود ندارد. هیچ الگوریتم و ساختاری وجود ندارد که به افراد و شرکت‌ها در حفظ مزیت رقابتی پایدار در صنعت تحت فعالیتشان ضمانت مادام‌العمر بدهد اما علائم و نشانه‌هایی وجود دارند که هشدارهایی در مورد اشتباه بودن استراتژی انتخاب‌شده توسط افراد و شرکت‌ها به ما می‌دهند. در اینجا به این ۶ خطای رایج به‌صورت خلاصه اشاره می‌گردد.

تدوین استراتژی و دام همه‌کاره (The do-it-all strategy)

تدوین استراتژی و استراتژی همه کاره به بیانی بسیار ساده این دام مهلک را می‌توان این‌گونه بیان کرد: شکست در انتخاب کردن و همه‌چیز را به‌عنوان اولویت در نظر گرفتن. باید در نظر داشته باشیم که استراتژی یعنی انتخاب و همه‌چیز نمی‌تواند در جایگاه اولویت برای ما قرار گیرد. افراد و شرکت‌ها منابع محدودی دارند و نمی‌توان تمامی گزینه‌های پیش رو را به‌عنوان اولویت برای خود در نظر بگیریم. به قول یکی از اساتیدم در دوران دکتری اولویت یعنی یک انتخاب و زمانی که تعداد انتخاب‌ها زیاد شد به این معناست که با اولویت نداریم یا بامعنای لغوی واژه اولویت آشنا نیستیم! یکی از اقداماتی که به شما در دوری جستن از این خطا کمک می‌کند، تعیین اهداف و ارزش‌ها و سپس مشخص کردن اولویتتان است. در این صورت می‌توانید به‌صورت بهینه به منابع خود را تخصیص دهید. همیشه به یاد داشته باشید که در بازی شطرنج، زمانی که بازی تازه شروع می‌شود، هر دو طرف تعداد مهره‌های یکسانی دارند نحوه استفاده از این مهره‌هاست که فرد برنده را مشخص می‌کند. به یاد داشته باشید که نمی‌توان در شطرنج اهداف مختلفی را انتخاب کرد و هر مهره را برای آن هدف به خدمت گرفت.

تدوین استراتژی و دام دون کیشوت (The Don Quixote strategy)

تدوین استراتژی و استراتژی دن کیشوت به بیانی بسیار ساده این دام مهلک را می‌توان این‌گونه بیان کرد: حمله به رقابتی‌ترین دیوار شهر یا به عبارتی حمله به قوی‌ترین و قدرتمندترین رقیب موجود به‌صورت رودررو. بسیاری از افرادی که قصد شروع کسب‌ و کار و راه‌اندازی آن را دارند، در همان روزهای نخست به فکر رقابت با بزرگ‌ترین و نامدارترین رقیبشان می‌افتند. به همین منوال همان‌طور که شخصیت داستانی دون کیشوت دچار توهم شده بود، آن‌ها هم دچار توهم می‌شوند و به دنبال بزرگ‌ترین رقیب خود می‌افتند. مثال بارز این اشتباه را می‌توان در کسب‌وکارهای آنلاینی دید که به دنبال رقابت و شکست دادن رهبر بازاری مقتدر به نام دیجی کالا هستند. هرچند چنین هدفی می‌تواند انگیزه بسیار زیادی برای شما و همکاران اندکتان! فراهم آورد، اما در عمل پنجه در پنجه بزرگ‌ترین رقیب انداختن، هیچ سرانجامی جز شکست ندارد. باید به یاد داشت که جایی که در آن اقدام به رقابت می‌کنید یک انتخاب است و باید جایی را برای رقابت انتخاب کنید که احتمال بالایی برای برد داشته باشید.

تدوین استراتژی و دام واترلو (The Waterloo strategy)

تدوین استراتژی و استراتژی واترلو واترلو درواقع به نبرد تاریخی ناپلئون بناپارت جنرال مشهور و مقتدر فرانسوی با قوای متحد بریتانیا و هلند اشاره دارد. نبرد این ارتش‌ها در دشتی به نام واترلو روی داد و به همین دلیل به این نام معروف شده است. به بیانی بسیار ساده این دام مهلک را می‌توان این‌گونه بیان کرد: آغاز جنگ به‌صورت چندجانبه و با چند رقیب مختلف. در این نبرد ناپلئون به‌صورت یک‌باره به جنگ چند ارتش رفت و نتیجه‌ای جز تبعید و برکناری برایش به همراه نداشت. در دنیای کسب‌وکار هیچ شرکتی قادر به انجام همه کارها به روشی عالی و برتر نیست، اگر شرکت به دنبال انجام همه کاری به نحو احسن باشد، احتمالاً هیچ کاری را عالی انجام نخواهد داد. اگر فردی به دنبال عالی بودن در چند زمینه باشد، پس به‌احتمال‌زیاد در هیچ‌یک عالی نخواهد بود.

تدوین استراتژی و دام رویاپردازی (The dreams-that-never-come-true strategy)

تدوین استراتژی و استراتژی رویاپردازانه ترسیم و نوشتن سطوح بالایی از الهام و بیانیه مأموریت که هیچ‌گاه به‌صورت عینی و عملی تبدیل نمی‌شوند و تنها در سطح انتزاع و رویا باقی می‌مانند. به بیانی بسیار ساده این دام مهلک را می‌توان این‌گونه بیان کرد: تعیین اهداف و چشم‌اندازی بسیار متعالی و فرازمینی به‌گونه‌ای که این اهداف قابلیت زمینی شدن (اجرایی شدن) نداشته باشند. درواقع این بیانیه مأموریت و الهامات هیچ‌گاه در سطح مکان رقابت، چگونگی انتخاب راهبرد و انتخاب پیروزی، قابلیت‌های محوری و سیستم‌های مدیریتی به‌صورت عینی متبلور نمی‌گردد. باید توجه داشت که آرزوها و الهامات به معنای استراتژی نیستند. استراتژی پاسخی به سؤالات عینی هست. تمامی کارآفرینان موفق باآنکه اهداف و مأموریت‌های بسیار متعالی در ذهن دارند اما در عمل بر روی چیزی کارکرده‌اند که عینی و ملموس بوده است و قابلیت اجرایی شدن را داشته است

تدوین استراتژی و دام چیزی برای همه (The something-for-everyone strategy)

تدوین استراتژی و استراتژی دام چیزی برای همه به بیانی بسیار ساده این دام مهلک را می‌توان این‌گونه بیان کرد: تلاش برای تصرف و دستیابی به تمام گروه‌های مشتریان، کانال‌های توزیع، مناطق جغرافیایی به‌صورت یک‌باره و در یک‌زمان. به یاد داشته باشید که برای تحقق استراتژی در هرزمانی به بخش‌های مشخصی کالا و خدمات ارائه کنید و نگران سایر بخش‌ها نباشید. استفاده از چارچوب STP در زمان هدف‌گیری بازارهای هدف می‌تواند بسیار کمک‌کننده باشد.

تدوین استراتژی و دام یکسان انگاری (The program-of-the-month strategy)

تنظیم استراتژی برای صنایع ژنریک (عمومی)، جایی که در آن تمام مشتریان در یک مسیر یکسان و روتین قرار دارند. به بیانی بسیار ساده این دام مهلک را می‌توان این‌گونه بیان کرد: برخورد یکسان با تمامی بخش‌ها و حوزه‌ها به‌صورت عمومی. همواره به یاد داشته باشید که منطق و سؤالاتی که منجر به انتخاب یک بخش می‌شود باید مشخص و متمایز باشد. به میزانی که استراتژی شما همانند استراتژی سایر رقبایتان باشد، به همان میزان احتمال شکست شما وجود دارد.

نتیجه‌گیری

در این مطلب به ۶ دام مهلک که ممکن است شما هم روزی به آن‌ها گرفتار شوید اشاره کردیم. همان‌طور که بیان شد منابع افراد و شرکت‌ها محدود است و نمی‌توان با هیجان و رفتارهای احساسی به تصمیم‌گیری منتج به پیروزی دست زد. توصیه می‌شود تا این ۶ خطا را درجایی که هرروز نگاهتان به آن می‌افتد نصب کنید! و هرروز با خود فکر کنید که تصمیماتی که به دنبال اتخاذ آن هستم، ممکن است مرا به درون کدام‌یک از این ۶ دام مهلک بی اندازد؟ اگر شما هم در زندگی روزمره و در کسب‌وکارتان با این ۶ خطا روبرو شده‌اید و یا افراد و کسب‌وکارهایی را دیده‌اید که در هر یک از این دام‌های مهلک افتاده‌اند، با ما در میان بگذارید. به نظر شما چگونه می‌توان این افراد را از این دام‌ها رها نمود؟

ترس های کارآفرینی: ۹ دغدغه‌ای که باید هنگام شروع یک کسب‌وکار جدید برطرف کنید

مهارت خودآگاهی

مهارت خودآگاهی و ۷ روش تقویت آن برای یک کارآفرین موفق

مهارت خودآگاهی یکی از انواع روش‌های توسعه فردی جهت موفقیت در کسب‌وکار است. گام‌های اول به سمت موفقیتِ واقعی، همواره ذاتی است و از درون فرد می‌جوشد. کارآفرینان موفق می‌دانند چگونه هویت خود را تشکیل دهند و قدرت درونی، غرایز و بینش خود را کنترل کنند. شناخت خود به‌طور کامل و واضح، آن‌ها را به معامله‌های درست کاری سوق می‌دهد. درصورتی‌که کارآفرینان از خودآگاهی دقیق برخوردار نباشند با هجمه‌ای از عواطف و احساسات مواجه شده و متعاقباً با شکست روبرو خواهند شد. با داشتن خودآگاهی، پیش‌بینی روابط محکم و موردنیاز برای موفقیت آسان‌تر خواهد بود. ایران مدیر در ادامه این مقاله به ۷ روش‌ افزایش خودآگاهی در کارآفرینان می‌پردازد.

۱٫ نقش هدایت ذاتی در مهارت خودآگاهی

کارآفرینان موفق از درون توسط نیرویی تشویق می‌شوند. این نیرو آن‌ها را به فعالیت بیشتر برای ماهرشدن در مهارت‌های خود تشویق می‌کند و به آن‌ها انگیزه می‌بخشد. این نیروی درونی تنها به افراد بسیار موفق تعلق ندارد. همه افراد از این نیرو برخوردار بوده و ازآنجاکه هیچ فردی در این جهان ناتوان‌تر از دیگری نیست هر یک از افراد می‌تواند حرفی برای گفتن داشته باشد. این نیروی درونی، عاملی است که کارآفرینان موفق را در رسیدن به اهداف خود تشویق می‌کند زیرا آن‌ها ترغیب شده‌اند تا هویت خود را از طریق کار خود بیان کنند. هر فردی رویایی برای تجربه دارد. رجوع به ذات خود اولین گام از تحقق این رویاهاست. نیروی درونی به افراد این توان را می‌دهد که خود را به‌خوبی بشناسند تا در شناخت خود و شیوه‌ تصمیم‌گیری خویش به موفقیت برسند.

۲٫ شناخت ترفندها و نقش آن در مهارت خودآگاهی

در هر شرایط جدید کاری، کارآفرین ملزم است که ترفندها را بشناسد. رهبران حرفه‌ای از شروع ترسی ندارند زیرا هر چه از نتیجه‌ کار آگاهی بیشتری داشته باشند، تعاملات آن‌ها در بلندمدت موفق‌تر خواهند بود. یک فرد عادی در ابتدا با هیجان زیاد به کارآفرینی اقدام می‌کند اما بعد انگیزه‌ خود را با احساساتی چون خستگی، بی‌تابی، ترس یا پریشانی از دست می‌دهند. کارآفرینان موفق بر این احساسات غلبه کرده، رهبری دیگران را دنبال کرده، قوانین را یاد گرفته و چگونگی هماهنگی بین افراد جهت نیل به اهداف سازمان را زیر نظر می‌گیرند و به معنای واقعی کلمه تبدیل به یک رهبر در سازمان می‌شوند. طی این فرآیند آن‌ها اعتمادبه‌نفس لازم برای به دست گرفتن سرنوشت خود را بهبود می‌بخشند. آن‌ها متواضع بوده و آگاه‌اند که با ممارست و تمرین، به شفافیت و بهره‌وری لازم دست خواهند یافت. برای موفقیت همین مسیر را پیش بگیرید و متواضع باشید تا ترفندها را یاد بگیرید. این‌گونه است که از یک پیرو به یک رهبر حرفه‌ای تبدیل می‌شوید.

۳٫ کنترل عواطف و مهارت خودآگاهی

رهبران برتر بر عواطف درونی خود غلبه می‌کنند. آن‌ها در شناخت زمان مناسب برای به کار بردن احساسات خود و دست‌یابی به موفقیت و قدرت، ذکاوت داشته و زمان مناسب برای کنترل عواطف خود را می‌شناسند. کارآفرینان موفق اجازه نمی‌دهند که ترس یا عصبانیت بر توانایی تصمیم‌گیری آن‌ها تأثیر بگذارد. همان‌طور که این عواطف مانع تفکر منطقی افراد می‌شود، ترس و عصبانیت مانع رسیدن به موفقیت می‌شوند. تفکر منطقی رابط فرد با عرصه‌ نبرد بوده و فضای تصمیم‌گیری درست را مهیا می‌کند. به‌بیان‌دیگر، کنترلِ نفس، چاشنی موردنیاز برای هدایت به سمت موفقیت است.

۴٫ ریسک کردن و نقش آن در افزایش مهارت خودآگاهی

کارآفرینان موفق می‌دانند که خودآگاهی در موقعیت‌هایی که تصمیم‌گیری سخت است، حسی از قاطعیت به همراه می‌آورد. خودآگاهی به آن‌ها این توانایی را می‌دهد که در شرایط سخت به ارزیابی‌های مؤثر، سریع‌تر و بیشتری اقدام کنند. رهبران موفق از نظارت و یادگیری برای حرفه‌ای شدن در شناخت الگوها و ماهیت کاری خود استفاده می‌کنند. این اقدام به آن‌ها اجازه می‌دهد که ریسک‌پذیری بیشتری داشته باشند و درعین‌حال از ضررهای کمتری رنج ببرند.

۵٫ مهارت خودآگاهی و صبر

کارآفرینان موفق از بلوغ و تجربه‌ لازمه برای صبوری برخوردارند. برخی اوقات معاملات خاص نیازمند ترکیبی از استراتژی، خروج از بازی، شکست و یا بازگشت به برنامه‌ریزی برای شروع مجدد می‌باشد. صبوری به رهبران کمک می‌کند که به فراتر ازآنچه که در مقابل آن‌ها قرارگرفته است بپردازند و هم‌زمان با انتظار کشیدن شاهد قرار گرفتن مهره‌ها در جای خود باشند؛ بدون این‌که هرگونه واکنش ناگهانی به شیوه‌ منفی از خود نشان دهند و یا فرصت‌های خود را بسوزانند. گاهی رهبری موفق، به معنای دست کشیدن از کار و مشاهده‌ انجام خودبه‌خود آن می‌باشد.

۶٫ رشد و شکوفایی عقلانیت در مهارت خودآگاهی

چیره شدن بر دنیای درون خود که مجموعه‌ای از واکنش‌های احساسی است، عاملی است که رهبران زبردست را به تصمیم‌گیری صحیح، درس گرفتن از اشتباهات خود و استمرار در عملکرد سوق می‌دهد. خردمندی از تمایل به شکست در برخی از نبردها برای پیروزی در جنگ نشأت می‌گیرد. هیچ راهی برای موفقیت وجود ندارد مگر اینکه در ابتدا توانایی مدیریت دنیای درونی خود و ترس‌ها و آرامش‌های خود را داشته باشید. عقلانیت، پایداری و استمرار می‌آورد و رهبران مؤثر آن را به‌عنوان کلید موفقیت می‌شناسند. وقتی دیگران ناامید می‌شوند، این رهبران به کار خود ادامه می‌دهند. پایداری در جهانی با نتایج قابل‌مشاهده موفقیت درونی و بیرونی را رقم می‌زند. داشتن این عقلانیت، باعث می‌شود تا رهبران به‌طور مداوم پله‌های ترقی را طی کرده و به رشد کسب و کار کمک کنند.

۷٫ مهارت خودآگاهی و کنجکاو بودن

رهبران معمولاً تنها به یک سطح مشخص از موفقیت راضی نمی‌شوند. هنگامی‌که به یک سطح امن رسیده و بر آن مسلط می‌شوند، یک ندای درونی آن‌ها را به بررسی سطح بعدی فرامی‌خواند. این کشش حاصل یک نیروی احساسی است که از کنجکاوی و میل شخصی نشأت می‌گیرد. کنجکاوی رشد شخصی را تحریک می‌کند. وقتی میل به موفقیت کنجکاوی ریشه بگیرد، موفقیت هیچ محدودیتی ندارد. کمبود کنجکاوی باعث می‌شود تا کارآفرینان به شرایط فعلی راضی ‌شنود؛ درحالی‌که رهبران بزرگ هرگز قناعت ندارند. همه مردم می‌توانند مسلط بر سرنوشت خود باشند. نیرویی که هر کارآفرین مشتاقی خواهان رسیدن به آن است، دنیای واکنش‌پذیر درونی او می‌باشد. این مسئله به معنای شناخت خود می‌باشد. از لحاظ کاری کنجکاو باشید. کنجکاوی، الهام‌بخش خلاقیت است و خلاقیت جایی است که همه ایده‌های جدید از آن پیروی می‌کنند. این‌گونه است که رهبران به افراد تک‌رو تبدیل می‌شوند. آن‌ها به یکسان بودن توجه نمی‌کنند. آن‌ها می‌دانند که موفقیت آن‌ها به خاص بودنشان بستگی دارد. آن‌ها نگران وابستگی نیستند. موفقیت، گسترش و خلاقیت، هدف آن‌هاست. شما چه اندازه خود را یک کارآفرین خودآگاه می‌دانید؟ کدام‌یک از ویژگی‌های ذکرشده در مهارت خودآگاهی شما مؤثر بوده‌اند؟ لطفاً تجربیات خود را با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.

کسب و کار در خانه: مزایا، معایب و اشتباهات رایج مربوط به آن

 
 
حفظ مشتری

حفظ مشتری ارزان ترین روش از دیدگاه بازاریابان امروزی برای فروش بیشتر

حفظ مشتری مسئله‌ای است که تمرکز عمده‌ای را در میان بازاریابان بزرگ‌ترین برندها مطرح می‌شود. کافی است از تیلور سویفت «متخصص حفظ مشتری» در این مورد بپرسید. درواقع، بازاریابان امروزی، به‌عنوان بخشی از نقش خود برای ایجاد درآمد از طریق مشتریان موجود و جدید، زمان بیشتری را صرف سرمایه‌گذاری و بازاریابی می‌کنند. استدلال آن‌ها: حفظ مشتری شرط لازم برای داشتن یک شرکت سالم و پایدار است. تحقیقات از آن پشتیبانی می‌کند. به گفته Bain & Company، تنها افزایش ۵ درصدی تلاش برای حفظ مشتری باعث افزایش سود از ۲۵ تا ۹۵ درصد می‌شود. بنابراین، تاکتیک‌های حفظ مشتری که امروزه بازاریابان خبره از برندهای پیشرو، در حال افزودن آن‌ها به ابزار بازاریابی خود هستند، کدام موارد هستند؟ و کدام شرکت‌ها از آن‌ها استفاده می‌کنند؟ در این مقاله ایران مدیر به هفت نمونه اشاره می‌کند.

۱٫ ایجاد اعتماد

اعتماد باید به دست آید، خصوصاً وقتی‌که مسئله برقراری ارتباط با مشتریان شما در میان باشد. در دنیای امروزی، جایی که هر مشتری توسط اطلاعات بمباران می‌شود، قرار دادن محصول و تبلیغات برای محصولات گوناگون و برندها، برای جلب اعتماد مهم‌تر از همیشه است. اگر یک‌بار اعتماد از دست برود، به دست آوردن اعتماد مجدد دشوار است. بنابراین، ارائه «اثبات اجتماعی» به مشتریان از محصولات و کیفیت خدمات- در قالب مشاهدات آنلاین – نه‌تنها یک راه عالی برای برنده شدن مشتریان جدید، بلکه راهی مناسب برای جلب اطمینان از مشتریان فعلی در یک شرکت خوب است. راه دیگری برای ایجاد (و حفظ) اعتماد، روراست بودن با مشتریان است. رفتار محترمانه با مشتریان با احترام و اطلاع‌رسانی به آن‌ها در هنگام وقوع بحران، مشتریان را وا‌می‌دارد تا به صداقت شما احترام بگذارند و زمانی که بعداً هم خرید می‌کنند، برند شما را به یاد داشته باشند.

۲٫ ارزش واقعی به کارتان اضافه کنید

بیایید بگوییم شما یک محصول یا خدمات عالی برای ارائه دارید؛ اما آیا شما ارزش کافی برای حفظ مشتریان خود ایجاد می‌کنید؟ اضافه کردن ارزش فراتر از ویژگی‌ها و مزایایی است که کمک می‌کند تا مشتریان را از رفتن به سمت رقبا که محصولات مشابهی را ارائه می‌دهند، بازدارد. نگاهی به اپل: در بازار شلوغ کامپیوتر، اپل محصولی را ساخته است که ماندگار شد و به شرکت کامپیوتری شناخته‌شده‌ای در جهان تبدیل شد. اپل چگونه این کار را انجام داد؟ به‌جای تمرکز بر ویژگی‌های محصول، اپل با ایجاد سهولت استفاده از محصولاتش برای مشتریان ارزش قائل شد. در حقیقت، این کار آسان است که اغلب مشتریان هنگام نصب دستگاه‌های خود حتی کتابچه راهنمای آن را نمی‌خوانند. بنابراین، برای متمایز کردن و به‌منظور جلوگیری از رفتن مشتریانتان به سمت محصولات مشابه، محصولاتتان را ارزش‌گذاری کنید. ما نمی‌توانیم به همه بگوییم همانند اپل باشید، اما به‌عنوان بازاریابان، وظیفه ما این است که بدانیم چرا محصولات ما منحصربه‌فرد است و به مشتریانمان کمک کنیم که دریابند چرا این محصولات ارزش واقعی را به زندگی آن‌ها اضافه می‌کنند.

۳٫ نگران نباشید که شخصیت خود را نشان ‌دهید

هنگامی‌که مشتریانتان شما را توصیف می‌کنند، آیا آن‌ها شما را به‌عنوان یک شخص یا شرکتی غیرقانونی معرفی می‌کنند؟ به همین دلیل است که نشان دادن شخصیت برندتان از طریق پیام و ارتباطتان نقش کلیدی دارد.

۴٫ با دقت گوش کنید

گوش دادن به مشتریان خود یکی از بهترین راه‌های نگهداری مشتریان و جلوگیری از ترک شما است! گوش دادن به بازخوردهای خوب و بد از طرف مشتریان، به شما ایده بهتری می‌دهد تا مشتریانتان واقعاً از برند شما چه می‌خواهند و چه نیازی دارند – و به شما ایده‌هایی در مورد نحوه ارائه آن‌ها می‌دهد. پس‌ازآن، بازاریابان باید در مورد بررسی و بازخورد مشتریان خود مطلع شوند، خواه این بازخوردها از طریق مرکز تماس، توییت (سایر کانال‌های رسانه ‌های اجتماعی)، ایمیل‌ها و غیره باشند. نکته مهم این است که به آن‌ها گوش داده و با دقت توجه کنید، بنابراین بازخوردها می‌توانند بیانگر نگرانی‌های مشتریان باشند. این تاکتیک برای مدت طولانی در ذهن مشتریان باقی خواهد ماند.

۵٫ مشتریان خود را سورپرایز کنید و لذت ببرید

راز هر رابطه خوب این است که طرف مقابل را وادار به حدس زدن کنید – و گاهی اوقات تعجب می‌کنید که آیا این در روابط تجاری هم صدق می‌کند! بنابراین، در تلاش برای سورپرایز کردن و لذت بردن مشتریان، از آن‌ها بخواهید که در آزمایش محصول شرکت کنند. به مناسب‌های مختلف موارد تبلیغاتی خاصی را برایشان ارسال نمایید. (مثلاً به مناسبت تولد یا چیزی شبیه سالگرد ازدواج زمانی که آن‌ها مشتری شما شدند). مشتریان در اطلاعات منحصربه‌فرد «پشت‌صحنه» تجاری شما سهیم باشند. فقط مطمئن شوید که حرکات شما باعث می‌شود تا مشتریان خود را درگیر و موردعلاقه به کارتان کنید، نه اینکه صرفاً برای فروش بیشتر تبلیغ کنید.

۶٫ برای حفظ مشتری وفاداری ایجاد کنید

مشتریان وفادار اساس حفظ تجارت هستند و راه‌های متعددی برای ایجاد یک گروه از مشتریان وفادار وجود دارد. بااین‌حال، پیش از هر چیز، شما باید مشتریانتان را به دلیل وفاداری‌شان حفظ کنید. شرکت‌ها متوجه شده‌اند که برنامه‌های وفاداری قوی، باعث افزایش وفاداری مشتریان می‌شود.

۷٫ نسبت به خدمات مشتری نگران نباشید

مهم نیست که محصول شما چقدر عالی است، اگر خدمات مشتریان شما به حد کافی نباشد، شما هرگز قادر به حفظ مشتری نخواهید بود. با توجه به نظرات کیست متریک،۷۱ درصد از مشتریانی که مورد بررسی قرار گرفتند، گفتند که به دلیل خدمات ضعیف مشتریان، به رابطه خود با شرکت خاتمه داده‌اند. خدمات مشتری خوب به معنی سرعت عمل (هم واکنش‌پذیر و هم فعالانه) و توأم با برقراری ارتباط با مشتریان در پلتفرم‌هایی است که مشتریان ترجیح می‌دهند. مثلاً، اگر یک مشتری در توییتر با شما تماس بگیرد، مطمئن شوید که اولین ارتباط شما نیز از طریق توییتر یا پیام مستقیم صورت می‌گیرد. خدمات به مشتریان، جایی است که نام تجاری شما واقعاً می‌تواند بدرخشد، زمانی که شما انتظارات مشتری را تعیین و برآورده می‌کنید. در بازار پر سروصدای امروزی، موفقیت بازاریابان مبتنی بر اطلاعاتی است که بیانگر چگونگی حفظ مشتریانشان است. بازاریابی منوط به حفظ مشتری، ارزان‌ترین روش برای تأثیر بر خط پایه کسب و کار است. با تمرکز بر ارزش‌افزوده، شخصی‌سازی تجارب مشتریان و گوش فرا دادن به نیازهای مشتریان، بازاریابان خبره، مشتریان بیشتری را که تا حال به‌سختی جذب کرده‌اند، حفظ می‌کنند. شما در کسب و کار خودتان از کدام روش برای حفظ مشتریانتان استفاده می‌کنید؟ کدام رو مؤثرتر است؟ لطفاً نظرات خود را با ما در میان بگذارید.

بهبود رتبه سایت در گوگل با بکارگیری ۷ گام شگفت‌انگیز و کاربردی برای آن

مکاتب مدیریت استراتژیک

مکاتب مدیریت استراتژیک ، سفری اکتشافی در میان جنگل استراتژی

  • مقدمه
  • مکاتب مدیریت استراتژیک
  • مکتب طراحی در مکاتب مدیریت استراتژیک
  • مکتب برنامه‌ریزی در مکاتب مدیریت استراتژیک
  • مکتب موقعیت‌یابی در مکاتب مدیریت استراتژیک
  • سخن آخر

مقدمه

مکاتب مدیریت استراتژیک شامل الگوهایی متنوع و در عین حال چالش برانگیزی است که اختلاف نظرهای فراوانی را در بین دانشمندان و مدیران ایجاد کرده است. در مقاله قبل به سؤال «استراتژی چیست؟» پاسخ دادیم؛ اما شاید مفهوم پر رمز و راز استراتژی سؤالات بیشتری در ذهن مدیران و تصمیم‌گیرندگان ایجاد نماید. سؤالاتی نظیر اینکه «استراتژی چگونه شکل می‌گیرد» و اینکه چه دیدگاه‌ها و رویکردهایی به دنبال پاسخی به این پرسش بوده‌اند. در این مقاله ایران مدیر به بررسی تعدادی از مکاتب مدیریت استراتژیک می‌پردازد و به این سوال همیشگی پاسخ می‌دهد که کدام‌یک از مکاتب مدیریت استراتژیک در محیط کسب‌وکار امروزی می‌توانند شرکت‌ها را در دستیابی به اهدافشان کمک کنند برای آشنایی با مکاتب مختلف استراتژی و درک متفاوت افراد از مفهوم استراتژی و چگونگی شکل‌گیری آن، شاید داستان شناخت فیل از مثنوی معنوی کمک‌کننده باشد. شش مرد در هندوستان علی‌رغم نابینا بودن مایل به شناخت فیل بودند تا به‌گونه‌ای از کنجکاوی خود کم کنند. یکی از آن‌ها پهلوی فیل را لمس می‌کند و می‌گوید: فیل چقدر شبیه به دیوار است. دیگری عاج آن را لمس می‌کند و می‌گوید: فیل شبیه نیزه است. سومین نفر دست به خرطوم فیل می‌کشد و آن را شبیه به مار ‌دانست. چهارمین نفر با لمس پای فیل می‌گوید: فیل به درخت شبیه است. نفر پنجم با دست کشیدن به گوش آن، می‌گوید: فیل شباهت زیادی به بادبزن دارد. آخرین نفر پس از گرفتن دُم فیل می‌گوید: فیل شبیه به یک طناب است. اگرچه همه آن‌ها تااندازه‌ای حق داشتند ولی همگی در اشتباه بودند. ما افراد نابینایی هستیم و تشکیل استراتژی فیل ماست. ازآنجاکه هریک از ما بینایی کامل نداشته‌ایم تا کل پیکر فیل را ببینیم، هریک، قسمتی از بدن آن را لمس کرده و در مورد کل آن قضاوت کرده‌ایم. در مورد استراتژی هم هریک از ما چنین اشتباهی مرتکب شده‌ایم. هر یک از ما در جایگاه مدیر یا برنامه‌ریز، با بخش‌های مختلفی از استراتژی سروکار داشته‌ایم، برخی با ماتریس SWOT، برخی با تعیین مأموریت و چشم‌انداز و برخی با این اصل که باید استراتژی در لحظه شکل بگیرد. بر مبنای همین تجارب ناکامل و اندک، در مورد استراتژی و کلیت آن تصمیم‌گیری کرده‌ایم. تصمیم‌گیری که همانند تصمیم فیلبانان، پر از خطا و اشتباه بوده است. همانند یک فیل استراتژی چیزی بیش از اجزاست. لذا برای درک و شناخت آن، باید ضمن شناسایی اجزا آن، کلیت و مجموعه‌ای که این اجزا ایجاد می‌کنند را بشناسیم. و این یادآور ابیات حکایت «فیل در تاریکی» در «مثنوی معنویِ» «مولانا» است: چشم دریا دیگر است و کف دگر/ کف بهل وز دیده‌ی دریا نگر جنبش کف‌ها ز دریا روز و شب/ کف همی بینی و دریا نه عجب ما چو کشتی‌ها به هم برمی‌زنیم/ تیره چشمیم و در آب روشنیم ای تو در کشتی تن رفته به خواب/ آب را دیدی نگر در آب آب و همان‌گونه که «عبدالحسین زرین‌کوب» در کتاب «بحر در کوزه» بیان می‌کند: «این اختلاف در شکل و چگونگی فیل ازنظر آن افراد ناشی از تعدد و تکثر اشکال در فیل نبوده است، بلکه ناشی از آن بود که هریک از آن‌ها فیل را از نظرگاه دیگر دریافته و آزموده‌اند. از تمثیل مولانا نتیجه می‌گیرد که در تاریکی دنیا، اختلاف در مدرکات انسان‌ها اجتناب‌ناپذیر است و درصورتی‌که این افراد هریک شمعی داشتند، اختلافات خود را کنار می‌گذاشتند». این همان نگاه سطحی به موضوعات پیرامونمان را نشان می‌‌دهد و به‌جای نگاه بر کف دریا به خود دریا باید نگریست. تعریف مکاتب مدیریت استراتژیک تعاریف و دیدگاه‌های مختلفی در مورد استراتژی وجود دارد و هریک از این دیدگاه‌ها منحصربه‌فرد هستند و مانند هریک از افراد نابینای که قادر به شناخت فیل نبوند و تنها بر یک عضو از بدن آن شناخت پیدا می‌کردند، در فرآیند تشکیل استراتژی نیز وضع به همین‌گونه است. از یک‌سو دیدگاه‌های مرتبط با استراتژی محدود و معروف هستند و از سوی دیگر هریک از آن‌ها نشان‌دهنده بصیرت است. ازاین‌رو مینتزبرگ، آلستراند و لمپل در کتاب جنگل استراتژی ده دیدگاه متمایز را تحت عنوان مکاتب مدیریت استراتژیک برای شناخت استراتژی را معرفی می‌کنند. در ادامه به بررسی مکاتب مدیریت استراتژیک می‌پردازیم.

مکاتب مدیریت استراتژیک

مینتزبرگ و همکارانش در کتاب «جنگل استراتژی» مکاتب مدیریت استراتژیک را در قالب ده مکتب معرفی می‌کنند. در ذیل به‌صورت خلاصه به هریک از این مکاتب پرداخته می‌شود:  مکاتب مدیریت استراتژیک و مینتزبرگ ۱٫ مکتب طراحی (Design school) در مکاتب مدیریت استراتژیک : تدوین استراتژی در این مکتب به‌عنوان یک فرآیند مفهومی در نظر گرفته می‌شود. ۲٫ مکتب برنامه‌ریزی (Planning school) در مکاتب مدیریت استراتژیک : تدوین استراتژی در این مکتب به‌عنوان یک فرآیند رسمی در نظر گرفته می‌شود. ۳٫ مکتب موقعیت‌یابی (Positioning school) در مکاتب مدیریت استراتژیک : تدوین استراتژی در این مکتب به‌عنوان یک فرآیند تحلیلی در نظر گرفته می‌شود. ۴٫ مکتب کارآفرینی (Entrepreneurial school) در مکاتب مدیریت استراتژیک : تدوین استراتژی در این مکتب به‌عنوان یک فرآیند تخیلی در نظر گرفته می‌شود. ۵٫ مکتب شناختی (Cognitive school) در مکاتب مدیریت استراتژیک : تدوین استراتژی در این مکتب به‌عنوان یک فرآیند ذهنی و فکری در نظر گرفته می‌شود. ۶٫ مکتب یادگیری (Learning school) در مکاتب مدیریت استراتژیک : تدوین استراتژی در این مکتب به‌عنوان یک فرآیند نوظهور در نظر گرفته می‌شود. ۷٫ مکتب قدرت (Power school) در مکاتب مدیریت استراتژیک : تدوین استراتژی در این مکتب به‌عنوان یک فرآیند مذاکره در نظر گرفته می‌شود. ۸٫ مکتب فرهنگی (Cultural school) در مکاتب مدیریت استراتژیک : تدوین استراتژی در این مکتب به‌عنوان یک فرآیند جمعی در نظر گرفته می‌شود. ۹٫ مکتب محیطی (Environmental school) در مکاتب مدیریت استراتژیک : تدوین استراتژی در این مکتب به‌عنوان یک فرآیند واکنشی در نظر گرفته می‌شود. ۱۰٫ مکتب ترکیبی (Configuration school) در مکاتب مدیریت استراتژیک : تدوین استراتژی در این مکتب به‌عنوان یک فرآیند تحول و دگرگونی در نظر گرفته می‌شود.   ده مکاتب مدیریت استراتژیک مکاتب مدیریت استراتژیک خود به سه دسته تقسیم می‌شوند. سه مکتب اول ماهیتاً تجویزی (Prescriptive) هستند؛ یعنی با این موضوع سروکار دارند که استراتژی‌ها باید چگونه تدوین شوند. شش مکتب بعدی جنبه‌های خاص فرآیند تشکیل استراتژی را در نظر می‌گیرند و با تجویز رفتار استراتژیک ایده‌آل کمتر ارتباط دارند. این شش مکتب در دسته توصیفی (Descriptive) قرار می‌گیرند و با تشریح چگونگی شکل‌گیری استراتژی سروکار دارند. آخرین گروه مکاتب تنها شامل یک مکتب است؛ هرچند که می‌توان استدلال کرد این مکتب عملاً مکاتب دیگر را با یکدیگر ادغام می‌کند که آن را مکتب ترکیبی می‌گویند. این مکتب فرآیند تشکیل استراتژی را به‌عنوان یک فرآیند تحول و دگرگونی شرح می‌دهد و مفهوم تغییر استراتژیک در سازمان‌ها را در بردارد و در دسته مکاتب ترکیبی (configurative) قرار می‌گیرد. در ادامه به بررسی تفصیلی دسته تجویزی مکاتب مدیریت استراتژیک یعنی مکاتب طراحی، برنامه‌ریزی و موقعیت‌یابی می‌پردازیم. دسته توصیفی مکاتب مدیریت استراتژیک

مکتب طراحی در مکاتب مدیریت استراتژیک

مکتب طراحی و مکاتب مدیریت استراتژیک نخستین مکتبی که مینتزبرگ و همکاران وی در مکاتب مدیریت استراتژیک به آن پرداخته‌اند، مکتب طراحی است. بدون تردید معتبرترین دیدگاه در فرآیند تدوین استراتژی در مکاتب مدیریت استراتژیک ، مکتب طراحی است. این مکتب اساس دوره‌های کارشناسی و کارشناسی ارشد در رشته‌های مدیریت بازرگانی و مدیریت استراتژیک در دانشگاه‌ها است. مکتب طراحی در بین مکاتب مدیریت استراتژیک در ساده‌ترین شکل خود یک مدل استراتژی سازی را ارائه می‌دهد. این مدل در تلاش است تا بین توانایی‌های داخلی و امکانات خارجی تطابق و تناسب ایجاد کند به گفته کریستنسن، آندروز، باور، هامرش و پورتر (Christensen, Andrews, Bower, Hamermesh, and Porter) به‌عنوان مشهورتر‌ین طرفداران این مکتب، استراتژی اقتصادی همان تطابق و تناسب بین استعدادها و توانایی‌ها و فرصت‌هایی است که موقعیت شرکت را در محیط آن تعیین می‌کند.

مشتریان وفادار و مدل ۳ مرحله‌ای که باعث رشد کسب‌وکار و تکرار فروش می‌شود؟

تحول در زندگی

تحول در زندگی و ۱۰ حقیقت بنیادی که زندگی شما را تغییر می‌دهد

تحول در زندگی حاصل تمرکز بر مسائل مهم زندگی است. احتمالاً نمی‌توانید تصور کنید که چقدر آسان ممکن است دید خود را نسبت به چیزهای مهم زندگی از دست بدهید. برنامه‌های شلوغ و روزمرگی در زندگی مغزتان را به‌صورت خودکار درمی‌آورد و شما به ندیدن مسائل مهم عادت می‌کنید. اغلب وقتی کارها درست آن طوری که شما می‌خواهید پیش نمی‌روند، شما تمرکزتان بر چیزهایی که واقعاً مهم هستند را ازدست‌داده‌اید؛ تمرکز بر حقایق اساسی زندگی می‌تواند سخت باشد، به‌خصوص وقتی به شما متذکر می‌شوند که در مسیر اشتباه هستید. نظریه سقراط در مورد کسب‌وکار هم صادق است. وقتی اریک اشمیت مدیرعامل گوگل بود، سخن معروفی داشت: «ما این شرکت را با سؤال‌ها اداره می‌کنیم، نه پاسخ‌ها». زندگی و کسب‌وکار با سؤال‌ها اداره می‌شوند و نه پاسخ‌ها. باید به‌طور منظم از خودتان بپرسید که آیا در مسیر درست هستید یا خیر. بسیاری از حقایق ضروری زندگی نیاز به تکرار دارند. ما برای حفظ تمرکزمان بر روی آن‌ها به یادآورهایی نیاز داریم. ایران مدیر ۱۰ حقیقت بنیادی در زندگی را برای شما مطرح می‌کند تا از این حقایق استفاده کنید و مطمئن باشید که آن‌ها پیشرفتی بیش ازآنچه نیاز دارید به شما می‌دهند.

۱) موفقیت‌های بزرگ اغلب با شکست ایجاد می‌شوند

تا وقتی‌که یاد نگیرید شکست را بپذیرید، هرگز موفقیت واقعی را تجربه نخواهید کرد. به‌طورمعمول بزرگ‌ترین پیشرفت زمانی حاصل می‌شود که بیشتر از همیشه احساس ناامیدی و بیچارگی می‌کنید. این ناامیدی است که شما را مجبور می‌کند متفاوت فکر کنید، به بیرون جعبه نگاه کنید و راه‌حلی را ببینید که تاکنون از دیدتان پنهان مانده بود. موفقیت صبر می‌خواهد و باید بتوانید نگرش خوب خود را حفظ کنید؛ حتی وقتی‌که به خاطر باورهایتان سختی می‌کشید.

۲) تحول در زندگی یعنی بدانید مشغول بودن به معنی مولد بودن نیست

به اطرافیانتان نگاه کنید. همه آن‌ها بسیار مشغول به نظر می‌رسند: از این جلسه به جلسه دیگر می‌دوند؛ ایمیل می‌فرستند؛ مدام در رفت‌وآمد هستند و… . بااین‌حال چند نفر از آن‌ها واقعاً مولد هستند و واقعاً در سطوح بالایی از موفقیت قرار دارند و به عنوان افراد موفق شناخته می‌شوند؟ موفقیت از فعالیت و حرکت حاصل نمی‌شود. موفقیت از تمرکز به دست می‌آید؛ از تضمین این‌که زمان شما به‌طور مؤثر و سازنده‌ای مورداستفاده قرار می‌گیرد. شما هم درست مانند هر کس دیگری ساعت‌های شبانه‌روز یکسانی دارید. اهمیت مدیریت زمان را بدانید و از ساعات شبانه‌روز خود عاقلانه استفاده کنید. برای آن‌که تحول در زندگی را احساس کنید، مطمئن شوید که تلاشتان صرف کارهایی می‌شود که نتیجه می‌دهند.

۳) شما درست به‌اندازه اطرافیانتان خوب هستید

باید سعی کنید افرادی که برایتان الهام‌بخش هستند و می‌خواهند شما بهتر شوید را دور خود جمع کنید؛ به‌این‌ترتیب احتمالاً بهتر هم می‌شوید؛ اما در مورد کسانی که شما را پایین می‌کشند چطور؟ چرا به آن‌ها اجازه می‌دهید بخشی از زندگی‌تان باشند؟ هرکسی که باعث می‌شود شما احساس بی‌ارزشی، اضطراب و یا بی‌انگیزگی کنید، وقت شمارا هدر می‌دهد و به‌احتمال‌زیاد شما را نیز شبیه خودش خواهد کرد. زندگی کوتاه‌تر از آن است که با افرادی مثل این‌ها معاشرت کنید. آن‌ها را حذف کنید.

۴) شما حیاتی که خود ساخته‌اید را زندگی می‌کنید

شما قربانی شرایط نیستید. هیچ‌کس نمی‌تواند شما را مجبور به تصمیم یا اقدامی برخلاف ارزش‌ها و آرمان‌هایتان کند. شرایطی که امروز در آن زندگی می‌کنید متعلق به شماست؛ شما آن را ایجاد کرده‌اید. به همین ترتیب، آینده شما هم کاملاً به خود شما بستگی دارد. اگر احساس درجا زدن می‌کنید احتمالاً به خاطر این است که از انجام ریسک‌های لازم برای دستیابی به اهدافتان و تحقق رؤیاهایتان می‌ترسید. وقتی‌که زمان اقدام کردن رسید، به یاد داشته باشید که همیشه قرار داشتن در پایین نردبانی که خودتان می‌خواهید بهتر از قرار داشتن در بالای نردبانی است که شما نمی‌خواهید.

۵) ترس، منبع شماره یک پشیمانی است.

اغلب می‌شنوم که مردم می‌گویند: «بدترین چیزی که می‌تواند اتفاق بیفتد چیست؟ آیا شما را خواهد کشت؟». بدانید که مرگ بدترین چیزی نیست که می‌تواند برایتان اتفاق بیفتد. بدترین چیزی که می‌تواند برای شما اتفاق بیفتد این است که درحالی‌که هنوز زنده هستید به خودتان اجازه بدهید که از درون بمیرید.

۶) برای بخشیدن نباید منتظر عذرخواهی باشید

زندگی بسیار سریع‌تر از آن پیش می‌رود که شما بخواهید آن را با کینه بگذرانید، حتی کسانی که هرگز از شما عذرخواهی نکردند را هم ببخشید. کینه باعث می‌شود رخدادهای منفی گذشته باعث تباهی شادی امروزتان شود. نفرت و خشم، انگل‌های عاطفی‌ هستند که لذت زندگی‌تان را از بین می‌برند و جلوی تحول در زندگی را می‌گیرند. احساسات منفی‌ که با نگه‌داشتن کینه به وجود می‌آیند یک واکنش استرسی در بدن شما ایجاد می‌کنند و داشتن استرس می‌تواند عواقب مخربی برای سلامتی‌تان داشته باشد. محققان دانشگاه Emory University نشان داده‌اند که داشتن استرس مداوم منجر به فشارخون بالا و بیماری‌های قلبی می‌شود. وقتی شما کسی را می‌بخشید، به معنی چشم پوشیدن از اقدام او نیست؛ این کار شما را از این‌که تا ابد قربانی آن‌ها باشید نجات می‌دهد.

۷) در لحظه زندگی کنید

تا وقتی‌که یاد نگیرید در لحظه زندگی کنید نمی‌توانید به پتانسیل کامل زندگی‌تان دست‌یابید. با داشتن احساس گناه نمی‌توانید گذشته را تغییر دهید؛ با داشتن اضطراب نیز آینده تغییر نمی‌کند. اگر به‌طور مداوم فکرتان جای دیگری باشد، به‌طوری‌که نتوانید به‌طور کامل واقعیت (خوب یا بد) را در هرلحظه به آغوش بگیرید، خوشحال و شاد بودن غیرممکن است. برای این‌که به خودتان در زندگی در لحظه کمک کنید باید دو کار انجام دهید:
  • گذشته خود را بپذیرید. اگر با گذشته‌تان آشتی نکنید، هرگز شما را ترک نخواهد کرد و با این کار بر آینده شما هم تأثیر خواهد گذاشت.
  • عدم اطمینان آینده را قبول کنید. نگرانی هیچ جایی در اینجا و اکنون ندارد. همان‌طور که مارک تواین به زیبایی گفته است: «نگرانی مانند پرداخت بدهی‌ است که متعلق به شما نیست».

۸) ارزشی که برای خودتان قائلید باید از درونتان آمده باشد

هنگامی‌که از مقایسه خودتان با دیگران احساس احترام و رضایت به دست آوردید، دیگر شما بر سرنوشتتان حاکم نیستید. فقط زمانی در مورد چیزی احساس خوبی خواهید داشت که شما خود آن را انجام داده باشید و به نظرات یا دستاوردهای هیچ‌کس اجازه ندهید این حس خوب را از شما دور کند. البته غیرممکن است بتوانید واکنش‌های خود را نسبت به تفکر دیگران در مورد خودتان از بین ببرید، اما مجبور نیستید خودتان را با دیگران مقایسه کنید. همیشه باید نظرات مردم را به‌عنوان دانه‌های نمک در نظر بگیرید. به‌این‌ترتیب، بدون توجه به این‌که دیگران چه‌کار می‌کنند یا به چه چیزی فکر می‌کنند، ارزشی که برای خودتان قائلید از درونتان می‌آید. صرف‌نظر ازآنچه مردم در هرلحظه در مورد شما فکر می‌کنند، یک‌چیز برای تحول در زندگی و توسعه فردی قطعی است: شما به خوبی یا بدی‌ که آن‌ها می‌گویند نیستید.

۹) برای تحول در زندگی باید بدانید که زندگی کوتاه است

برای هیچ‌یک از ما دیدن فردا تضمین‌شده نیست. بااین‌حال، وقتی کسی به‌طور غیرمنتظره‌ای می‌میرد، باعث می‌شود ما بیشتر قدر زندگی خودمان را بدانیم؛ چیزی که واقعاً مهم است این است که زمانمان را چطور سپری می‌کنیم و با دیگران چگونه رفتار می‌کنیم. هرروز صبح وقتی از خواب بیدار می‌شوید به خودتان یادآوری کنید که امروز یک هدیه خداوند به شماست و شما باید از این برکت به بهترین نحو استفاده کنید. طوری عمل کنید که زندگی‌تان را مانند یک هدیه می‌دانید، آن‌وقت است که زندگی هم برایتان پاداش‌های فراوان خواهد داشت. یک روز عالی با یک طرز فکر عالی شروع می‌شود.

۱۰) تغییر اجتناب‌ناپذیر است؛ آن را در آغوش بگیرید

تنها زمانی که شما تغییر را در آغوش بگیرید می‌توانید خوبی را در آن بیابید. اگر می‌خواهید فرصت‌هایی که تغییر ایجاد می‌کند را بشناسید و روی آن‌ها سرمایه‌گذاری کنید، به یک ذهن باز و آغوش باز نیاز دارید. وقتی به امید این‌که تغییر را از خود دور کنید به انجام کارهای همیشگی ادامه می‌دهید، محکوم به شکست خواهید بود. انجام دوباره و دوباره یک کار و انتظار نتیجه‌های متفاوت از آن، یکی از تعاریف جنون است. زندگی برای هیچ‌کس متوقف نمی‌شود. وقتی همه‌چیز خوب پیش می‌رود، آن‌ها را درک کنید و از آن‌ها لذت ببرید، چراکه آن‌ها محکوم به تغییرند. اگر همیشه به دنبال چیزهای بیشتر یا بهتری که فکر می‌کنید شما را خوشحال‌تر می‌کند هستید، هرگز به‌قدر کافی از لحظات عالی لذت نمی‌برید و آن‌ها را از دست می‌دهید. کدام یک از این حقایق در زندگی شما وجود دارد؟ کدام‌یک نقش کم‌رنگ‌تری دارد؟ لطفاً تجربیات خود را درزمینهٔ تحول در زندگی با ایران مدیر به اشتراک بگذارید.

مکاتب مدیریت استراتژیک ، سفری اکتشافی در میان جنگل استراتژی

شروع یک کسب و کار

شروع یک کسب و کار و چگونگی پی‌ریزی شرکت ایده‌آل خودتان

شروع یک کسب و کار ترکیبی محتاطانه از تصورات و انعطاف‌پذیری است و چگونگی به‌کارگیری این ترکیب تأثیر ماندگاری بر کسب‌ و کار شما خواهد داشت. راه رسیدن به موفقیت برای بسیاری از شرکت‌ها متفاوت است. فرصت‌ها، مشکلات و تغییراتی وجود دارد که برای تبدیل ایده‌های خود به یک کسب‌وکار موفق باید انجام شوند. بااین‌وجود، آنچه بسیاری از کتاب‌های کسب و کار به شما نمی‌گویند این است که مراحل اولیه شروع یک کسب و کار ، ترکیبی محتاطانه از تصورات و انعطاف‌پذیری است. چگونگی پیاده‌سازی این ترکیب تأثیر ماندگاری بر کسب‌وکار شما خواهد داشت. این به دلیل آن است که بسیاری از موفقیت‌های بلندمدت شما در مراحل اولیه شرکتتان نهفته است. فرهنگ، تمایز و تعهد مشتری همه از روزهای ابتدایی کسب‌وکار شما ریشه می‌گیرد و با تغییر نیازها طی زمان راه ‌اندازی استارتاپ تا تبدیل ‌شدن آن به یک سازمان بزرگ‌تر، اطمینان حاصل کردن از وقت گذاشتن و دادن اجازه‌ی انعطاف‌پذیری به خود برای تسریع تولیدات خود، رویکردهای اولیه و مهم کسب‌وکارتان را ایجاد می‌کند. هرچند که کارآفرینان موفق باید به چیزهای زیادی در مراحل اولیه‌ شروع یک کسب و کار بپردازند، ایران مدیر در این مقاله به بخش‌های حیاتی مراحل اولیه شروع یک کسب و کار می‌پردازد.

برای شروع یک کسب و کار اولویت‌های خود را بنویسید

این ممکن است پیش‌پاافتاده به نظر برسد، اما اگر قصد دارید که با اولویت به موفقیت‌های خود برسید، باید مجموعه‌ای از اهداف موردنظر خود را مشخص کنید. چیزهایی که دائماً با شما درگیر هستند و رقابت می‌کنند، هیچ‌وقت به شما اجازه نمی‌دهند که اهداف را در ذهن خود نگه‌دارید. آن‌ها را روی یک برگه بنویسید. اطمینان حاصل کنید که اهداف شما مشخص هستند. عمومیت به کار نمی‌آید. برای هر هدف، باید یک سری اقداماتی داشته باشید که به اعتقاد شما، اگر تکمیل شود، حصول اطمینان از رسیدن به هدف را تضمین می‌کند. در کنار هر اقدام، یک تاریخ تکمیل برنامه‌ریزی شده و نام شخص مسئول را قرار دهید. اقدامات را بر روی تقویم خود به‌صورت (to-dos) قرار دهید و آن‌ها را بعد از تکمیل کردن صفحات گسترده، بررسی کنید. در مورد این‌که فهرست خود را بررسی کنید و تجدیدنظر کنید که بیشتر یاد بگیرید، نگران نباشید. شروع یک کسب و کار و اهداف

چه چیزی شما را منحصربه‌فرد می‌کند؟

برای شروع یک کسب و کار و به‌عنوان یک شرکت جدید علاوه بر یک چیز خوب باید چیز متفاوتی ارائه کنید. درحالی‌که ضروری است محصولی باکیفیت را به بازار بفرستید، در ابتدای ساختن شرکت خود باید از خودتان سؤال کنید که چه چیزی باعث می‌شود که من برجسته شوم؟ واقعیت این است که به‌عنوان یک تجارت نوپا، مشتریان ریسک می‌کنند که از شما خرید کنند. برای اینکه به‌اندازه کافی انگیزه‌ای برای انتخاب یک رقیب قوی‌تر داشته باشید، باید چیزی متفاوت ارائه دهید و این تفاوت باید به‌گونه‌ای باشد که ارزش را به مشتری به میزان قابل‌توجهی نشان دهد. اهمیت در این است که از ابتدا بر ارزش منحصربه‌فرد محصول خود تمرکز کنید و قابلیت‌هایی را ایجاد کنید که این تمایز را افزایش داده و گسترش دهد. بنابراین تنها به خوب بودن توجه نکنید و بر متفاوت بودن نیز تمرکز کنید به‌گونه‌ای که مشتریان برای آن اهمیت قائل شوند.

زیرک بودن از راست گفتن مهم‌تر است

هنگامی‌که در مورد شرکت‌های موفق جهان می‌شنوید، اغلب در مورد چگونگی پایبند بودن بنیان‌گذاران نسبت به تصورات خود و عدم تردید آن‌ها می‌شنوید. آن‌ها به «توپ بلورین» نگاه کرده، آینده شرکت را دیده و روزبه‌روز برای رسیدن به دیدگاه خود تلاش کردند. متأسفانه، این داستان بسیاری از کسب‌وکارهایی است که دیگر وجود ندارد. اگر به بازار و مشتریان گوش ندهید و به توسعه ادامه دهید، احتمالاً موفق نمی‌شوید. اطمینان حاصل کردن از گوش دادن به بازار برای رسیدن به راه‌حل برای موفقیتتان حیاتی بوده و اگر دست به پاسخگویی و تنظیم نزنید، پیشنهادتان خلأ واقعی را در بازار پر نمی‌کند. در کسب‌وکار – به‌ویژه در مراحل اولیه شروع یک کسب و کار- داشتن یک دیدگاه ضروری است. بااین‌حال، انعطاف‌پذیری و استقبال از ایده‌ های کسب و کار جدید راز طول عمر شرکت است.

روی تلاش‌های خود تمرکز کنید

تعداد چیزهایی که روی آن کار می‌کنید را محدود کنید. یک چیز را تمام کنید قبل از این‌که چیز دیگری را شروع کنید. حتی پس از این‌که اولویت‌هایتان را نوشته‌اید، نمی‌توانید به‌طور هم‌زمان روی ۱۷ چیز، کار کنید. اولویت‌های درجه یک را انتخاب کنید و فقط روی آن‌ها تمرکز کنید. بهتر است سه چیز را در خط پایان به‌صورت فشرده بردارید تا این‌که ۳۷ مورد را حرکت دهید تا بخش کوچکی از کار به اتمام برسد.

اولویت‌بندی وظایفی که کسب‌وکار اصلی خود را ایجاد می‌کنند

اول، شما به‌طور واضح نیاز دارید درآمد کسب کنید تا کسب‌وکار پایدار داشته باشید. ما اغلب به صاحبان کسب‌وکار جدید می‌گوییم: «اول، چیزی بفروشید». ثابت کنید که مفهوم، محصول و مدل کسب‌وکار شما کار می‌کند. «شما قصد ندارید برای اولین بار آن را درست کنید»؛ بنابراین، بهترین تلاش خود را ارائه داده و بازخورد را دریافت کنید. تغییرات و پیشرفت را ایجاد کنید.هر بار بهبود دهید. گواهینامه‌ها و رضایت‌نامه‌ها را دریافت کنید، مطالعات موردی را توسعه دهید و برای تجدیدنظر به‌منظور کسب مشتری بیشتر درخواست دهید. بر روی بهبود پیشنهاد‌های محصول و خدمات مشتریان خود تمرکز کنید. این اقدامات به شما بهترین شانس را برای ایجاد یک جریان نقد قابل‌اعتماد می‌دهد.

به مشتریان خود بی اندیشید

همه ما ادعا می‌کنیم که مردم کسب‌وکار شما را می‌سازند. بااین‌حال، در مراحل اولیه شروع یک کسب و کار، نیز می‌توانند آن را بسیار سریع ورشکست کنند. هنگام پیشرفت سریع قطعاً داشتن دیدگاهی از پایان تونل و هدف خود امری طبیعی است؛ اما فرهنگ دارای میراث پایدار است و تصمیمات اشتباه در استخدام رئیسان اولیه می‌تواند سالیان سال تأثیرات خورنده‌ای داشته باشد. تصمیم‌گیری در استخدام رؤسای اولیه تضمین‌کننده‌ی استخدام افرادی است که فرهنگ موردنظر را رفته‌رفته منعکس می‌کنند. این اقدامات در روزهای اول شرکت شما ضروری است، زیرا موج بعدی از کارکنان، فرمان خود را از کارکنان اولیه شما می‌گیرند.

اجرای روندهای ارتباطی با مشتری

در قلب هر شرکت رابطه شما با مشتریانتان قرار می‌گیرد. متمایزکننده‌ها و کیفیت محصولات شما زیربنا هستند، اما اگر مشتری اعتماد به کسب‌وکار شما را از دست بدهد، سریعاً از بین می‌روند. این بیانیه در دوره‌ی ثبت مدل کاری و کاهش هزینه‌های متغیر بیشتر واقعیت دارد. آنچه در مورد مشتریان شما در حال رخ دادن است، کسب‌وکار همه است. شرکت‌هایی که فکر می‌کنند موفقیت یا عدم آن در جذب مشتری به بخش X تعلق می‌گیرد (معمولاً به موفقیت در جذب مشتری یا دیگر بخش‌های ارائه‌ی خدمات گفته می‌شود) مانع موفقیت خود خواهند شد. با سعی و تلاش برای کسب رضایت مشتری و اعتماد و وفاداری مشتریان به برند، می‌توانید تجربه‌های کسب شده را برای توسعه‌ی بازاریابی، محصولات، فروش بیشتر، خدمات و چیزهای دیگر به کار بگیرید.

زمان صرف شده برای آینده را استفاده کنید

درحالی‌که شما بر روی کارهایی تمرکز می‌کنید که امروزه بر کسب‌وکار شما تأثیر می‌گذارند، چشم‌انداز آینده را از دست ندهید. اگر شما موفق هستید و کسب‌وکار شما رشد می‌کند، ممکن است نیاز به استخدام کارمندانی داشته باشید. شما ممکن است نیاز به تلاش‌های بازاریابی اضافی، فضای بزرگ‌تر، تجهیزات تولید یا سرمایه‌گذاری بیشتری داشته باشید. شما ممکن است به کسب مهارت و دانش بیشتر نیاز داشته باشید. صفحه گسترده خود را به اهداف خود برسانید. برخی از اهداف بلندمدت کسب‌وکارتان را شامل شوید. اطمینان حاصل کنید که شما در حال آماده‌سازی برای موفقیت دراز مدت هستید.

به همراه توسعه‌ی شرکت پیشرفت کنید

به یاد داشته باشید که به‌عنوان مدیرعامل شرکت با تغییر شرکت، شما نیز باید تغییر کنید. میزان فعالیت شما در مراحل اولیه‌ی شروع کسب و کار باید با پیشرفت شرکت، پرسنل و مشتریان هماهنگ باشد. همان‌گونه که شرکت شما نیازمند تغییر است شما نیز باید به‌عنوان یک رهبر تغییر کنید. در روزهای اول شروع یک کسب و کار ممکن است وادار شوید در صبح به‌عنوان فروشنده کار کنید، عصر مدیریت محصولات را به عهده بگیرید و غروب به بازاریابی بپردازید؛ اما با توسعه‌ی شرکت به رؤسایی نیاز خواهید داشت که در بخش‌های مختلف بتوانند بدون نظارت مستمر دیدگاه شما را عملی کنند و فرهنگ را تقویت بخشند. حفظ روش کار با توسعه‌ی شرکت از جمعیت ۱۵ نفری به ۱۵۰ نفر نه‌تنها به معنای تلاش کردن فراوان شما است بلکه شیوه‌ای برای عملی کردن روش‌هایی برای تقویت و پیشرفت شرکت شما خواهد بود. با توسعه‌ی شرکت، افراد و ساختارهای مورد نیاز برای موفقیت نیز تغییر خواهند کرد. انعطاف‌پذیری برای رویارویی با این تغییرات و نه‌ فقط عمل کردن به شیوه‌های قبلی خود راز موفقیت شرکت درحال توسعه است.

وظایف جانبی اضافی را انجام دهید

اگر وقت کافی برای تکمیل همه‌چیز در لیست کارهای خود را نداشته باشید، باید وظایفی را که می‌توانید برون‌سپاری کنید. این موارد ممکن است شامل کار اداری یا حسابداری باشد. شاید دیگران بتوانند برخی از تلاش‌های بازاریابی شما را انجام دهند. اینکه آیا ارزش زمان اضافی شما بیش از جبران هزینه پرداخت دیگران برای انجام وظایف است را تعیین کنید. به یاد داشته باشید، ممکن است زمان زیادی برای حرفه‌ای به‌منظور انجام این وظایف صرف شود و شما را مجبور به انجام اقداماتی کند که کسب‌وکار شما را به سمت جلو حرکت دهد. شروع یک کسب‌ و کار جدید موفقیت‌آمیز به معنی غلبه بر بسیاری از وظایف رقابتی است، اما اگر شما توصیه‌های بالا را دنبال کرده باشید، شما باید قادر به انتخاب مؤثر بیشتر از زمان و تلاش خود باشید. هیچ استراتژی طلایی برای شروع یک کسب ‌و کار موفق وجود ندارد. بااین‌وجود به‌ندرت می‌توان کسب‌وکاری را یافت که مجزا نباشد یا برخلاف نیازهای بازار عمل کند و به موفقیت نرسد. وقتی را صرف تشکیل گروهی مناسب کنید و به ارائه‌ی خدمات ویژه و پاسخگویی به نیاز مشتری بپردازید تا با موفقیت متوالی روبرو شوید. شما برای شروع یک کسب و کار از موارد بالا برای رسیدن به موفقیت استفاده می‌کنید؟ علاوه بر موارد بالا پیشنهاد دیگری در این زمینه دارید؟ لطفاً نظرات خود را با ما و کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.

راه اندازی کسب و کار خانگی و راه‌های موفقیت و متمرکز شدن در آن

آموزش کارآفرینی

آموزش کارآفرینی و ۱۰ کتاب شگفت‌انگیز که باید قبل از شروع کسب‌وکار خود بخوانید

آموزش کارآفرینی افراد را کارآفرین نمی‌کند اما به تغییر نگرش‌ آنان کمک زیادی می‌کند. افراد، کارآفرین به دنیا نمی‌آیند بلکه با انجام اقدامات کوچک و پشتکار در طول مسیرشان، تبدیل به کارآفرین می‌شوند. زندگی‌نامه کارآفرینان ایرانی را اگر بخوانید، متوجه می‌شویم که گام‌های کوچک متوالی بوده است که آن‌ها را تبدیل به کارآفرینان موفق در عرصه صنایع ایران نموده است. بسیاری از کارآفرینان بزرگ ایرانی همچون عباس برزگر (گردشگری)، شاهرخ ظهیری (صنایع مهرام)، سعید و حمید محمدی (دیجی کالا) و … کار خود را با مقیاس کوچک و با بهره‌گیری از نکات کوچک آموخته‌اند. البته در هر شرایط و محیطی، نکات و دروس خاصی برای کارآفرینی نیاز است، ایران مدیر در این مقاله به نکات طلایی و قابل عمل برای افرادی که به‌تازگی قدم در وادی کارآفرینی گذاشته‌اند، اشاره می‌کند. ایجاد یک کسب‌وکار موفق و پررونق آسان نیست. اگر چنین ‌بود، همه آن را انجام می‌دادند. بر اساس اطلاعات ارائه‌شده توسط مدرسه بازرگانی هاروارد:
  • ۲۵ درصد از استارت‌آپ‌ها در سال اول شکست خواهند خورد
  • از کسانی که باقی‌مانده‌اند، ۳۶ درصد در سال دوم شکست خواهند خورد
  • از کسانی که باقی‌مانده‌اند، ۴۴ درصد در سال سوم شکست خواهند خورد
آمار و ارقام بالا مربوط به مدرسه هاروارد و فضای کسب‌وکار غرب است و این وضعیت برای کسب‌وکارهای نوپای ایرانی به‌مراتب بدتر است. هنگامی‌که شما به این اعداد نگاه می‌کنید و در مورد آن‌ها فکر می¬کنید، ایده شروع یک کسب‌وکار می‌تواند کمی دلهره‌آور باشد. موضوع حتی دلهره‌تر می‌شود زمانی که وقت خود را برای شروع به سرمایه‌گذاری زمان واقعی و پول خود در ایده‌ای می‌کنید که شما امیدوارید به‌صورت یک‌دفعه موفقیت‌آمیز باشد. به‌عنوان یک کارآفرین مشتاق، بهترین کاری که می‌توانید برای از بین بردن هرگونه ترس یا نگرانی در مراحل اولیه شروع کسب‌وکار انجام دهید، آموزش خود و یادگیری از افرادی است که قبل از شما به سمت این حرفه آمده‌اند. وقتی‌که زمان ساختن یک کسب‌وکار موفق فراهم می‌شود، دانش واقعاً قدرت است. نکات بسیار کوچک ولی فوق‌العاده مؤثری وجود دارند که می‌توانند اثربخشی کار شمارا به‌شدت افزایش دهند و یک آموزش کارآفرینی موثر تلقی شوند. در اینجا ۸ مورد از این نکات را بیان می‌کنیم:

۱- ریسک کنید

کارآفرینی دنیایی است که بدون ریسک وجود ندارد. منظور از ریسک، ریسک حساب‌شده و منطقی است اما شاید برای برخی از شخصیت‌های محتاط و محافظه‌کار، چنین ریسک‌های منطقی، بیش‌ازحد باشند.

۲- بازاریابی ایمیلی را بیاموزید

بازاریابی ایمیلی یا ایمیل مارکتینگ به شما قدرت مانور بسیاری در دسترسی به مخاطبان به‌صورت هدفمند می‌دهد. نکته بسیار مهم آن است که باید این کار را اصولی و با برنامه پیش برید. بازاریابی ایمیلی ضعیف، تمام تلاش‌های شمارا به پوشه اسپم مخاطبانتان منتقل می‌کند.

۳- دفتری برای یادداشت ایده‌هایتان داشته باشید

ایده‌ها به همان سرعت که به ذهنتان خطور می‌کنند، به همان سرعت هم از خاطرتان می‌روند. دفتری را مخصوص ثبت ایده‌هایتان کنار بگذارید و هر زمان که ایده‌ای به ذهنتان خطور کرد آن را یادداشت کنید.

۴- شبکه‌سازی کنید

افرادی که به دور شما قرار دارند و ارتباطاتتان، دارایی‌های شما محسوب هستند. سعی کنید بر روی شبکه‌سازی تمرکز نمایید و ساعاتی از وقت و زمان خود را به این کار اختصاص دهید. به یاد داشته باشید که درآمد شما، میانگین درآمد ۵ نفر از دوستانی است که بیش‌تر با آن‌ها برخورد دارید. به دنبال جذب همه نباشید، بلکه افرادی را در شبکه ارتباطی خود جذب کنید که می‌توانند به ما کمک کنند و شما هم می‌توانید قدمی مثبت برای آن‌ها بردارید. شبکه‌های اجتماعی و به‌خصوص لینکدین می‌تواند به شما کمک بسیاری کند.

۵- لازم نیست به حرف همه گوش دهید

همان‌طور که در مقاله مهارت تفکر نقادانه بیان شد، درباره صحت حرف‌های دیگران شک کنید و جز آبی بودن رنگ آسمان و گرد بودن کره زمین، همه‌چیز را زیر سؤال ببرید.

۶- بر روی برند شخصی خود کارکنید

سعی کنید همان‌گونه که بر روی برند محصولات و خدمات خود کار می‌کنید، بر روی برندینگ شخصی خود نیز کارکنید و برای رشد و پرورش آن برنامه‌ریزی کنید. برند سازی شخصی یک‌شبه اتفاق نمی‌افتد، پس از همین‌الان دست‌به‌کار شوید. سعی کنید بر روی اصول و ویژگی‌هایی که دوست دارید مردم شما را بدان خاطر بشناسند و به یادآورند، مانور دهید.

۷- یادگیری را متوقف نکنید

کارآفرینی یعنی آموختن و حرکت به سمت جلو. به‌عنوان یک کارآفرین هرروز باید مطلب تازه‌ای بیاموزید. سعی کنید یک یا دو وب‌سایت درزمینه آموزش کارآفرینی و مهارت‌های رهبری و کارآفرینانه را شناسایی و به‌جای چرخیدن در فضای مجاری، از آن‌ها بهره ببرید.

۸- یک کار نیمه‌وقت پیدا کنید

اگر هنوز از استارت آپ خود به درآمدی منظم نرسیده‌اید به دنبال یک کار نیمه‌وقت باشید تا فشارهای مالیتان کم شود زیرا این فشارها می‌تواند منجر به کاهش عملکرد ذهن شود. باید در عرصه کسب‌وکارتان قوی باشید شما نباید نگران اجاره ماهانه شرکتتان باشید بلکه باید از یک کار نیمه‌وقت کسب درآمد کنید و در محل کار جدیدتان به دنبال مشتریان بالقوه خود باشید.

۹- از تحقیقات بازاریابی استفاده کنید

اطلاعات چشم و گوش شما برای تصمیم‌گیری و ارتباط با محیط محسوب می‌شود. بدون وجود اطلاعات موثق و مرتبط که از تحقیق بازار به‌دست می‌آیند، عملاً تصمیم‌گیری بر مبنای پیش‌فرض‌های ذهنی و تأثیر نظرات اطرافیان خواهد بود. در چنین شرایطی نیازها و خواسته‌های مشتریانتان مغفول باقی می‌ماند و شما درحالی‌که در خواب خرگوشی به سر می‌برید، ورشکست خواهید شد. همان‌طور که در مورد شماره ۷ بیان شد؛ اگر می‌خواهید کسب‌وکار یا ایده جدید خود را به سطح بعدی ببرید، باید یاد بگیرید و یادگیری به یک عادت روزانه برای شما تبدیل شود. بهترین روش برای یادگیری کتاب خواندن است. کتب بسیار خوبی در سطح جهانی برای کارآفرینان نوشته‌شده است که بسیاری از آن‌ها به فارسی ترجمه‌شده است. اگر هم‌ زبان انگلیسی شما در حد متوسط و بالاتر است، پس می‌توانید به‌راحتی این کتب را با زبان‌اصلی آن بخوانید. در اینجا ۱۰ مورد از کتب بسیار محبوب درزمینهٔ کارآفرینی معرفی می‌گردند. کتبی که هر کارآفرین تازه کاری باید بخواند.

۱- آموزش کارآفرینی با کتاب: نوپای ناب «The Lean Startup » نوشته اریک ریز

آموزش کارآفرینی و کتاب نوپای ناب اریک ریز، به خوانندگان چگونگی توسعه سریع تجارت و محصولات را آموزش می‌دهد. این یک کتاب عالی برای خواندن آن‌هم در زمان‌هایی است که احساس می‌کنید مسائل خیلی آهسته پیش می‌روند و یا خیلی طول می‌کشند. این کتاب به زبان فارسی نیز ترجمه‌شده است.

۲- آموزش کارآفرینی با کتاب: چهار مرحله به سمت ظهور و تجلی «The Four Steps To The Epiphany» نوشته استیو بلنک

آموزش کارآفرینی و کتاب استیو بلنک استیو بلانک خوانندگان را با اطلاعات عملی در مورد اینکه چرا برخی از استارت‌آپ‌ها موفق می‌شوند و برخی شکست می‌خورند، آشنا می‌کند. این کتاب از یک وجه شبیه کتاب اول است؛ اینکه هر دو بر موضوعاتی مانند فرضیه تکرار تست تمرکز می‌کنند.

۳- آموزش کارآفرینی با کتاب: کارآفرینی با نام: تجدیدنظر «Rework» توسط جیسون فرید

آموزش کارآفرینی و کتاب دوباره فکر کن جیسون فرید به صاحبان کسب‌وکار کمک می‌کند تا آنچه را که در مورد موفقیت کسب‌وکار مهم است، بدانند. او همچنین توصیه‌های عالی در مورد چگونگی افزایش بهره‌وری و نحوه ساخت تیم‌های قوی ارائه می‌دهد. این کتاب در ایران با عنوان بازنگری و دوباره فکر کن به چاپ رسیده است.

۴- تونی هسیه در اثر ارمغان شادی « Delivering Happiness»

تونی هسیه، مدیرعامل شرکت زاپوس، به خوانندگان چگونگی توسعه پشتیبانی فراموش‌نشدنی برای مشتریان و برنامه‌های فرهنگی شرکت را می‌آموزد. آموزش کارآفرینی و کتاب ارمغان شادی

۵- ضربه شدید، ضربه شدید، ضربه شدید، قلاب درست «Jab, Jab, Jab, Right Hook » اثر گری وینچوک

آموزش کارآفرینی و کتاب ضربه شدید نویسنده کتاب، گری وینچوک، از سبک بدون B.S. خود برای نوشتن استفاده می‌کند که برای آموزش صاحبان کسب‌وکار شناخته‌شده است و چگونگی ارتباط با مشتریان و رقابت را می‌آموزد.

۶- گاو بنفش «Purple Cow» اثر سث گودین

آموزش کارآفرینی و کتاب گاو بنفش سث گودین به خوانندگان چگونگی توسعه محصولات و خدماتی را آموزش می‌دهد که درواقع ارزش بازاریابی دارند. همچنین به شما آموزش می‌دهد که چگونه از رقابت جدا شوید. در این کتاب نویسنده به شما می‌آموزاند تا محصولاتتان را همچون یک گاو بنفش در میان سایر گاو‌ها متمایز سازید. این کتاب با همین عنوان به فارسی ترجمه و چاپ ‌شده است.

۷- ریچارد برنسون در اثر از دست دادن بکارت من « Losing My Virginity»

آموزش کارآفرینی و کتاب از دست دادن بکارت من کارآفرین سریالی، ریچارد برانسون، به خوانندگان اجازه می‌دهد تا از فلسفه‌ای که برای ساختن شرکت‌ها و محصولات موفق ایجاد کرده است، استفاده کنند.

۸- جسیکا لیوینگستون در اثر مؤسسان در محل کار « Founders at Work»

آموزش کارآفرینی و کتاب بنیان گذاران در محل کار جسیکا لیوینگستون توضیح می‌دهد که چگونه برخی از مدیران موفق و بنیان‌گذاران، کسب‌وکارهایی را ایجاد می‌کنند که همه ما امروز آن‌ها را می‌شناسیم و دوستشان داریم.

۹- آموزش کارآفرینی با کتاب: شروع یک کار مهم «Start Something That Matters» اثر بلیک میکوزکی

آموزش کارآفرینی و کتاب شروع یک کار مهم مدیرعامل TOMs شرکت تامز، بلیک میکوزکی، به کارفرمایان مشتاق کمک می‌کند تا اهمیت ایجاد تغییر در جهان را در هنگام ایجاد کسب‌وکار و محصولات خود درک کنند. این کتاب دستورالعمل جامعی برای کارآفرینان تازه کار فراهم می‌آورد.

۱۰- کتاب سختی کارهای سخت « The Hard Thing About Hard Things» اثر بن هاروویتز

آموزش کارآفرینی و کتاب سختی کارهای سخت بن هاروویتز نکات اساسی برای ساخت و راه‌اندازی شرکت‌های نوپا ارائه می‌دهد. او به خوانندگان تعلیم می‌دهد که چگونه با مشکلات بزرگ که بیشتر صاحبان کسب‌وکار در یک‌زمان و یا زمانه‌ای دیگر با آن‌ها درگیر می‌شوند، مقابله کنند. این کتاب آموزش کارآفرینی به زبان فارسی ترجمه و به چاپ رسیده است.

نتیجه گیری

به یاد داشته باشید که راه‌اندازی یک کسب‌وکار، کار ساده‌ای نیست که اگر این‌گونه بود همه افراد وارد این حیطه می‌شدند. جالب است بدانید طبق آمار اعلام‌شده از مدرسه بازرگانی هاروارد، ۲۵% از استارت آپ ها در سال اول، ۳۶% سال دوم و از بین کسانی که باقی‌مانده‌اند ۴۴% در سال سوم شکست می‌خورند. این آمار و ارقام باعث ایجاد دلهره در شما خواهد شد بهترین راه برای جلوگیری از شکست استفاده از تجارب افراد پیش از شما در این عرصه است. کتاب‌های مفیدی که در زمینه آموزش کارآفرینی معرفی شد، می‌توانند شما را در این راه یاری کنند. آیا شما تابه‌حال ایده خود را به کسب‌وکار تبدیل کرده‌اید؟ آیا با استارت آپ های موفق ایرانی آشنا هستید؟ آینده استارت آپ ها در ایران را چگونه برآورد می‌کنید؟ لطفاً مطالب خویش را با کاربران سایت ایران مدیر در میان بگذارید.

کلمات کلیدی سایت خود را با دقت و ظرافت فراوان جستجو کنید

برنامه ریزی اهداف

برنامه ریزی اهداف فردی و ۶ ترفند استفاده از زمان برای اولویت‌بندی اهداف

برنامه ریزی اهداف ، موجب بهره‌وری و عملکرد بالا در نتایج تولیدشده به‌جای ساعت‌ها کار ساده می‌شود. بسیاری از مدیران بدون داشتن یک فکر بر مبنای منطق برای برنامه‌های گیج‌کننده خود، از جلسه‌ای به جلسه دیگر و یا از بحرانی به بحران دیگر می‌روند. آن‌ها اهمیت مدیریت زمان را درک نمی‌کنند و زمان بسیار کمی برای فعالیت‌هایی که مهم‌ترین اهداف آن‌ها را پشتیبانی می‌کند صرف می‌کنند و اغلب عدم تطابق جدی‌ بین اولویت‌ها و تخصیص زمان را گزارش می‌کنند. در مورد این‌که چرا در هر فعالیت درگیر می‌شوید و آنچه از نتایج آن انتظار دارید، فکر کنید. با استفاده از ۶ مرحله‌ای که ایران مدیر در زیر بیان می‌کند، برنامه ریزی اهداف خود را در سال جدید شروع کنید.

۱٫ همه چیز را بنویسید.

برنامه ریزی اهداف 1 شامل تمام‌کارهای روزمره‌ای که باید به‌صورت روزانه یا هفتگی انجام دهید و یا پروژه‌های اختصاص داده‌شده به شما می‌باشد. اگر تمام زمانتان را برای برطرف کردن بحران‌ها و وظایف واگذارشده توسط دیگران صرف کنید تنها آب در هاون می‌کوبید. برای پیشرفت، باید در مورد آنچه خودتان می‌خواهید انجام دهید هم ‌فکر کنید. این‌ها می‌توانند اهداف بلندمدت، مانند پیشبرد شغلتان باشند، یا اهداف کوتاه‌مدت مانند توسعه یک مهارت جدید. این اهداف را به لیست برنامه ریزی اهداف خود اضافه کنید. تا جای ممکن گسترده باشید؛ تمام وظایف و اهداف خود را ثبت کنید.

۲٫ با افق زمانی، برنامه ریزی اهداف خود را سازمان‌دهی کنید.

لیست برنامه ریزی اهداف خود را به سه گروه زمانی تقسیم کنید: • اهداف بلندمدت (Career aims): اهداف بلندمدت در طول حداقل پنج سال. • اهداف کوتاه‌مدت (Objectives): اهداف حرفه‌ای در طول بازه زمانی بین سه ماه تا دو سال. • اهداف عملیاتی (Targets): مراحل اقدام که باید کار شما را به‌صورت هفتگی یا روزانه هدایت کند – یا به‌عنوان‌مثال، به پایان رساندن بخشی از یک پروژه بزرگ‌تر. اطمینان حاصل کنید که هر هدف، یک یا دو هدف مرتبط داشته باشد. در صورت شکست هر هدف، سخت در مورد گام‌های عملی بعدی که می‌توانید برای پیشبرد این هدف بردارید فکر کنید و سپس آن را به لیست برنامه ریزی اهداف خود اضافه کنید.

۳٫ اهداف کوتاه‌مدت خود را رتبه‌بندی کنید.

در مورد آنچه می‌خواهید انجام دهید، آنچه در آن خوب هستید و مهارت دارید و چیزهایی که دنیا از شما انتظار دارد فکر کنید. این‌ها به‌صورت متمایزی متفاوت هستند – و حتی ممکن است تضادهایی بین آن‌ها وجود داشته باشد. تعیین کاری که می‌خواهید انجام دهید برای تصمیمات رتبه‌بندی‌تان حیاتی است. به‌عنوان‌مثال، اگر میل زیادی به اختراع محصول جدید شرکت خود داشته باشید، باید آن را در بالاترین رتبه اهدافتان قرار دهید. سپس، از خودتان بپرسید که «من چه‌کاری را بهتر از دیگران انجام می‌دهم؟ کدام اهداف به نقاط قوت من نزدیک‌تر هستند؟» اگر به دلیل شخصیت یا مهارت‌های خود یک مزیت نسبی در انجام کاری یافتید آن را در بالاترین رتبه قرار دهید. درنهایت، بپرسید دنیا از شما چه می‌خواهد؟ شما نمی‌توانید تنها با نگاه کردن به سمت عرضه، کاملاً تولیدی باشید. باید همچنین سمت تقاضا را نیز در نظر بگیرید – دنیا، شرکت شما، یا رئیس شما از شما چه چیزی می‌خواهند. دو یا سه مورد از مهم‌ترین اهداف شرکت خود را بنویسید و در مورد معیارهای مورداستفاده برای ارزیابی عملکرد آن‌ها فکر کنید. از خودتان بپرسید برای کمک به موفقیت چه تغییری می‌توانید ایجاد کنید: زمان بیشتری برای ملاقات با مشتریان؟ استخدام یک فرد حرفه‌ای با استعداد برای جایگزینی یک کارمند بازنشسته؟

۴٫ اهداف عملیاتی خود را رتبه‌بندی کنید.

اهداف شما یا مراحل اقدامتان به‌طورمعمول در یکی از دو دسته زیر قرار می‌گیرد: اهداف فعال‌کننده (enabling targets) که به شما در دستیابی به اهدافتان کمک می‌کنند و اهداف اختصاص داده‌شده (assigned targets) که برای شما مشخص شده‌اند. در مرحله اول تصمیم بگیرید کدام اهداف به کدام دسته مربوط می‌شوند و سپس شروع به رتبه‌بندی آن‌ها کنید. برای مثال، به پایان رساندن کتابم یک هدف بسیار مهم بود، بنابراین نوشتن اولین پیش‌نویس یک هدف فعال‌کننده با بالاترین رتبه برای من بود. یک هدف فعال‌کننده همچنین می‌تواند به روش‌های زیرکانه‌تری بیشتر از یک هدف باشد. فرض کنید که به شما گفته‌شده است که یک پروژه بزرگ به شما اختصاص داده می‌شود که به توجه کامل شما نیاز دارد؛ بنابراین، شما بسیاری از وظایف کوچک خود را کنار می‌گذارید. تکمیل این اهداف فعال‌کننده با اولویت پایین‌تر با پاک‌سازی اطرافتان از هرگونه حواس‌پرتی، هدف جدید شما را پشتیبانی خواهد کرد. اهداف فعال‌کننده خود را بر اساس اهمیت اهداف و میزان تأثیر اهداف فعال‌کننده بر آن‌ها لیست و رتبه‌بندی کنید. اهداف اختصاص داده‌شده به‌صورت روزانه و هفتگی واگذار می‌شوند که اغلب نسبت به تصویر بزرگ‌تر شما بی‌ارتباط به نظر می‌رسند. آن‌ها بسیار متفاوت از اهدافی هستند که اهداف اصلی شما را پشتیبانی می‌کنند. اگرچه اهداف اختصاص داده‌شده فوری و منسجم هستند، این به این معنی نیست که آن‌قدر مهم هستند که برنامه شما را تغییر دهند. آن‌ها را با اولویت بسیار پایین در نظر بگیرید و تا جای ممکن زمان کمی برای آن‌ها صرف کنید.

۵٫ برآورد کنید که چطور می‌توانید زمان خود را صرف کنید.

هنگامی‌که اهداف و مقاصد خود را رتبه‌بندی کردید، تعیین کنید که برنامه‌تان چطور می‌تواند به‌صورت مؤثرتری با اهداف بر اولویت بالاترتان منطبق گردد. نگاهی به تقویم خود بی اندازید و به ۶ پرسش زیر پاسخ دهید: • چند ساعت از زمانتان را در محل کارتان صرف می‌کنید و در مقابل چند ساعت به دیگر فعالیت‌ها می‌پردازید؟ • سه فعالیت کاری اصلی‌تان که بیشترین زمان را صرف آن‌ها می‌کنید کدام هستند؟ • چند ساعت در هفته را صرف جلسات، فرم‌ها یا گزارش‌ها و پاسخ به ایمیل‌ها می‌کنید؟ • آیا برنامه هفتگی شما به مدت یک سال آینده یکسان خواهد بود؟ • سه فعالیت اصلی شما در طول سال آینده چه خواهد بود، آیا تغییر خواهند کرد؟ • در طول سال آینده موفقیت و شکست خود را چطور اندازه‌گیری می‌کنید؟ • تخصیص‌های زمان خود را با لیست رتبه‌بندی شده‌ی اهداف و مقاصدتان مقایسه کنید. چند درصد از زمانتان را صرف فعالیت‌هایی می‌کنید که به شما در رسیدن به بالاترین اهداف و مقاصدتان کمک می‌کنند؟ چه مقدار زمان صرف موارد پایین رتبه‌بندی‌تان می‌کنید؟

۶٫ به عدم تطابق‌ها بپردازید.

به‌احتمال‌زیاد متوجه خواهید شد که بیشتر از نیمی از زمان خود را برای بالاترین اولویت‌هایتان صرف نمی‌کنید. برخی از متخصصان در مورد اهداف و مقاصد خود با دقت فکر نمی‌کنند و بنابراین اغلب از اهداف مهم خود غفلت می‌کنند – تا این‌که تبدیل به یک بحران می‌شود و نیاز به تمام زمان و تلاش فرد خواهد داشت. شما برای سال جدید چگونه اهداف خود را برنامه ریزی می‌کنید؟ آیا اولویت‌بندی کردن اهدافتان برای شما اهمیت دارد؟ نظرات خود را با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.

سخنرانی جذاب و ۷ راهکار برای جلب‌توجه مخاطبانی که هیچ‌گونه اطلاعاتی از کار شما ندارند

مراحل رشد استارتاپ

مراحل رشد استارتاپ: چهار مرحله رشد از ایده تا پایداری در یک کسب و کار نوپا

مراحل رشد استارتاپ یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های کارآفرینان جوان است و مترادف با این سوال می‌باشد: بعدازاین، من چکار باید انجام بدهم؟ این سؤالی است که دانشجویان و کارآفرینان بارها و بارها از خودشان می‌پرسند. آن‌ها ممکن است ایده‌ای برای راه‌اندازی داشته باشند یا اینکه یک شرکت نوپا را تأسیس کرده باشند، اما این مسئله در هر دو مورد وجود دارد: چگونه می‌توانم کسب‌وکار خود را به سطح بعدی برسانم؟ کارآفرینان ظاهراً متوجه شده‌اند که در زمان‌های مختلفی استفاده‌های متفاوتی از شرکت‌هایشان می‌کنند. کاری که کارآفرینان در مراحل خوبی از رشد شرکتشان انجام می‌دهند، ممکن است کار اشتباهی باشد که هفته بعد عواقب آن نمایان شود. آنچه آن‌ها باید درک کنند این است که چگونه یک شرکت رشد می‌کند و چگونه باید آن را پرورش داد. ایده‌هایی رشد می کنند و به استارت آپ تبدیل می شوند و بعد جلو می روند تا در یک فرایند ۴ مرحله‌ای به یک شرکت بالغ تبدیل شوند. در هر یک از این مراحل وظایف متمایزی وجود دارد که باید انجام شود:
  • اعتبار سنجی مشتری
  • اعتبار سنجی عملیاتی
  • اعتبار سنجی مالی
  • خود مراقبتی
علاوه بر این، شرکت باید این مراحل را به‌طور پیوسته ادامه دهد. تلاش برای پریدن از روی هر مرحله و انجام ندادن هر کدام از این مراحل منجر به مشکلات مالی و اختلال عملکرد در فرهنگ سازمانی می‌شود. همان‌طور که سرمایه‌گذاری رشد می‌کند، باید رهبر نیز هم‌جهت با آن رشد کند. در هر مرحله، شما باید وظایف خاصی را انجام دهید، مهارت‌های سازمانی جدید کسب کنید و مهارت‌های رهبری خود را گسترش دهید تا بتوانید نیازهای متغیر یک کسب‌وکار را برآورده کنید. ایران مدیر در این مقاله چهار مرحله رشد استارتاپ را از یافتن ایده تا ثبات در کسب‌و‌کار بررسی می نماید.

۱٫ مرحله اول از مراحل رشد استارتاپ: ایده درستی را به دست بیاورید

دانه نمی‌تواند به درخت تبدیل شود مگر اینکه جوانه بزند. به همین ترتیب، بهترین ایده‌ راه‌اندازی استارت آپ هم نمی‌تواند به یک سازمان ملموسی تبدیل شود، مگر اینکه برای اولین بار به چیزی تبدیل شود که مشتریان بخواهند آن را بخرند. تمرکز اصلی شما در این مرحله این است که ایده شما توسط مشتریان بالقوه، سرمایه‌گذاران، کارکنان و دیگران تائید شود. همان‌طور که در حال اعتبارسنجی مشتریان هستید ممکن است متوجه شوید که لازم است شما ایده خود را تغییر دهید. این کاملاً طبیعی است، اما بسیاری از کارآفرینان در این مرحله حتی اگر لازم باشد مشتریان خود را رد کرده و از ایده خود پشتیبانی می‌کنند. در پایان روند جوانه زدن دانه، ایده کارآفرینی به محصول یا خدماتی تبدیل خواهد شد که مشتریان واقعی نسبت به خرید آن متعهد می‌شوند؛ اما به‌محض اینکه شما یک محصول داشته باشید که مشتریان واقعاً به خرید آن علاقه‌مند باشند، طبیعت کار و رهبری، نیاز به تغییر چشم‌گیری خواهد داشت.

۲٫ مرحله دوم از مراحل رشد استارتاپ: محصولی پایدار ایجاد کنید

اکنون‌که شما مشتریان متعهدی دارید، باید بدانید که چگونه محصول خود را به شکل قابل‌اعتمادی ارائه کنید، البته نه‌فقط چند بار. به‌طور هم‌زمان شما نیاز به مشتریان جدید خواهید داشت. در این مرحله از مراحل رشد استارتاپ نیاز است که از قابلیت‌های خود برای تولید و تحویل محصول خود به مشتریان استفاده کرده و خواسته‌‌های آن‌ها را ارضا کنید و از این طریق به اعتماد سازی در مشتریان بپردازید. این وظیفه (اعتبار سنجی عملیاتی) اغلب بسیار پیچیده است، زیرا کارآفرینان اصول اولیه شرکت را درک نمی‌کنند و برای نشان دادن قابلیت‌های خود، کارهای اشتباهی را انجام می‌دهند.

۳٫ مرحله سوم از مراحل رشد استارتاپ: رشد قوی داشته باشید

مرحله سه، زمانی شروع می‌شود که گزاره‌های ارزشی تائید شده باشند و فرآیندهای اساسی به‌طور قابل‌اطمینانی در تحویل محصول و جذب مشتری و رضایت مشتریان، اجراشده باشد. هدف سوم و مرحله اعتبار سنجی مالی این است که شرکت را ازلحاظ مالی ثابت نگه‌داریم و مطمئن شویم که می‌توان به‌طور مداوم با تغییر قیمت‌ها و شرایط رقابتی، پابرجا بمانیم. برای تکمیل این مرحله از مراحل رشد استارتاپ، شما باید مجموعه‌ای از فرآیندهایی را ایجاد کنید که به‌اندازه کافی در مقابل رشدهای قابل‌توجه و تغییرات ناخواسته، انعطاف‌پذیر هستند. این فرایندها نباید وابسته به هیچ فرد خاصی باشد و باید به‌صورت سیستماتیک عمل نماید. بسیاری از کارآفرینان که وارد مرحله سوم می‌شوند، بسیار غیرقابل‌تحمل می‌شوند. آن‌ها در مرحله دوم موفق شدند تا رضایت مشتریان را نسبت به محصولات خود جلب کنند؛ اما نیازهای سازمانی در حال افزایش است زیرا مشتریان تقاضا دارند که آنچه برای آن‌ها ارائه می‌شود، به‌طور قابل‌توجهی مؤثر باشد. آنچه شرکت برای مشتریان خود ارائه می‌کند، باید دوباره مورد بازنویسی، نوسازی و بازسازی قرار بگیرد تا نیازهای مشتریان جدید را هم برآورده کند. بسیاری از کارآفرینان در حال حاضر از رشد کسب و کار خود غافل می‌شوند، زیرا نمی‌خواهند از برخی فعالیت‌های روزمره‌ خود خودداری کنند. این کار، سازمان را ضعیف کرده و باعث آسیب‌پذیر شدن آن‌ها توسط رقبا می‌شود. در شرکت‌هایی که تحت تأثیر روزمرگی قرار می‌گیرند، کارآفرینان اغلب تبدیل به مدیرعامل اجرایی می‌شوند.

۴٫ مرحله چهارم از مراحل رشد استارتاپ: خود مراقبتی داشته باشید

در این مرحله از مراحل رشد استارتاپ یک سازمان مانند یک درخت است. درست همان‌طور که یک درخت جان می‌گیرد، شاخه‌ها و پوست و برگ‌های فرسوده خود را از خود جدا کرده و خود را تازه نگه می‌دارد، سازمان نیز نیاز به تغییر و تحول دارد. سازمانی که نمی‌تواند محصولات جدیدی را ارائه دهد و مشتریان جدید را به سمت خود جذب کند، نمی‌تواند هیچ‌گونه کسب‌وکاری را انجام دهد. یک شرکت برای رسیدن به پایداری، نیاز به یک روند موفقیت‌آمیز برای ایجاد نوآوری دارد. کارآفرینان زیادی هستند که این چالش را قبول می‌کنند. جدا از همه‌ این‌ها، نوآوری بسیار سرگرم‌کننده است. بااین‌وجود، ایجاد رویه نوآوری پیچیده است و بسیاری از کارآفرینان و رهبران موفق در این مرحله شکست می‌خورند. آن‌ها شکست می‌خورند زیرا نمی‌توانند تعارض‌های ذاتی بین ساخت یک فعالیت کارا – همان‌طور که در مرحله سوم موردنیاز است- را با آزمایش‌های پرریسک و درعین‌حال موردنیاز برای نوآوری را حل کنند. به‌بیان‌دیگر کارآفرینان موفق در این مرحله، هم باید رویه‌های عملیاتی و کارآمد داشته باشند تا بتوانند محصولات فعلی را به دست مشتریان برسانند و هم باید آزمایش‌هایی پرریسک را جهت تحقیق و توسعه و ارائه محصولات جدید انجام دهند. حل این تعارض فقط از عهده تعداد کمی از کارآفرینان برمی‌آید. هنگامی‌که شرکتی مرحله چهارم را تکمیل می‌کند، این شرکت کاملاً بالغ است و به مراحل پایانی کارآفرینی نشان می‌‌رسد. چهار مرحله کارآفرینی و راه‌اندازی استارتاپ که شامل یافتن ایده، پایداری محصول، رشد قوی و سلامت کسب‌وکار است می‌تواند به‌عنوان یک مدل فرایندی، نگاهی کل‌نگر و سیستماتیک به کارآفرینان و مدیران شرکت‌های نوپا دهد. شرکت شما در حال حاضر در کدام مرحله از مراحل رشد استارتاپ است؟ در این مرحله با چه چالش‌هایی دست و پنجه نرم می‌کنید؟ لطفاً نظرات و تجربیات خود را با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.

ترس های کارآفرینی: ۹ دغدغه‌ای که باید هنگام شروع یک کسب‌وکار جدید برطرف کنید

قوانین موفقیت در کسب و کار

قوانین موفقیت در کسب و کار: ۵ قانون بنیادی در یک کسب‌وکار کارآمد

قوانین موفقیت در کسب و کار ، عواملی فراتر از آن چه بود که من فکر می کردم. چند سال پیش، یک ایده بسیار قوی در ذهنم داشتم، یک محل رؤیایی برای کار و تیمی از بهترین ها. معتقد بودم که این یک ایده منحصربه‌فرد است. هیچ‌کس هرگز تابه‌حال به این مدل کسب‌وکار فکر نکرده بود؛ حداقل من اینطور فکر می‌کردم. نیازی به گفتن نیست، من اشتباه می‌کردم. یک سال بعد، درحالی‌که من هنوز در راه اندازی کسب و کار خود مردد بودم، کسی یک کسب‌وکار دقیقاً مشابه چیزی که مدنظر من بود ایجاد کرد. می خواهم بگویم که تنها داشتن ایده کافی نیست. همواره افراد و فرآیندهایی که شما برای تحقق بخشیدن به یک ایده نیاز دارید مهم‌تر هستند. در ادامه ایران مدیر به ۴ نکته کلیدی به عنوان اصلی ترین قوانین موفقیت در کسب و کار برای رسیدن به نتایج مطلوب اشاره می کند.

۱٫ قوانین موفقیت در کسب و کار می گوید شما باید در هنر مدیریت خبره باشید

موفقیت یک کسب‌وکار تنها حاصل عملکرد محصول نیست. در حقیقت، بسیاری از مواقع محصول چیزی نیست که واقعاً فروخته می‌شود. موفقیت سازمان کاملاً به مدیریت مربوط می‌شود و مدیریت خوب می‌تواند هر چیزی را به فروش برساند. به نظر شما مک‌دونالد چطور یک همبرگر را به یک کسب‌وکار با ارزش بیش از ۹۶ میلیارد دلار تبدیل کرد؟ یک بار مربی کسب‌وکارم از من خواست تا کتابخانه‌ام را به او نشان دهم. من یک مجموعه بسیار خوب داشتم، اما حتی یک کتاب هم در مورد چگونگی اجرای یک کسب‌وکار در آن نبود. او گفت، «این مشکل توست». من هرگز آن جمله را فراموش نکردم. او به من گفت، قوانین موفقیت در کسب و کار می‌گوید باید به جنبه‌های مدیریت کسب‌وکار خود علاقه بیشتری نشان دهی. من باید به کسب‌وکارم مانند یک تمرین مدیریت نگاه می‌کردم و برای این کار باید دانش‌هایی در مورد مدیریت می‌آموختم. باید برای مطالعه در مورد سیستم‌های برندهای شناخته‌شده‌تر و اینکه آن‌ها چطور کسب‌وکار خود را ساختاربندی کردند زمان صرف کنم. این کار به‌طور طبیعی اتفاق نمی‌افتد. مدیریت خوب یک تخصص است – چیزی است که باید بر خودتان اعمال کنید. یک کسب‌وکار بزرگ موفق از یک ایده بزرگ و یا سرمایه‌ای بزرگ به دست نمی‌آید. کارآفرینی دنباله‌دار با چیزی که انتظار آن را دارید هم‌راستا است. به گفته سارا نایت، استاد دانشگاه، «کسب‌وکار باید یک سفر باشد، اما اگر بر مدیریت سرمایه‌گذاری نکنید، این سفر، تنها یک قدم زدن ساده است.»

۲٫ با داشتن یک رفتار عالی می توانید افراد عالی را جذب می‌کنید

در شروع کسب و کار ، جذب استعدادهای بالا دشوار است چراکه افراد همیشه نمی‌خواهند که بر روی معیشت خود قمار کنند. قوانین موفقیت در کسب و کار می‌گوید بهتر است که یک گروه کوچک از افراد بااستعداد داشته باشید تا این‌که یک گروه بزرگ از افراد بی‌استعداد و بی‌انگیزه داشته باشید. شما در رهبری کسب‌وکار خود باید سازمان را به‌آرامی رشد دهید. شما به معنای واقعی کلمه باید در همه‌جا باشید، با هر فرد در گروه کارکنان کوچک خود از نزدیک در ارتباط باشید و زمان خود را در آموزش‌های شخصی و کارگاه‌ها صرف کنید. اگر شما بتوانید گروهی از افراد مناسب درست کنید و با آن‌ها درست برخورد کنید، همین حالا هم اقدامات فوق‌العاده‌ای انجام داده‌اید. Strive Masiyiwa، بنیان‌گذار و مدیر اجرایی Econet می‌گوید: «کارآفرینان واقعی همیشه برای افراد خود زمان صرف می‌کنند؛ و از اعضای آسیب‌پذیر سازمان‌های خود مراقبت می‌کنند. من ترجیح می‌دهم من را کارآفرین موفقی بدانند که در درجه اول هرگز حقی را از بین نبرده‌ام تا این‌که میلیاردها دلار ساخته باشم.» اهمیت استدلال Masiyiwa در این است که «مردم پیرامون شما صحبت می‌کنند» و هنگامی‌که صحبت‌ها به این نقطه برسد ‌که شما یک رهبر عالی هستید و با کارمندان خود رفتار خوبی دارید، سرمایه‌گذاران بزرگ می‌خواهند با شما کار کنند و استعدادهای بزرگ هم خواهان کار با شما خواهند بود.

۳٫ برای پایبندی به قوانین موفقیت در کسب و کار ، نقدینگی خود را پیگیری کنید

یکی از نکات کلیدی‌ که باید یاد بگیرید مدیریت جریان نقدی‌تان است – دریافتی‌ها (فروش) و پرداختی‌های (هزینه‌ها) حساب‌هایتان. من همیشه در آخر هرماه ناراحت می‌شدم چون نمی‌توانستم بفهمم کجا پول تمام شد. من حتی شک کردم که آیا کسی دزدی می‌کند؟ اداره سازمان مستلزم سطح بالایی از جزئیات و دقت است. اگر ما نتوانیم با پولمان به آن دست‌یابیم، درواقع نمی‌توانیم بگوییم هر نوع دقتی را در کسب‌وکارمان لحاظ کرده‌ایم. مربی‌ام یک بار از من پرسید، «آیا می‌توانی هر ریال از جریان نقدی را رد سازمان خود ردیابی کنی؟» من نمی‌توانستم و این نقص من بود. بودجه جریان نقدی را با چند سناریوی متفاوت – بهترین حالت، بدترین حالت و فرضیه‌های مختلف – در کنار هم قرار دهید. البته شما نمی‌توانید همه‌چیز را پیش‌بینی کنید و اتفاقات غیرمنتظره ای اتفاق می‌افتند، اما با آنچه می‌دانید سعی خود را بکنید. اکنون یک پلتفرم حسابداری ایجاد کنید و در صورت لزوم از نرم‌افزار استفاده کنید. اطمینان حاصل کنید که می‌توانید بگویید هر ریال کجا است. اگر پول نقد را مدیریت کنید، فرآیند برنامه‌ریزی ساده‌تر می‌شود.

۴٫ فرآیند: یاد بگیرید کارهای درست را به روش درست انجام دهید

افراد، ستون فقرات هر سازمانی هستند، اما فرآیند نیز یک بنیاد به همان اندازه حیاتی است. «فرآیند» مجموعه‌ای از اقداماتی است که شما برای دستیابی به یک نتیجه یا خروجی موردنظر انجام می‌دهید. شما باید در حوزه کسب‌وکارتان روش‌های مشخصی را برای انجام تمام جنبه‌های کسب‌وکار به‌کارگیرید – فرآیندهای سرمایه‌گذاری، برنامه‌ریزی استراتژیک، استخدام و آموزش کارکنان، تحقیق، توسعه محصول، آزمایش محصول، بازاریابی و فروش و غیره. قوانین موفقیت در کسب ‌و کار می‌گوید انجام آن به روشی که می‌دانید به‌تنهایی کافی نیست. قبل از این‌که حتی یک ایده را دنبال کنید یا تلاش کنید تا کسب‌وکار خود را به یک حوزه دیگر گسترش دهید، باید بتوانید اقدامات مختلف تعریف‌شده‌ای داشته باشید که شما را به تصویری که در ذهن دارید هدایت کند. بگذارید کارکنان شما فرایند را یاد بگیرند و اگر این فرایندها آن‌طور که فکر می‌کردید کار نکرند، بررسی کنید که آیا همه‌چیز را درست انجام می‌دهید یا نه.

۵٫ فناوری را پیشرفته‌تر کنید

در یک محیط کسب‌وکار سنگین با رقابت شدید، تمام تلاش‌های شما باید با منابع تکنیکی و آنلاین مناسب باشد. داشتن یک نرم‌افزار هدایت‌کننده عالی، یکی از بهترین روترهای Wi Fi یا یک سیستم پرداخت خودکار کافی نیست. شما باید نوع دقیقی از فناوری که مطابق کسب‌وکار و خدمات شما می‌باشد را دریافت کنید یا نمونه‌ای که در کار خود بی‌نظیر باشد. نیازهای فعلی فن‌آوری به دو دلیل نمی‌تواند مورد تأکید قرار گیرد – مشتریان از آن استفاده می‌کنند و فناوری در حقیقت از زمان آخرین بررسی شما بسیار هوشمندتر شده است. ممکن است شما بهترین ساختار را داشته باشید، اما بدون مناسب‌ترین فناوری و منابع اینترنتی، هنوز هم در فرایندتان لکنت دارید. شما برای ساخت کسب‌وکار خود کدام یک از قوانین موفقیت در کسب و کار را رعایت می‌کنید؟ چه نکات دیگری را برای موفقیت یک کسب‌وکار سراغ دارید؟ لطفاً نظرات خود را با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.

رهبر در سازمان ، درس‌هایی طلایی برای اثرگذاری و نفوذ بر کارکنان

کسب و کار خانگی

کسب و کار خانگی و آموزه هایی ساده اما کاربردی برای موفقیت در آن

کسب و کار خانگی با مزایای بسیاری مانند انعطاف‌پذیری، توانایی ایجاد برنامه شخصی خود و حتی رهایی از مالیات همراه است. نادیده گرفتن این مزایا سخت است، اما رشد کسب‌وکار خانگی‌تان می‌تواند دشوار باشد. بااین‌حال، خانگی بودن کسب‌وکارتان به معنی «کوچک ماندن» یا محدود شدن فرصت‌های شما نیست. درواقع، برخی از مشهورترین شرکت‌های جهان مانند شرکت اپل، هرشی و فورد، به‌عنوان کسب‌وکارهای خانگی شروع به کارکردند. علاوه بر این، ۶۹ درصد از کارآفرینان، کسب‌وکار خود را از خانه‌های خود شروع می‌کنند. اگر انگیزه‌های بزرگ دارید و به دنبال روش‌هایی برای تبدیل ایده‌های عالی خود به یک مدل کسب‌وکار ملموس هستید، به یک برنامه نیاز دارید. ایران مدیر برای اجرای یک کسب‌وکار خانگی رهنمودهای زیر را به شما توصیه می‌کند.

۱- فضای فیزیکی خود را برای یک کسب و کار خانگی ارزیابی کنید

شروع یک کسب و کار در خارج از خانه‌تان به این معنی نیست که خانه شما یک مکان ایده‌آل است. می‌تواند باشد، اما ممکن است به تنظیماتی نیاز داشته باشید. در مورد فضای زندگی فعلی خود فکر کنید و آن را با مدل کسب‌وکاری که در ذهن دارید مقایسه کنید. اگر نیاز دارید تا بتوانید با مشتریان یا کارمندانتان ملاقات کنید، آیا می‌توانید آن را به‌راحتی در خانه خود انجام دهید؟ آیا یافتن شما آسان است؟ آیا فضای کافی برای پارکینگ ماشین‌ها دارید؟ علاوه بر این، منطقه‌بندی و موارد مجاز در محل زندگی فعلی خود را بررسی کنید. آیا مانع اجرای انواع خاصی از کسب‌وکار است یا خیر؟ اگر طی این ارزیابی هرگونه مانعی وجود داشت، انتقال به خانه‌ای که برای اجرای یک کسب‌وکار و درعین‌حال زندگی راحت‌تر مناسب‌تر باشد می‌تواند گام اول خوبی تلقی شود.

۲٫ پیش‌نیازهای اولیه یک کسب و کار خانگی برای شروع کار را آماده کنید

هنگامی‌که مطمئن شدید خانه شما آماده کسب‌وکار است، وقت آن است که بر روی فضای دفتر واقعی خود تمرکز کنید. ابتدا مطمئن شوید که برای انجام کسب‌وکار خود یک قسمت اختصاصی دارید. ممکن است خانه شما مجهز به یک دفتر باشد. اگر نیست، یک قسمت خاص از یک اتاق بزرگ‌تر را در نظر بگیرید، یک گنجه بزرگ یا حتی یک گاراژ را به دفتر کار رؤیایی خودتان تبدیل کنید. همچنین، در مورد منابع موردنیاز برای انجام کسب‌وکار فکر کنید. هر چیزی از مبلمان تا لوازم اداری باید در نظر گرفته شود تا بتوانید مدیریت هزینه‌ استارتاپ خود را به دست گرفته و بودجه‌بندی کنید. آنچه لازم دارید را در نظر گرفته و به دنبال راه‌هایی برای صرفه‌جویی باشید. خرید اقساطی و مدت‌دار به صاحبان کسب‌وکارها اجازه می‌دهد تا در بلندمدت مقدار قابل‌توجهی پول ذخیره کند. در حین انجام کارهای دیگر، برندتان را هم در نظر بگیرید. برندسازی شخصی برای کسب‌وکارهای خانگی به‌اندازه شرکت‌های بزرگ اهمیت دارد. به سرمایه‌گذاری در بازاریابی برای تجارتتان و ایجاد یک وب‌سایت در همین راستا فکر کنید. اگر مطمئن نیستید که از کجا شروع کنید، با یک مشاور بازاریابی دیجیتال مشورت کنید.

۳٫ یک برنامه برای کسب و کار خانگی موردنظرتان تنظیم کنید

ممکن است در مورد انعطافی که به‌زودی در دستان خود لمس خواهید کرد رؤیاپردازی کنید، اما کسب‌وکار شما باید سودآور باشد و به همین دلیل به یک برنامه منظم نیاز دارد. برای تنظیم برنامه خود، موارد زیر را در نظر بگیرید:
  • چند ساعت در روز باید کسب‌وکارتان را فعال یا غیرفعال کنید؟
  • برنامه فعلی شما چگونه است؟ چه چیزی را می‌توانید سازمان‌دهی کنید؟ برای برنامه‌ریزی و تعیین استراتژی به چه چیزهایی نیاز دارید؟
  • چه زمانی بهترین عملکردتان را دارید؟ سحرخیز هستید یا مانند یک جغد شب‌زنده‌دار؟ چه زمانی کارایی بیشتری دارید و متمرکزتر هستید؟ (برای اکثر بزرگ‌سالان، پاسخ این سؤال، نزدیک ظهر است؛ برای کار در ساعت‌هایی که کارآمدتر هستید، برنامه‌ریزی کنید.)
  • مشتریان و شرکای کسب‌وکار شما چه زمانی در دسترس هستند؟ ممکن است در نیمه‌شب بهتر کار می‌کنید، اما باید بتوانید در طول ساعات کاری با مشتریان یا شرکای تجاری اصلی خود تماس داشته باشید که این امر می‌تواند دشوار باشد.
هنگامی‌که تمام عوامل مهم ذکرشده در بالا را در نظر گرفتید، یک برنامه واقعی ایجاد کنید. آن را در تقویم خود علامت زده و با خانواده و دوستان خود به اشتراک بگذارید. درک این‌که شما حتی اگر در خانه باشید، واقعاً در حال کار هستید، برای همه مفید است.

۴- از همان روز اول به مسائل مالی و مالیاتی توجه کنید

اجرای کسب‌ و کار در خانه با مزایای مالی و مالیاتی زیادی همراه است. بااین‌حال، هنوز هم جریمه‌هایی برای عدم اجرای قوانین مالیاتی و عدم گزارش میزان درآمد مناسب وجود دارد. برای اجتناب از این موضوع، برای نگهداری مستقیم حساب‌وکتاب خود، از مراحل ابتدایی کسب‌وکارتان، بر نرم‌افزارهای جامع مالی و مالیاتی سرمایه‌گذاری کنید، یا با یک حسابدار مالیاتی کارکنید. اطمینان از مطابقت عملکردتان با مقررات مالیاتی در آینده از کسب‌وکار شما محافظت خواهد کرد.

۵٫ در اداره کسب و کار خانگی با یک وکیل تجاری مشورت کنید

در مورد راه اندازی کسب و کار خانگی هم قوانین زیادی وجود دارد. این خصوصاً زمانی صدق می‌کند که شما بخواهید از پیمانکاران استفاده کنید یا کارمندانی استخدام نمایید. یک‌قدم اشتباه می‌تواند کسب‌وکار شما را خراب کند. یک وکیل تجاری را پیداکرده و از او مشاوره بگیرید. وکیل می‌تواند به شما کمک کند تا:
  • ساختار مناسبی تنظیم و راه‌اندازی کنید و بفهمید کدام نوع شرکت (سهامی خاص، تضامنی و…) برای شما مناسب‌تر است
  • در مورد داشتن پرونده مناسب برای هر کارمند اطمینان خاطر داشته باشید
  • بفهمید آیا به پیمانکار یا کارمند نیاز دارید یا خیر
  • اطمینان شوید که در مسیر قانونی حرکت می‌کنید

۶٫ زندگی شخصی خود را از زندگی کاری خود جدا کنید

هنگامی‌که در یک فضای اداری واقعی کار می‌کنید، می‌توانید به‌آسانی کار را در محل کار ترک کنید. می‌توانید بعد از چند ساعت در مورد آن فکر کنید، اما هر چیزی که برای انجام کار به آن نیاز دارید در دفتر شماست. هنگامی‌که در خانه کار می‌کنید، از بین رفتن این مرز بسیار آسان‌ است. به یاد داشته باشید که یک برنامه زمانی منظم دارید. بعضی کارها ممکن است به‌صورت غیرمنتظره‌ای اتفاق بیفتند، اما زمانی که کار نمی‌کنید سعی کنید از فضای دفتر خود دور بمانید. این برای سلامت روان و شادی و همچنین خانواده شما بسیار مهم است.

۷٫ برای اداره کسب و کار خانگی یک شبکه ایجاد کنید

هنگامی‌که در خانه کار می‌کنید، احتمالاً بیشتر وقت خود را به‌تنهایی می‌گذرانید. این مسئله می‌تواند منجر به پیامدهای عاطفی و روحی منفی شود؛ به‌ویژه برای کارآفرینانی که در حال رشد هستند. برای مبارزه با این موضوع، سازمان‌های حرفه‌ای محلی و نزدیک به خانه خود را پیداکرده و با آن‌ها ارتباط برقرار کنید. اگر مناسب بودند، عضو شوید. سعی کنید برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد صنعت خود و برقراری ارتباط با افراد در این زمینه در رویدادهای اجتماعی حضور پیدا کنید. این کار علاوه بر این‌که می‌تواند انرژی اجتماعی‌ لازم برای رشد و شکوفایی شما را فراهم کند، ‌یکی از جنبه‌های مهم ایجاد برندینگ شخصی هم هست و باعث می‌شود که توسط دیگران به رسمیت شناخته شوید. اجرای یک کسبب و کار خانگی چشم‌اندازی هیجان‌انگیز است، اما به زیرساخت‌ها و برنامه‌هایی نیاز دارد. برای اطمینان از این‌که قدم‌های درستی برداشته‌اید و در مسیر پیشرفت حرکت می‌کنید، هفت نکته بالا را در نظر گرفته و اجرا کنید. یادتان باشد، اغلب محصولات و شرکت‌های بزرگ در مکان‌های بسیار کوچک شکل‌گرفته‌اند. شما چگونه کسب و کار خانگی خود را اداره می‌کنید؟ در هنگام کار در منزل با چه مشکلاتی مواجه هستید؟ لطفاً نظرات و تجربیات خود را با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.

آموزش کارآفرینی و ۱۰ کتاب شگفت‌انگیز که باید قبل از شروع کسب‌وکار خود بخوانید

کسب و کار در خانه

کسب و کار در خانه: مزایا، معایب و اشتباهات رایج مربوط به آن

کسب و کار در خانه می‌تواند انعطاف زیادی داشته باشد و نوعی تعادل بین کار و زندگی باشد که همه ما به دنبال آن هستیم. کارولین دنیلز، مدرس کارآفرینی و فناوری کالج بابسون در ولزلی ماساچوست می‌گوید: «اما واقعیت این است که کسب و کار در خانه مجموعه‌ای از چالش‌های خاص خود را به همراه دارد. برای مثال، انجام کسب‌وکارتان به‌تنهایی و از خانه می‌تواند خسته‌کننده باشد. این‌که خودتان به‌تنهایی بخواهید تمام تخیلات خود را تغذیه کنید بسیار سخت است.» ایران مدیر در این مقاله در مورد برخی از مشکلات خاص کسب و کار در خانه صحبت می‌کند:

اجتناب از اشتباهات هنگام راه اندازی کسب و کار در خانه

۱٫ صرف زمان بسیار زیاد در خانه

آنه الکساندر، مربی کسب‌وکارهای کوچک در Brevard، N.C. می‌گوید: «تنهایی، اولین شکایت افرادی است که در خانه کار می‌کنند. بسیاری از مردم برای محیط کار جداگانه آماده نیستند.» درحالی‌که این کار می‌تواند از هر نظر راحت‌تر به نظر برسد، اما بهترین روش نیست. به جای آن، برای جلسات حضوری‌ که به کسب ‌و کار شما کمک می‌کنند، دور از دفتر خانگی خود زمان صرف کنید. الکساندر می‌گوید: «جلسات را برای ناهار برنامه‌ریزی کنید، در گروه‌های شبکه‌سازی شرکت کنید و یا از کافی‌شاپ‌ها برای یک عنصر اجتماعی در روز خود ایجاد کنید.»

۲٫ چالش داشتن یک برنامه کاری برای کسب و کار در خانه

زمانی که لئون اوکس یکی از شرکای شرکت I Canvas ART، یک فروشنده آنلاین از بوم‌های سفارشی و چند نفر از کارمندانش روز و شب را در اتاق ناهارخوری‌اش کار می‌کردند، می‌گوید: «این یک دستور برای فرسودگی است. شما احساس گناه می‌کنید که کار نکرده‌اید و هیچ قطع ارتباطی بین کار و زندگی وجود ندارد.» درنهایت، او از کارکنان خواست تا ۶ عصر کار را ترک کنند و مطمئن شد که در برنامه زمانی روزانه خود وقت آزاد قرار داده است؛ اما او در سال جاری، شرکت سه‌گانه Niles خود را به دلیل رشد کسب‌وکار که اداره آن در منزل سخت شده بود، به یک فضای اداری منتقل کرد.

۳٫ ایجاد امکان وقفه

دانیلز می‌گوید: «داشتن یک یا دو تماس تلفنی با خانواده و دوستانتان مشکلی ندارد؛ اما زمانی که به‌طور مداوم در حالت «وقفه» هستید، تمرکز بر روی کسب و کار در خانه آسیب می‌بیند.» او توصیه می‌کند که برای مبارزه با اختلالات، باید در طول روز زمان‌های آرامی داشته باشید که هیچ تماس تلفنی یا ایمیلی در آن انجام نشود. همچنین باید مراقب باشید که اغلب اوقات خود را به کارهای گمراه‌کننده مانند اتوی لباس یا مراقبت از کودکان صرف نکنید. اعضای خانواده و پرستار کودکان خود را از ساعت کاری خود مطلع کنید و توضیح دهید که تنها به درخواست‌های فوری پاسخ خواهید داد.

۴٫ وابستگی بیش‌ازحد به عزیزان

الکساندر می‌گوید: «بدون داشتن همکارانی در اطراف خود، به‌راحتی می‌توانید صحبت کردن درباره مشکلات کسب‌وکارتان با همسر یا دوستان خود را به یک عادت تبدیل کنید؛ اما ممکن است عزیزانتان از صحبت در مورد کسب‌وکارتان خسته شوند. به‌علاوه، ممکن است آن‌ها نتوانند بهترین مشاوره را به شما ارائه دهند، زیرا آن‌ها همیشه کسب‌وکار شما را درک نمی‌کنند؛ بنابراین، سعی کنید با دیگران درزمینه‌ی کاری خود ارتباط برقرار کنید تا یک شبکه غیررسمی مشاوران داشته باشید.» او همچنین پیشنهاد می‌دهد: «یک گروه متقاعدکننده از دیگر افراد با کسب و کار در خانه ایجاد کنید.»

۵٫ عدم ایجاد یک محل کار جداگانه

کسب و کار در خانه 1 دانیلز می‌گوید: «حتی اگر در یک خانه بزرگ زندگی نمی‌کنید، یک فضای کاملاً اختصاصی برای کار ایجاد کنید. برای ایجاد یک شکاف فیزیکی بین فضای کار و زندگی، یک اتاق کوچک یا حتی یک گوشه خالی از اتاق نشیمن خود را انتخاب کنید. اگر مجبور هستید در یک محل مشترک خانه مانند اتاق غذاخوری یا آشپزخانه کار کنید، برای ایجاد یک فضای حرفه‌ای کاری، روزانه اشیای شخصی را کنار بگذارید. حتی اگر فضای جداگانه‌ای ندارید، می‌توانید آن را ایجاد کنید.»

۶٫ اجازه دادن به کارمندان برای سوءاستفاده از خانه‌تان

اگر برای نحوه رفتار کارکنان در خانه‌تان قوانینی تعیین نکنید، به خانه‌تان آسیب می‌رسانید. برای مثال، اوکس بر چگونگی غذا خوردن کارمندان در اتاق نشیمن، راه رفتن بر روی فرش‌های رنگ روشن با کفش و چسباندن یادداشت‌ها بر روی دیوار تأکید کرده است. اوکس می‌گوید، به‌جای این‌که بعداً کارمندانتان را سرزنش کنید، بهتر است انتظارات خود را از اول مشخص کنید. «قوانینی تنظیم کنید که با آن راحت هستید.» اوکس از کارمندان خواست تا کفش‌های خود را در بیاورند و در پایان روز محل کار خود را تمیز کنند تا او بتواند بعدازظهر از میز و اتاق غذاخوری خود استفاده کند.

۷٫ بیش‌ازحد مشغول بودن

تاتا هارپر که در Shoreham, Vt یک خط مراقبت از پوست را در خانه خود راه‌اندازی کرد می‌گوید: با انباشته شدن کارها، احتمال غافل شدن از آن‌ها بسیار بیشتر می‌شود. اگر در محلی که زندگی می‌کنید، کسب و کار انجام می‌دهید، ازآنجاکه فضای کاریتان خصوصی است و آن را با همکاران یا بازدیدکنندگان دیگر به اشتراک می‌گذارید، به‌آسانی امکان دارد که تسلیم بی‌نظمی شوید. «هارپر پرونده‌ها را قبل از انباشته شدن مرتب کرده و فایل‌بندی می‌کند و تنها موارد مربوط به کسب‌وکار را ذخیره می‌کند. علاوه بر این، او دریافت که دکوراسیون و روشن کردن دفترش به او انگیزه می‌دهد تا آن را تمیز نگه دارد.»

۸٫ شروع روز بدون برنامه

الین کوین، نویسنده‌ی مبتکر «هیچ کاری مثل کار کردن از خانه نیست (نشر کالوران، ۲۰۱۱)» ساکن شیکاگو می‌گوید، «بدون تصمیم آگاهانه در مورد اینکه چطور زمان خود را صرف کنید، روزتان می‌تواند کاملاً هدر برود». در عوض، برای هر دو اقدامات کوتاه‌مدت و اهداف بلندمدت زمان صرف کنید تا بتوانید کسب‌وکار خود را به شیوه‌ای متعادل‌تر اجرا کنید. یک برنامه ایجاد کنید و به آن متعهد بمانید. کوین می‌گوید «به‌جای ایجاد فهرست کارها، وظایف را به‌طور مستقیم در برنامه‌ریزی روزانه خود وارد کنید که به شما این امکان را می‌دهد تا برای تکمیل هر کار یک مهلت مشخص تعیین کنید». همچنین، اطمینان حاصل کنید که در طول روز برای مسائل مهم اما غیرمنتظره‌ای که ممکن است پیش بیایند، زمان آزاد در نظر گرفته باشید.

صرفه‌جویی در هزینه برای کسب و کار در خانه

بسیاری از کسب‌وکارها با بودجه بسیار کمی کار می‌کنند، به‌ویژه در هنگام راه‌اندازی کسب و کار خانگی. نظارت بر هزینه‌ها چیزی است که می‌تواند در تمام مراحل مختلف شروع کسب ‌و کار در خانه انجام شود – نه‌فقط زمانی که پول کمی وجود دارد. پس چطور می‌توانید یک شرکت حرفه‌ای و خلاق را اداره کنید و باز هم پول ذخیره کنید؟

کسب و کار در خانه 2

۱٫ انجام کارها توسط خود

یکی از مزایای شروع کسب ‌و کار در خانه، ثروتی است که شما از تجربه‌ای که با انجام بسیاری از کارهای استارتاپ توسط شخص خودتان به دست می‌آورید. همان‌طور که ملیسا یاملو، بنیان‌گذار Storybook Studio، در کسب‌وکار آنلاین در زمینه هنر و صنایع‌دستی کودکان اذعان کرد: «هر کاری که یاد گرفتم برای خودم انجام دهم، مهارتی است که برای آینده خواهم داشت. اگر من سعی کنم و موفق نشوم، آن زمان هزینه می‌کنم، اما تجربه هم به دست می‌آورم.» یاملو یک محصول ایجاد کرد و در هزینه‌های آوردن آن به بازار صرفه‌جویی کرد. «پر کردن اسناد استارتاپ کسب‌وکار خودم و ثبت علامت تجاری خودم – این درواقع بیشتر از زمانی که اگر یک وکیل می‌گرفتم طول کشید.» اما او با این کار مقدار قابل‌توجهی پول صرفه‌جویی کرد.

۲٫ برون‌سپاری

هنگام شروع یک شرکت، احساس می‌کنید که باید بیشتر کارهایتان را خودتان انجام دهید، اما هنگامی‌که شروع به رشد می‌کنید، کمک گرفتن می‌تواند باعث شود به حرکتتان ادامه دهید. اگر پایه‌های خلاقانه‌ای در بدنه خود نداشته باشید، کسی را پیدا کنید که آن استعدادها را داشته باشد. برون‌سپاری می‌تواند در هزینه‌های استخدام کارمندان مانند بیمه و مزایا صرفه‌جویی کند. علاوه بر این، برون‌سپاری فرصتی برای آزمایش افراد قبل از استخدام آن‌ها به‌صورت دائم فراهم می‌کند. سایت‌های بسیاری وجود دارند که برای یافتن افراد حرفه‌ای که در خانه کار می‌کنند از آن‌ها استفاده کرده و کارهایتان را برون‌سپاری کنید یا آن‌ها را به‌صورت فریلنسر استخدام کنید.

۳٫ تبادل

این همچنین یک راه بسیار عالی برای صرفه‌جویی در هزینه‌ها در هنگام به دست آوردن یک محصول یا خدمات با کیفیت است. در خارج از کادر به روش‌های خلاقانه فکر کنید که می‌توانید خدمات خود را در تبادل با آنچه نیاز دارید ارائه دهید. اگر به یک طراح وب نیاز دارید، آیا می‌توانید برای کاهش یا حذف هزینه‌ها محصول یا سرویس خود را مبادله کنید؟ یا آیا می‌توانید ارائه یک لینک از سایت خود به سایت آن‌ها (که می‌تواند به سایت آن‌ها ترافیک بفرستد، به‌ویژه اگر در سایت خود ترافیک بالایی داشته باشید) پیشنهاد دهید؟

۴٫ دانشجویان

یکی دیگر از گزینه‌ها برای یافتن منابع با هزینه‌های پایین می‌تواند کار دانشجویی باشد. دانش آموزان و دانشجویان بسیاری وجود دارند که برای فرصت استفاده از مهارت‌های خود و احتمالاً کارآموزی برای ایجاد تجربه‌ای که بتوانند در رزومه خود قید کنند مشتاق هستند.

۵٫ تبلیغات

خرید تبلیغات برای بازاریابی می‌تواند بخش بسیاری از سود شما را مصرف کند؛ اما اینترنت گزینه‌های بسیاری برای تبلیغ رایگان ارائه می‌کند. ایجاد پست در انجمن‌ها، نوشتن وبلاگ‌ها و نوشتن مقالات راه‌های عالی برای جلب توجهات به سمت شرکت شما و همچنین آوردن ترافیک به وب‌سایت شما، بدون پرداخت هزینه است.

۶٫ شبکه‌سازی

تعامل در گروه‌های شبکه‌سازی مربوط به کارتان یک راه عالی برای فروش خود و کسب‌وکارتان است.

۷٫ چاپ

هزینه‌ها برای چاپ هم اضافه می‌شوند، اما باید راهی ارزان برای آن پیدا کرد و تا جای ممکن از مزایای رایگان استفاده کنید.

۸٫ هزینه‌های حسابداری

استخدام یک حسابدار یک ایده خوب است، اما مراحلی وجود دارند که شما می‌توانید هزینه آن‌ها را در پایان سال کاهش دهید. با استفاده از نرم‌افزارها می‌توانید درآمد و هزینه‌های خود را در طول سال پیگیری کنید و تنها با چند کلیک، این اطلاعات را به حسابدارتان انتقال دهید. چراکه این در زمان حسابدارتان صرفه‌جویی می‌کند و می‌تواند باعث شود مبلغ فاکتور کمتری پرداخت کنید. راه‌های زیادی برای صرفه‌جویی در هزینه‌ها وجود دارد، اما بزرگ‌ترین تأثیر بر امور مالی کسب‌وکارتان با ایجاد یک بودجه محکم و موجه و منطقی ایجاد می‌شود – و به آن بستگی دارد. مقایسه حساب‌های واقعی با مقادیر بودجه به‌صورت سه ماهه می‌تواند به شما کمک کند تا در مسیر باقی بمانید. این همچنین به شما کمک می‌کند تا در هنگام شناسایی حوزه‌هایی که نیاز به کاهش هزینه‌ها دارید، برای سال بعد برنامه‌ریزی کنید.

معایب کسب و کار در خانه

کار کردن از خانه معایبی هم دارد. ممکن است مشتریان دفتر خانگی شما را حرفه‌ای نبینند. هنگامی‌که خورشید می‌درخشد، یا زمان خرید یا کلاس گلف یا وقتی‌که فرزندانتان شما را صدا می‌کنند، ممکن است حفظ تمرکزتان بر روی کار بسیار دشوار شود. دوستان و خانواده هم می‌توانند بدون هماهنگی با شما به منزلتان بیایند و لیست عوامل حواس‌پرتی همچنان ادامه دارد. با ایجاد دفتر خود در یک اتاق خالی یا گوشه ساکتی که می‌توانید به‌طور اختصاصی به کسب‌وکار اختصاص دهید، این مشکلات را به حداقل برسانید. آن را با مبلمان اداری (حتی دست‌دوم) مبله کنید و بر یک کامپیوتر تجاری سرمایه‌گذاری کنید. یک خط تلفن تجاری جداگانه دارای پیغام‌گیر صوتی نصب کنید. سپس برای بازدیدکنندگان خوش‌نیت روشن کنید که ساعت‌های کاری منظمی دارید و این کامپیوتر در دسترس کودکان نیست. در صورت لزوم، اگر دفتر خانگی‌تان تصویری از شما به‌عنوان یک حرفه‌ای منعکس نمی‌کند ترجیحاً با مشتریانتان در بیرون از دفتر ملاقات کنید.

جدا نگه‌داشتن خانواده و کسب و کارتان

برای جدا نگه‌داشتن خانواده و کسب و کار در خانه مجبور نیستید یک کارمند معجزه‌آسا باشید. در زیر چند راهنمایی ساده برای جدا کردن این دو از هم ارائه شده است: • هنگام کار در‌ دفتر خود را ببندید. این نشانه‌ای برای اعضای خانواده‌تان است تا مزاحمتان نشوند. • بعد از اتمام کار روزانه در دفتر خود را ببندید. این باعث می‌شود که شما در تمام ساعات شب به دفتر خود وارد شوید. • اجازه ندهید کودکانتان تلفن‌های کاری شما را پاسخ دهند. ممکن است فکر کنید این کار بامزه است؛ اما مشتریانتان این‌گونه فکر نمی‌کنند. • مطمئن شوید که کودکانتان می‌دانند وقتی شما «در دفترتان هستید» نباید مزاحم شما شوند. • بعد از ساعات کاری به تلفن‌های کاری‌تان پاسخ ندهید. پیام ضبط‌شده می‌تواند ساعات کاری شما را اعلام کند. • در طول ساعات کاری از انجام کارهای خانه‌داری پرهیز کنید. • در طول ساعات کاری‌تان زمان‌های استراحت کوتاه در نظر بگیرید. اگر شما نیز کسب و کار در خانه دارید می‌توانید مزایا و معایب آن را با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.

افزایش خلاقیت و نوآوری، یکی از رموز موفقیت در کسب و کار

مکاتب مدیریت استراتژیک

مکاتب مدیریت استراتژیک ، سفری اکتشافی در میان جنگل استراتژی

  • مقدمه
  • مکاتب مدیریت استراتژیک
  • مکتب طراحی در مکاتب مدیریت استراتژیک
  • مکتب برنامه‌ریزی در مکاتب مدیریت استراتژیک
  • مکتب موقعیت‌یابی در مکاتب مدیریت استراتژیک
  • سخن آخر

مقدمه

مکاتب مدیریت استراتژیک شامل الگوهایی متنوع و در عین حال چالش برانگیزی است که اختلاف نظرهای فراوانی را در بین دانشمندان و مدیران ایجاد کرده است. در مقاله قبل به سؤال «استراتژی چیست؟» پاسخ دادیم؛ اما شاید مفهوم پر رمز و راز استراتژی سؤالات بیشتری در ذهن مدیران و تصمیم‌گیرندگان ایجاد نماید. سؤالاتی نظیر اینکه «استراتژی چگونه شکل می‌گیرد» و اینکه چه دیدگاه‌ها و رویکردهایی به دنبال پاسخی به این پرسش بوده‌اند. در این مقاله ایران مدیر به بررسی تعدادی از مکاتب مدیریت استراتژیک می‌پردازد و به این سوال همیشگی پاسخ می‌دهد که کدام‌یک از مکاتب مدیریت استراتژیک در محیط کسب‌وکار امروزی می‌توانند شرکت‌ها را در دستیابی به اهدافشان کمک کنند برای آشنایی با مکاتب مختلف استراتژی و درک متفاوت افراد از مفهوم استراتژی و چگونگی شکل‌گیری آن، شاید داستان شناخت فیل از مثنوی معنوی کمک‌کننده باشد. شش مرد در هندوستان علی‌رغم نابینا بودن مایل به شناخت فیل بودند تا به‌گونه‌ای از کنجکاوی خود کم کنند. یکی از آن‌ها پهلوی فیل را لمس می‌کند و می‌گوید: فیل چقدر شبیه به دیوار است. دیگری عاج آن را لمس می‌کند و می‌گوید: فیل شبیه نیزه است. سومین نفر دست به خرطوم فیل می‌کشد و آن را شبیه به مار ‌دانست. چهارمین نفر با لمس پای فیل می‌گوید: فیل به درخت شبیه است. نفر پنجم با دست کشیدن به گوش آن، می‌گوید: فیل شباهت زیادی به بادبزن دارد. آخرین نفر پس از گرفتن دُم فیل می‌گوید: فیل شبیه به یک طناب است. اگرچه همه آن‌ها تااندازه‌ای حق داشتند ولی همگی در اشتباه بودند. ما افراد نابینایی هستیم و تشکیل استراتژی فیل ماست. ازآنجاکه هریک از ما بینایی کامل نداشته‌ایم تا کل پیکر فیل را ببینیم، هریک، قسمتی از بدن آن را لمس کرده و در مورد کل آن قضاوت کرده‌ایم. در مورد استراتژی هم هریک از ما چنین اشتباهی مرتکب شده‌ایم. هر یک از ما در جایگاه مدیر یا برنامه‌ریز، با بخش‌های مختلفی از استراتژی سروکار داشته‌ایم، برخی با ماتریس SWOT، برخی با تعیین مأموریت و چشم‌انداز و برخی با این اصل که باید استراتژی در لحظه شکل بگیرد. بر مبنای همین تجارب ناکامل و اندک، در مورد استراتژی و کلیت آن تصمیم‌گیری کرده‌ایم. تصمیم‌گیری که همانند تصمیم فیلبانان، پر از خطا و اشتباه بوده است. همانند یک فیل استراتژی چیزی بیش از اجزاست. لذا برای درک و شناخت آن، باید ضمن شناسایی اجزا آن، کلیت و مجموعه‌ای که این اجزا ایجاد می‌کنند را بشناسیم. و این یادآور ابیات حکایت «فیل در تاریکی» در «مثنوی معنویِ» «مولانا» است: چشم دریا دیگر است و کف دگر/ کف بهل وز دیده‌ی دریا نگر جنبش کف‌ها ز دریا روز و شب/ کف همی بینی و دریا نه عجب ما چو کشتی‌ها به هم برمی‌زنیم/ تیره چشمیم و در آب روشنیم ای تو در کشتی تن رفته به خواب/ آب را دیدی نگر در آب آب و همان‌گونه که «عبدالحسین زرین‌کوب» در کتاب «بحر در کوزه» بیان می‌کند: «این اختلاف در شکل و چگونگی فیل ازنظر آن افراد ناشی از تعدد و تکثر اشکال در فیل نبوده است، بلکه ناشی از آن بود که هریک از آن‌ها فیل را از نظرگاه دیگر دریافته و آزموده‌اند. از تمثیل مولانا نتیجه می‌گیرد که در تاریکی دنیا، اختلاف در مدرکات انسان‌ها اجتناب‌ناپذیر است و درصورتی‌که این افراد هریک شمعی داشتند، اختلافات خود را کنار می‌گذاشتند». این همان نگاه سطحی به موضوعات پیرامونمان را نشان می‌‌دهد و به‌جای نگاه بر کف دریا به خود دریا باید نگریست. تعریف مکاتب مدیریت استراتژیک تعاریف و دیدگاه‌های مختلفی در مورد استراتژی وجود دارد و هریک از این دیدگاه‌ها منحصربه‌فرد هستند و مانند هریک از افراد نابینای که قادر به شناخت فیل نبوند و تنها بر یک عضو از بدن آن شناخت پیدا می‌کردند، در فرآیند تشکیل استراتژی نیز وضع به همین‌گونه است. از یک‌سو دیدگاه‌های مرتبط با استراتژی محدود و معروف هستند و از سوی دیگر هریک از آن‌ها نشان‌دهنده بصیرت است. ازاین‌رو مینتزبرگ، آلستراند و لمپل در کتاب جنگل استراتژی ده دیدگاه متمایز را تحت عنوان مکاتب مدیریت استراتژیک برای شناخت استراتژی را معرفی می‌کنند. در ادامه به بررسی مکاتب مدیریت استراتژیک می‌پردازیم.

مکاتب مدیریت استراتژیک

مینتزبرگ و همکارانش در کتاب «جنگل استراتژی» مکاتب مدیریت استراتژیک را در قالب ده مکتب معرفی می‌کنند. در ذیل به‌صورت خلاصه به هریک از این مکاتب پرداخته می‌شود:  مکاتب مدیریت استراتژیک و مینتزبرگ ۱٫ مکتب طراحی (Design school) در مکاتب مدیریت استراتژیک : تدوین استراتژی در این مکتب به‌عنوان یک فرآیند مفهومی در نظر گرفته می‌شود. ۲٫ مکتب برنامه‌ریزی (Planning school) در مکاتب مدیریت استراتژیک : تدوین استراتژی در این مکتب به‌عنوان یک فرآیند رسمی در نظر گرفته می‌شود. ۳٫ مکتب موقعیت‌یابی (Positioning school) در مکاتب مدیریت استراتژیک : تدوین استراتژی در این مکتب به‌عنوان یک فرآیند تحلیلی در نظر گرفته می‌شود. ۴٫ مکتب کارآفرینی (Entrepreneurial school) در مکاتب مدیریت استراتژیک : تدوین استراتژی در این مکتب به‌عنوان یک فرآیند تخیلی در نظر گرفته می‌شود. ۵٫ مکتب شناختی (Cognitive school) در مکاتب مدیریت استراتژیک : تدوین استراتژی در این مکتب به‌عنوان یک فرآیند ذهنی و فکری در نظر گرفته می‌شود. ۶٫ مکتب یادگیری (Learning school) در مکاتب مدیریت استراتژیک : تدوین استراتژی در این مکتب به‌عنوان یک فرآیند نوظهور در نظر گرفته می‌شود. ۷٫ مکتب قدرت (Power school) در مکاتب مدیریت استراتژیک : تدوین استراتژی در این مکتب به‌عنوان یک فرآیند مذاکره در نظر گرفته می‌شود. ۸٫ مکتب فرهنگی (Cultural school) در مکاتب مدیریت استراتژیک : تدوین استراتژی در این مکتب به‌عنوان یک فرآیند جمعی در نظر گرفته می‌شود. ۹٫ مکتب محیطی (Environmental school) در مکاتب مدیریت استراتژیک : تدوین استراتژی در این مکتب به‌عنوان یک فرآیند واکنشی در نظر گرفته می‌شود. ۱۰٫ مکتب ترکیبی (Configuration school) در مکاتب مدیریت استراتژیک : تدوین استراتژی در این مکتب به‌عنوان یک فرآیند تحول و دگرگونی در نظر گرفته می‌شود.   ده مکاتب مدیریت استراتژیک مکاتب مدیریت استراتژیک خود به سه دسته تقسیم می‌شوند. سه مکتب اول ماهیتاً تجویزی (Prescriptive) هستند؛ یعنی با این موضوع سروکار دارند که استراتژی‌ها باید چگونه تدوین شوند. شش مکتب بعدی جنبه‌های خاص فرآیند تشکیل استراتژی را در نظر می‌گیرند و با تجویز رفتار استراتژیک ایده‌آل کمتر ارتباط دارند. این شش مکتب در دسته توصیفی (Descriptive) قرار می‌گیرند و با تشریح چگونگی شکل‌گیری استراتژی سروکار دارند. آخرین گروه مکاتب تنها شامل یک مکتب است؛ هرچند که می‌توان استدلال کرد این مکتب عملاً مکاتب دیگر را با یکدیگر ادغام می‌کند که آن را مکتب ترکیبی می‌گویند. این مکتب فرآیند تشکیل استراتژی را به‌عنوان یک فرآیند تحول و دگرگونی شرح می‌دهد و مفهوم تغییر استراتژیک در سازمان‌ها را در بردارد و در دسته مکاتب ترکیبی (configurative) قرار می‌گیرد. در ادامه به بررسی تفصیلی دسته تجویزی مکاتب مدیریت استراتژیک یعنی مکاتب طراحی، برنامه‌ریزی و موقعیت‌یابی می‌پردازیم. دسته توصیفی مکاتب مدیریت استراتژیک

مکتب طراحی در مکاتب مدیریت استراتژیک

مکتب طراحی و مکاتب مدیریت استراتژیک نخستین مکتبی که مینتزبرگ و همکاران وی در مکاتب مدیریت استراتژیک به آن پرداخته‌اند، مکتب طراحی است. بدون تردید معتبرترین دیدگاه در فرآیند تدوین استراتژی در مکاتب مدیریت استراتژیک ، مکتب طراحی است. این مکتب اساس دوره‌های کارشناسی و کارشناسی ارشد در رشته‌های مدیریت بازرگانی و مدیریت استراتژیک در دانشگاه‌ها است. مکتب طراحی در بین مکاتب مدیریت استراتژیک در ساده‌ترین شکل خود یک مدل استراتژی سازی را ارائه می‌دهد. این مدل در تلاش است تا بین توانایی‌های داخلی و امکانات خارجی تطابق و تناسب ایجاد کند به گفته کریستنسن، آندروز، باور، هامرش و پورتر (Christensen, Andrews, Bower, Hamermesh, and Porter) به‌عنوان مشهورتر‌ین طرفداران این مکتب، استراتژی اقتصادی همان تطابق و تناسب بین استعدادها و توانایی‌ها و فرصت‌هایی است که موقعیت شرکت را در محیط آن تعیین می‌کند.

سئو کلمات کلیدی کاربردی و کارآمد وب‌سایت را چگونه بدست آورید؟

برنامه ریزی اهداف

برنامه ریزی اهداف فردی و ۶ ترفند استفاده از زمان برای اولویت‌بندی اهداف

برنامه ریزی اهداف ، موجب بهره‌وری و عملکرد بالا در نتایج تولیدشده به‌جای ساعت‌ها کار ساده می‌شود. بسیاری از مدیران بدون داشتن یک فکر بر مبنای منطق برای برنامه‌های گیج‌کننده خود، از جلسه‌ای به جلسه دیگر و یا از بحرانی به بحران دیگر می‌روند. آن‌ها اهمیت مدیریت زمان را درک نمی‌کنند و زمان بسیار کمی برای فعالیت‌هایی که مهم‌ترین اهداف آن‌ها را پشتیبانی می‌کند صرف می‌کنند و اغلب عدم تطابق جدی‌ بین اولویت‌ها و تخصیص زمان را گزارش می‌کنند. در مورد این‌که چرا در هر فعالیت درگیر می‌شوید و آنچه از نتایج آن انتظار دارید، فکر کنید. با استفاده از ۶ مرحله‌ای که ایران مدیر در زیر بیان می‌کند، برنامه ریزی اهداف خود را در سال جدید شروع کنید.

۱٫ همه چیز را بنویسید.

برنامه ریزی اهداف 1 شامل تمام‌کارهای روزمره‌ای که باید به‌صورت روزانه یا هفتگی انجام دهید و یا پروژه‌های اختصاص داده‌شده به شما می‌باشد. اگر تمام زمانتان را برای برطرف کردن بحران‌ها و وظایف واگذارشده توسط دیگران صرف کنید تنها آب در هاون می‌کوبید. برای پیشرفت، باید در مورد آنچه خودتان می‌خواهید انجام دهید هم ‌فکر کنید. این‌ها می‌توانند اهداف بلندمدت، مانند پیشبرد شغلتان باشند، یا اهداف کوتاه‌مدت مانند توسعه یک مهارت جدید. این اهداف را به لیست برنامه ریزی اهداف خود اضافه کنید. تا جای ممکن گسترده باشید؛ تمام وظایف و اهداف خود را ثبت کنید.

۲٫ با افق زمانی، برنامه ریزی اهداف خود را سازمان‌دهی کنید.

لیست برنامه ریزی اهداف خود را به سه گروه زمانی تقسیم کنید: • اهداف بلندمدت (Career aims): اهداف بلندمدت در طول حداقل پنج سال. • اهداف کوتاه‌مدت (Objectives): اهداف حرفه‌ای در طول بازه زمانی بین سه ماه تا دو سال. • اهداف عملیاتی (Targets): مراحل اقدام که باید کار شما را به‌صورت هفتگی یا روزانه هدایت کند – یا به‌عنوان‌مثال، به پایان رساندن بخشی از یک پروژه بزرگ‌تر. اطمینان حاصل کنید که هر هدف، یک یا دو هدف مرتبط داشته باشد. در صورت شکست هر هدف، سخت در مورد گام‌های عملی بعدی که می‌توانید برای پیشبرد این هدف بردارید فکر کنید و سپس آن را به لیست برنامه ریزی اهداف خود اضافه کنید.

۳٫ اهداف کوتاه‌مدت خود را رتبه‌بندی کنید.

در مورد آنچه می‌خواهید انجام دهید، آنچه در آن خوب هستید و مهارت دارید و چیزهایی که دنیا از شما انتظار دارد فکر کنید. این‌ها به‌صورت متمایزی متفاوت هستند – و حتی ممکن است تضادهایی بین آن‌ها وجود داشته باشد. تعیین کاری که می‌خواهید انجام دهید برای تصمیمات رتبه‌بندی‌تان حیاتی است. به‌عنوان‌مثال، اگر میل زیادی به اختراع محصول جدید شرکت خود داشته باشید، باید آن را در بالاترین رتبه اهدافتان قرار دهید. سپس، از خودتان بپرسید که «من چه‌کاری را بهتر از دیگران انجام می‌دهم؟ کدام اهداف به نقاط قوت من نزدیک‌تر هستند؟» اگر به دلیل شخصیت یا مهارت‌های خود یک مزیت نسبی در انجام کاری یافتید آن را در بالاترین رتبه قرار دهید. درنهایت، بپرسید دنیا از شما چه می‌خواهد؟ شما نمی‌توانید تنها با نگاه کردن به سمت عرضه، کاملاً تولیدی باشید. باید همچنین سمت تقاضا را نیز در نظر بگیرید – دنیا، شرکت شما، یا رئیس شما از شما چه چیزی می‌خواهند. دو یا سه مورد از مهم‌ترین اهداف شرکت خود را بنویسید و در مورد معیارهای مورداستفاده برای ارزیابی عملکرد آن‌ها فکر کنید. از خودتان بپرسید برای کمک به موفقیت چه تغییری می‌توانید ایجاد کنید: زمان بیشتری برای ملاقات با مشتریان؟ استخدام یک فرد حرفه‌ای با استعداد برای جایگزینی یک کارمند بازنشسته؟

۴٫ اهداف عملیاتی خود را رتبه‌بندی کنید.

اهداف شما یا مراحل اقدامتان به‌طورمعمول در یکی از دو دسته زیر قرار می‌گیرد: اهداف فعال‌کننده (enabling targets) که به شما در دستیابی به اهدافتان کمک می‌کنند و اهداف اختصاص داده‌شده (assigned targets) که برای شما مشخص شده‌اند. در مرحله اول تصمیم بگیرید کدام اهداف به کدام دسته مربوط می‌شوند و سپس شروع به رتبه‌بندی آن‌ها کنید. برای مثال، به پایان رساندن کتابم یک هدف بسیار مهم بود، بنابراین نوشتن اولین پیش‌نویس یک هدف فعال‌کننده با بالاترین رتبه برای من بود. یک هدف فعال‌کننده همچنین می‌تواند به روش‌های زیرکانه‌تری بیشتر از یک هدف باشد. فرض کنید که به شما گفته‌شده است که یک پروژه بزرگ به شما اختصاص داده می‌شود که به توجه کامل شما نیاز دارد؛ بنابراین، شما بسیاری از وظایف کوچک خود را کنار می‌گذارید. تکمیل این اهداف فعال‌کننده با اولویت پایین‌تر با پاک‌سازی اطرافتان از هرگونه حواس‌پرتی، هدف جدید شما را پشتیبانی خواهد کرد. اهداف فعال‌کننده خود را بر اساس اهمیت اهداف و میزان تأثیر اهداف فعال‌کننده بر آن‌ها لیست و رتبه‌بندی کنید. اهداف اختصاص داده‌شده به‌صورت روزانه و هفتگی واگذار می‌شوند که اغلب نسبت به تصویر بزرگ‌تر شما بی‌ارتباط به نظر می‌رسند. آن‌ها بسیار متفاوت از اهدافی هستند که اهداف اصلی شما را پشتیبانی می‌کنند. اگرچه اهداف اختصاص داده‌شده فوری و منسجم هستند، این به این معنی نیست که آن‌قدر مهم هستند که برنامه شما را تغییر دهند. آن‌ها را با اولویت بسیار پایین در نظر بگیرید و تا جای ممکن زمان کمی برای آن‌ها صرف کنید.

۵٫ برآورد کنید که چطور می‌توانید زمان خود را صرف کنید.

هنگامی‌که اهداف و مقاصد خود را رتبه‌بندی کردید، تعیین کنید که برنامه‌تان چطور می‌تواند به‌صورت مؤثرتری با اهداف بر اولویت بالاترتان منطبق گردد. نگاهی به تقویم خود بی اندازید و به ۶ پرسش زیر پاسخ دهید: • چند ساعت از زمانتان را در محل کارتان صرف می‌کنید و در مقابل چند ساعت به دیگر فعالیت‌ها می‌پردازید؟ • سه فعالیت کاری اصلی‌تان که بیشترین زمان را صرف آن‌ها می‌کنید کدام هستند؟ • چند ساعت در هفته را صرف جلسات، فرم‌ها یا گزارش‌ها و پاسخ به ایمیل‌ها می‌کنید؟ • آیا برنامه هفتگی شما به مدت یک سال آینده یکسان خواهد بود؟ • سه فعالیت اصلی شما در طول سال آینده چه خواهد بود، آیا تغییر خواهند کرد؟ • در طول سال آینده موفقیت و شکست خود را چطور اندازه‌گیری می‌کنید؟ • تخصیص‌های زمان خود را با لیست رتبه‌بندی شده‌ی اهداف و مقاصدتان مقایسه کنید. چند درصد از زمانتان را صرف فعالیت‌هایی می‌کنید که به شما در رسیدن به بالاترین اهداف و مقاصدتان کمک می‌کنند؟ چه مقدار زمان صرف موارد پایین رتبه‌بندی‌تان می‌کنید؟

۶٫ به عدم تطابق‌ها بپردازید.

به‌احتمال‌زیاد متوجه خواهید شد که بیشتر از نیمی از زمان خود را برای بالاترین اولویت‌هایتان صرف نمی‌کنید. برخی از متخصصان در مورد اهداف و مقاصد خود با دقت فکر نمی‌کنند و بنابراین اغلب از اهداف مهم خود غفلت می‌کنند – تا این‌که تبدیل به یک بحران می‌شود و نیاز به تمام زمان و تلاش فرد خواهد داشت. شما برای سال جدید چگونه اهداف خود را برنامه ریزی می‌کنید؟ آیا اولویت‌بندی کردن اهدافتان برای شما اهمیت دارد؟ نظرات خود را با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.

راه اندازی استارت آپ و اصول اولیه آن‌ که می‌تواند ریسک شکست را کاهش دهد

سخنرانی جذاب

سخنرانی جذاب و ۷ راهکار برای جلب‌توجه مخاطبانی که هیچ‌گونه اطلاعاتی از کار شما ندارند

سخنرانی جذاب مهارتی است که هرکسی می‌تواند با داشتن آن از مزایا و منافع زیادی بهره‌مند شود. این مهارت وقتی مهم‌تر می‌شود که می‌خواهید برای کسانی سخنرانی کنید که هیچ شناختی از شما و تخصصتان ندارند. هر شغلی دارای اصطلاحات تخصصی است که فقط افراد داخل در آن کسب‌وکار از آن اطلاع دارند. فکر کردن به اینکه شما یک تازه‌وارد هستید می‌تواند به شما کمک کند آنچه را که برای افراد دیگر واضح نیست، قابل‌فهم‌تر کنید. شما حرفه خود را انتخاب کرده‌اید، در یک زمینه بخصوص تحصیلات ارزشمندی کسب کرده‌اید تا موقعیت مطلوبی برای خود در یک صنعت داشته باشید. درواقع شما یک فرد متخصص برای خود هستید، پس چرا نمی‌توانید به‌خوبی و با جذابیت بالا از شغل و حرفه خود با مشتریانتان حرف بزنید و نظر آن‌ها را جلب کنید؟ شاید به این دلیل است که شما بیش‌ازحد فکر می‌کنید، با ایران مدیر همراه شده، یک گام به عقب بردارید و این مراحل را دنبال کنید تا مهارت‌های خود را به افرادی که همانند شما تخصص ندارند، منتقل کنید.

۱٫ سخنرانی جذاب یعنی بدون اینکه گنگ سخن بگویید، منظورتان را برسانید

این را بپذیرید، شغل شما بسیار باحال است. به همین دلیل است که شما هرروز آن را انجام می‌دهید. هنگامی‌که شما حرفه خود را به یک بیگانه توضیح می‌دهید، باید به‌طور کامل تمرکز داشته باشید که در هنگام انتقال اطلاعات خود، در ذهن مخاطب ایجاد سردرگمی نکنید. اگر شما مکانیک هستید، از اصطلاحات مبهم مانند گشتاور، موتور چندمنظوره و مبدل کاتالیستی استفاده نکنید؛ اما در عوض با همه‌ افرادی که در اطراف شما هستند صحبت کنید. مخاطب شما احتمالاً تا حدودی به گفته‌های شما علاقه نشان می‌دهد. به‌صورت کامل و با جزئیات برای مخاطب خود توضیح می‌دهید که در طول انجام شغل خود چه کارهایی می‌کنید؛ با این کار شور و شوق بیشتری به توضیحات خود اضافه می‌کنید.

۲٫ برای داشتن یک سخنرانی جذاب ، مثال‌های جامع بزنید

حتی اگر کار شما به‌اندازه یک ستاره سینما هیجان‌انگیز نباشد، به‌احتمال‌زیاد به یک عملکرد حیاتی در جامعه ما کمک می‌کند. هنگامی‌که شما تلاش می‌کنید تا کار خود را به دیگران آموزش دهید، به این حس همبستگی اشاره‌کنید. به‌عنوان‌مثال به یک نابغه IT توجه کنید. او ممکن است در تفهیم مسائل مربوط به بحث شبکه مشکل داشته باشد، اما چگونه می‌تواند برای پیش بردن کار خود این مشکل را رفع کند؟ پاسخ روشن است: در فن بیان باید بر روی اصول تمرکز کند. او می‌تواند زیرساخت‌های دیجیتالی شرکت خود را بر روی کاغذ برای شما شرح دهد. می‌تواند از یک مثال استفاده کند: یک پرس چلوکباب ممکن است برای شما خوشمزه و جذاب باشد و بخواهید آن را بخورید، اما چگونه ممکن است که بدون نوشیدن دوغ محلی ایرانی، آن را میل کنید؟ این استعاره به شما توضیح می‌دهد که چگونه بحث شبکه در IT جای گرفته‌شده است و در حال حاضر شما یک تصویر واضح از «هضم» این اطلاعات را در ذهن خود دارید.

۳٫ سخنرانی جذاب را با توضیحات تصویری همراه کنید

ما در یک عصر تصویری زندگی می‌کنیم، بنابراین باید توجه مخاطبان خود را به‌وسیله تخیل، به خودمان جلب کنیم. اکثر سخنرانی‌های عالی نیاز به تصاویری دارند تا داستانشان را بهتر توصیف کنند؛ به‌عنوان‌مثال هنگام ارائه یک مطلب و سخنرانی با استفاده از پاورپوینت، چندین دستورالعمل وجود دارد که باید با آن‌ها آشنا شوید:

متن bold زیباتر نشان داده می‌شود

هنگام انتخاب فونت برای پاورپوینت خود، گزینه‌ای را انتخاب کنید که متن آن به‌راحتی قابل‌خواندن باشد. اگر مخاطبان شما نمی‌توانند اسلایدهای شما را بخوانند، هرگز موارد اولیه در مورد صنعت شما و همچنین پاورپوینت شما را درک نخواهند کرد.

ساده‌سازی

سعی کنید که از مقدار بسیار کمی متن در پاورپوینت خود استفاده کنید. بخش عمده‌ای از توضیحات خود را با صدای بلند برای مخاطبین خود بخوانید و اجازه بدهید که تصاویر هم هدف شما را به مخاطبان منتقل کنند. اگر مخاطبان شما در حال خواندن اسلایدهای شما هستند، آن‌ها نمی‌توانند بر روی حرف‌های شما تمرکز کنند. یک داستان‌پرداز باشید، نه یک حامی.

به‌صورت دینامیک عمل کنید

از عکس‌های چشمک‌زن برای بهتر دیده شدن تصاویر مهم در ارائه خود استفاده کنید تا مخاطبان را برای دیدن این تصاویر تحریک کرده باشید. این کار به‌جای اینکه حواس مخاطبان شما را پرت کند، کاری می‌کند تا توجه مخاطبان به میزان بیشتری به محتواهای شما جلب شود.

خوش آمدگویی ابتدایی را کوتاه کنید

زمانی که مخاطبان تنها در همان ۳۰ ثانیه اول به شما گوش می‌دهند، چرا سر صحبت را با یک گفتگوی ۱۰ دقیقه‌ای باز می‌کنید؟ چرا زمانی که ۵ اسلاید کافی است، از ۲۰ اسلاید استفاده می‌کنید؟ برای این موارد اضافی، وقت خود را هدر ندهید.

شناخت ماهیت و طبیعت رسانه‌های اجتماعی

شما از یک سری رسانه‌ های اجتماعی استفاده کرده‌اید، بنابراین از قوانین و مقرراتی که در این راستا وجود دارد تبعیت کنید. قوانینی مانند کوتاه بودن بحث و وضوح‌بالا.

۴٫ برای داشتن یک سخنرانی جذاب ، واژگان را شفاف و واضح به کار ببرید

شما کارهای خود را در EOD=end of day برای مخاطبان ارسال می‌کنید، به ایمیل‌های خود به‌صورت ASAP=as soon as possible (سریع‌ترین زمان ممکن) پاسخ می‌دهید، بنابراین شما می‌توانید برخی اوقات از فرایند PTO=paid time off استفاده کنید. اطمینان حاصل کنید که در صنعت خود هنگامی‌که از کلمات اختصار استفاده می‌کنید، در کنار این کلمات تعریف کامل این واژه‌ها را بیان کرده باشید.

۵٫ برای جذب مخاطب یک قلاب احساسی طراحی کنید

شما یک نوآور هستید، بنابراین دیدگاه شما ممکن است بیش‌ازحد فنی و یا انتزاعی باشد و نتوان با استفاده از یک زبان ساده آن را شرح داد. اگر با چنین مشکلی دست‌وپنجه نرم می‌کنید، می‌توانید از یک روش کلاسیک استفاده کنید. طرفداران موسیقی هنوز نمی‌توانند درک کنند که چرا لازم است یک برنامه جدید برای اشتراک آهنگ خود دانلود کنند؛ به لذت‌های مشترک در یک جامعه آنلاین اشاره‌کنید و آن را تقویت کنید. همچنین به‌روزهای گذشته که نوارهای کاست را کپی می‌کردید اشاره‌کنید.

۶٫ قدم اول سخنرانی جذاب آن است که مخاطبان خود را بشناسید

شما بیشتر روز خود را در ارتباط با دیگران در صنعت خود صرف می‌کنید، اما همین ارتباطات، شانس شما برای رسیدن به موفقیت است. پس می‌خواهید در چه مسیری حرکت کنید؟ اگر شما در حوزه بیمه هستید و باید با تعداد زیادی از متخصصان پزشکی صحبت کنید، با انتخاب بهترین گزینه‌ها از پزشکان برای صحبت کردن، زمینه‌های مشترک را پیدا کنید. قبل از این‌که به سمت این روش جدید تغییر مسیر دهید، گزینه مناسبی برای بحث با آن‌ها پیدا کنید. این رویکرد همانند یک پل می‌تواند شما را به مخاطبانتان متصل کند.

۷٫ حرف دلتان را بزنید تا سخنرانی جذاب و دلربایی داشته باشید

مهم‌ترین چیزی که در هر ارتباط وجود دارد، اعتبار است. اگر شما به چیزی که می‌گویید اعتقاد ندارید، چگونه انتظار دارید که فرد دیگری به این گفته‌های شما توجه کند؟ در یک مسیر درست قرار بگیرید و بر روی عناصر حرفه خود تمرکز کنید. به اولین روزهای آموزش و توسعه فردی خود فکر کنید. به یاد دارید که چقدر هیجان‌زده بودید؟ خب این شور و شوق را در هنگام آموزش دادن به مخاطبان خودتان منتقل کنید. شما قبل از اینکه رهبران نسل بعدی به بیراهه کشیده شوند، می‌توانید آن‌ها را هدایت کرده و از آن‌ها مراقبت کنید. شما از چه تکنیک‌هایی برای جذب مخاطب خود در یک سخنرانی عمومی استفاده می‌کنید؟ سبک سخنرانی کدام‌یک از سخنرانان برتر ایرانی را می‌پسندید و چرا؟ لطفاً نظرات خود را با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.

افزایش خلاقیت و نوآوری، یکی از رموز موفقیت در کسب و کار

سئو کلمات کلیدی

سئو کلمات کلیدی کاربردی و کارآمد وب‌سایت را چگونه بدست آورید؟

سئو کلمات کلیدی جزء حیاتی یک استراتژی هستند؛ وب به کمک سئو کلمات کلیدی اجرا می‌شود، اما بااین‌حال بیشتر صاحبان وب‌سایت‌ها نمی‌دانند که چگونه در مورد این کلمات کلیدی تحقیق کنند و یا حتی نمی‌دانند در وب‌سایت خود چگونه از این کلمات کلیدی استفاده کنند. کلمه و یا کلمات کلیدی به مجموعه‌ای از عبارات گفته می‌شود که کاربران در موتورهای جستجو از همین کلمات استفاده می‌کنند. ایران مدیر به تحقیقات در مورد سئو کلمات کلیدی می‌پردازد و تلاش می‌کند تا وب‌سایت شما بهینه شود. یکی از بهترین راه‌های رشد کسب و کار، از طریق بهینه‌سازی موتورهای جستجو (SEO) است که به فرآیند ایجاد تغییرات برای افزایش احتمال رتبه‌بندی وب‌سایت در جستجوی گوگل و دیگر موتورهای جستجو، گفته می‌شود. برای موفقیت، باید با انتخاب کلمات کلیدی مناسب شروع کنید. با گذشت زمان، اطلاعاتی را جمع‌آوری می‌کنید که به شما کمک می‌کند تا تعیین کنید که کدام کلمات کلیدی بیشتر موفق هستند و کدام‌یک از آن‌ها نیاز به کار بیشتری دارند، اما چگونه مجموعه اولیه مناسب کلمات کلیدی را انتخاب کنید؟

اهداف کلی خود را تنظیم و درک کنید

قبل از اینکه تصمیم بگیرید که کدام کلمات کلیدی برای نام کسب و کار شما مناسب است، بررسی کنید که اهداف SEO شما چیست، اکثر شرکت‌ها از SEO برای افزایش رتبه ‌سایت استفاده می‌کنند که به‌نوبه خود باعث افزایش درآمد می‌شود، اما شما باید از آن خاص‌تر باشید. برای مثال:
  • شما در چه مدتی می‌خواهید نتیجه بگیرید؟ سئو وب سایت یک استراتژی بلندمدت است، بنابراین گاهی ماه‌ها طول می‌کشد تا نتایج آن را مشاهده کنید، اگر می‌خواهید سریع‌تر نتیجه بگیرید، باید سئو کلمات کلیدی را با کمترین رقابت و بالاترین بهره انتخاب کنید.
  • مخاطبان شما چگونه هستند؟ آیا شما تنها بر روی مشتریان خاصی تمرکز کرده‌اید و یا می‌خواهید با انواع مشتریانی که به سایتتان آمده‌اند انعطاف‌پذیر باشید؟
  • چه نوع ترافیکی را می‌خواهید؟ آیا می‌خواهید مشتریان محصولات شما را بخرند یا برای آن محصول اطلاعات کسب کنند و زمان بیشتری در سایت بمانند؟

کلمات کلیدی خوب ایجاد ‌کنید

به دست آوردن رتبه بالا در صفحات نتایج جستجو بسیار مهم است، اما این سئو کلمات کلیدی هستند که موقعیت واقعی شما را تعیین می‌کنند، همچنین به کمک این کلمات کلیدی شما می‌توانید تعیین کنید که وب‌سایت شما چگونه موفق خواهد بود. ازآنجایی‌که افراد بیشتری در جستجوی عبارت اول هستند،، رتبه‌بندی وب‌سایت شما در این مدت می‌تواند ترافیک زیادی را ایجاد کند و همچنین می‌تواند پول بیشتری را برایتان به وجود بیاورد.

تصمیم‌گیری در مورد ترکیب سئو کلمات کلیدی بلند و کوتاه

وقتی اهداف خود را می‌دانید، باید بتوانید حداقل بین کلمات کلیدی بلند و کوتاه تعادل برقرار کنید، کلمات کلیدی کوتاه، معمولاً بین یک تا دو کلمه هستند و دارای ترافیک بالایی می‌باشند، درعین‌حال نیز رقابت سنگینی در آن وجود دارد. کلمات کلیدی بلند، طولانی‌تر هستند، معمولاً این عبارات، محاوره‌ای هستند که ترافیک کمتری دارند اما رقابت در آن‌ها پایین‌تر است. کلمات کلیدی کوتاه به دلیل ویژگی‌های ترافیکی‌اش برای درازمدت مناسب هستند درحالی‌که کلمات کلیدی بلند به دلیل بازدهی سریع‌تر در کوتاه‌مدت مؤثرتر هستند. برای هرچه بهتر بودن نتایج کلی، به هردوی آن‌ها نیاز دارید.

تحقیق اولیه خود را انجام دهید

هنگامی‌که شما اهداف و دید اولیه را در ذهن دارید، می‌توانید تحقیق خود را شروع کنید:
  • با ایده‌های اولیه شروع کنید. با طرح چند ایده خوب برای آنچه مردم ممکن است به دنبال ارتباط با کسب‌وکار شما بگردند شروع کنید. نیاز نیست اینجا کامل باشید، اما سعی کنید تا حداقل چند دسته از جستجوهای گسترده و هر دو کلمات کلیدی کوتاه و بلند که ممکن است از آن‌ها برای پیدا کردن شما استفاده کنند، بیابید.
  • از موضوع و کلمات کلیدی استفاده کنید. از ابزارهای آنلاین برای یافتن موضوع و کلمات کلیدی که با ایده اولیه شما مرتبط هستند، کمک بگیرید.
  • یک لیست اصلی ایجاد کنید. تمام کلمات کلیدی را در یک صفحه بریزید، بنابراین شما می‌توانید آن‌ها را به‌سرعت مقایسه کنید و بر اساس زمینه‌های مختلف مرتب کنید.

لیست را کوتاه کنید

وقتی‌که لیست اصلی را تهیه کردید، می‌توانید آن‌هایی که کاندیداهای ضعیف‌تری هستند را از لیست حذف کنید. سه مفهوم مهم به شما کمک می‌کند تا متوجه شوید که کدام‌یک از کلمات کلیدی بیشتر برایتان مفید هستند: حجم جستجو و رقابت.
  • حجم. «جستجوی حجم» به تعداد افرادی اشاره دارد که کلمات کلیدی خود را در موتورهای جستجو وارد می‌کنند. حجم جستجو هرچه بیشتر باشد برای شما بهتر است، زیرا به شما کمک می‌کند تا به یک ترافیک زیاد برسید. اما این حجم جستجو باید با تجزیه‌وتحلیل رقابت‌هایی که در زمینه‌ کلمات کلیدی وجود دارد، مورد ارزیابی قرار بگیرد. هرچند که باید بدانید این حجم در طول زمان نوسان دارد.
  • رقابت. به سطح رقابت برای هر کلمه کلیدی نگاه کنید. این‌که کلمات کلیدی با بیشترین میزان ممکن است بالاترین میزان رقابت را داشته باشند تصادفی نیست و البته هرچه رقابت بالاتر باشد، رتبه‌بندی آن کلمه کلیدی سخت‌تر است. شما باید بین این دو تعادل ایجاد کنید.
  • ارتباط. شما همچنین باید ارتباط هر کلمه کلیدی را با برند اصلی خود در نظر بگیرید. مطمئناً، ممکن است ترافیک زیاد و رقابت کم داشته باشد، اما آیا واقعاً وب‌سایت شما به این نوع ترافیک نیاز دارد؟
  • رتبه‌بندی فعلی. این‌که ببینیم آیا شما در حال حاضر برای هر یک از این شرایط رتبه‌بندی می‌شوید یا خیر ارزشمند است، اگر نمی‌شوید، شاید نیاز باشد که یک حرکت دیگری انجام بدهید.

کاندیداهای برتر خود را انتخاب کنید

در این مرحله، کاندیداهای اصلی شما باید متفاوت باشند، زیرا فهرست خود را به کلمات کلیدی محدود کرده‌اید که بیشترین احتمال کسب نتایج موردنظر شما را دارند، بنابراین در حال حاضر، تعداد انگشت‌شماری را انتخاب کنید که به‌راحتی بهینه‌سازی می‌شوند (آن‌هایی که جذاب‌ترین هستند). اولین ترکیب کلمات کلیدی شما قرار نیست عالی باشد، اما به شما مسیری را نشان می‌دهد که می‌توانید برای افزایش ترافیک سایت خود حتی بیشتر استفاده کنید. به نتایج به‌دست‌آمده در طول زمان، توجه بیشتری کنید و نگران تغییرات زمانی که لازم دارید، نباشید.

کلمات کلیدی را در وب‌سایت خود ادغام کنید

سئو کلمات کلیدی در وب سایت هنگامی‌که چندین هدف بالقوه از کلمات کلیدی را شناسایی کردید، شروع به ادغام آن‌ها در سایت خود کنید. برای افزایش شانس خود در رتبه‌بندی شرایط به وجود آمده، می‌توانید روش‌های زیر که در مورد بهینه‌سازی موتورهای جستجو توضیح داده‌شده است را ببینید: • ایجاد صفحاتی که حاوی مطالب مفیدی بر اساس کلمات کلیدی موردنظر شما باشد. • کلمات کلیدی خود را در مکان‌های مناسبی از html خود ازجمله عنوان، تگ متا و توضیحات سایت خود اضافه کنید. • ایجاد لینک‌هایی که به قسمت‌های مختلفی از صفحات سایت شما اشاره دارد. به نظر شما چرا باید به کلمات کلیدی در وب سایتتان توجه کنید؟ چگونه آن‌ها را به کار بگیرید؟ آیا پیشنهادی در مورد سئو کلمات کلیدی دارید؟ آن را با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.

کسب و کار خانگی و آموزه هایی ساده اما کاربردی برای موفقیت در آن

سئو کلمات کلیدی

سئو کلمات کلیدی کاربردی و کارآمد وب‌سایت را چگونه بدست آورید؟

سئو کلمات کلیدی جزء حیاتی یک استراتژی هستند؛ وب به کمک سئو کلمات کلیدی اجرا می‌شود، اما بااین‌حال بیشتر صاحبان وب‌سایت‌ها نمی‌دانند که چگونه در مورد این کلمات کلیدی تحقیق کنند و یا حتی نمی‌دانند در وب‌سایت خود چگونه از این کلمات کلیدی استفاده کنند. کلمه و یا کلمات کلیدی به مجموعه‌ای از عبارات گفته می‌شود که کاربران در موتورهای جستجو از همین کلمات استفاده می‌کنند. ایران مدیر به تحقیقات در مورد سئو کلمات کلیدی می‌پردازد و تلاش می‌کند تا وب‌سایت شما بهینه شود. یکی از بهترین راه‌های رشد کسب و کار، از طریق بهینه‌سازی موتورهای جستجو (SEO) است که به فرآیند ایجاد تغییرات برای افزایش احتمال رتبه‌بندی وب‌سایت در جستجوی گوگل و دیگر موتورهای جستجو، گفته می‌شود. برای موفقیت، باید با انتخاب کلمات کلیدی مناسب شروع کنید. با گذشت زمان، اطلاعاتی را جمع‌آوری می‌کنید که به شما کمک می‌کند تا تعیین کنید که کدام کلمات کلیدی بیشتر موفق هستند و کدام‌یک از آن‌ها نیاز به کار بیشتری دارند، اما چگونه مجموعه اولیه مناسب کلمات کلیدی را انتخاب کنید؟

اهداف کلی خود را تنظیم و درک کنید

قبل از اینکه تصمیم بگیرید که کدام کلمات کلیدی برای نام کسب و کار شما مناسب است، بررسی کنید که اهداف SEO شما چیست، اکثر شرکت‌ها از SEO برای افزایش رتبه ‌سایت استفاده می‌کنند که به‌نوبه خود باعث افزایش درآمد می‌شود، اما شما باید از آن خاص‌تر باشید. برای مثال:
  • شما در چه مدتی می‌خواهید نتیجه بگیرید؟ سئو وب سایت یک استراتژی بلندمدت است، بنابراین گاهی ماه‌ها طول می‌کشد تا نتایج آن را مشاهده کنید، اگر می‌خواهید سریع‌تر نتیجه بگیرید، باید سئو کلمات کلیدی را با کمترین رقابت و بالاترین بهره انتخاب کنید.
  • مخاطبان شما چگونه هستند؟ آیا شما تنها بر روی مشتریان خاصی تمرکز کرده‌اید و یا می‌خواهید با انواع مشتریانی که به سایتتان آمده‌اند انعطاف‌پذیر باشید؟
  • چه نوع ترافیکی را می‌خواهید؟ آیا می‌خواهید مشتریان محصولات شما را بخرند یا برای آن محصول اطلاعات کسب کنند و زمان بیشتری در سایت بمانند؟

کلمات کلیدی خوب ایجاد ‌کنید

به دست آوردن رتبه بالا در صفحات نتایج جستجو بسیار مهم است، اما این سئو کلمات کلیدی هستند که موقعیت واقعی شما را تعیین می‌کنند، همچنین به کمک این کلمات کلیدی شما می‌توانید تعیین کنید که وب‌سایت شما چگونه موفق خواهد بود. ازآنجایی‌که افراد بیشتری در جستجوی عبارت اول هستند،، رتبه‌بندی وب‌سایت شما در این مدت می‌تواند ترافیک زیادی را ایجاد کند و همچنین می‌تواند پول بیشتری را برایتان به وجود بیاورد.

تصمیم‌گیری در مورد ترکیب سئو کلمات کلیدی بلند و کوتاه

وقتی اهداف خود را می‌دانید، باید بتوانید حداقل بین کلمات کلیدی بلند و کوتاه تعادل برقرار کنید، کلمات کلیدی کوتاه، معمولاً بین یک تا دو کلمه هستند و دارای ترافیک بالایی می‌باشند، درعین‌حال نیز رقابت سنگینی در آن وجود دارد. کلمات کلیدی بلند، طولانی‌تر هستند، معمولاً این عبارات، محاوره‌ای هستند که ترافیک کمتری دارند اما رقابت در آن‌ها پایین‌تر است. کلمات کلیدی کوتاه به دلیل ویژگی‌های ترافیکی‌اش برای درازمدت مناسب هستند درحالی‌که کلمات کلیدی بلند به دلیل بازدهی سریع‌تر در کوتاه‌مدت مؤثرتر هستند. برای هرچه بهتر بودن نتایج کلی، به هردوی آن‌ها نیاز دارید.

تحقیق اولیه خود را انجام دهید

هنگامی‌که شما اهداف و دید اولیه را در ذهن دارید، می‌توانید تحقیق خود را شروع کنید:
  • با ایده‌های اولیه شروع کنید. با طرح چند ایده خوب برای آنچه مردم ممکن است به دنبال ارتباط با کسب‌وکار شما بگردند شروع کنید. نیاز نیست اینجا کامل باشید، اما سعی کنید تا حداقل چند دسته از جستجوهای گسترده و هر دو کلمات کلیدی کوتاه و بلند که ممکن است از آن‌ها برای پیدا کردن شما استفاده کنند، بیابید.
  • از موضوع و کلمات کلیدی استفاده کنید. از ابزارهای آنلاین برای یافتن موضوع و کلمات کلیدی که با ایده اولیه شما مرتبط هستند، کمک بگیرید.
  • یک لیست اصلی ایجاد کنید. تمام کلمات کلیدی را در یک صفحه بریزید، بنابراین شما می‌توانید آن‌ها را به‌سرعت مقایسه کنید و بر اساس زمینه‌های مختلف مرتب کنید.

لیست را کوتاه کنید

وقتی‌که لیست اصلی را تهیه کردید، می‌توانید آن‌هایی که کاندیداهای ضعیف‌تری هستند را از لیست حذف کنید. سه مفهوم مهم به شما کمک می‌کند تا متوجه شوید که کدام‌یک از کلمات کلیدی بیشتر برایتان مفید هستند: حجم جستجو و رقابت.
  • حجم. «جستجوی حجم» به تعداد افرادی اشاره دارد که کلمات کلیدی خود را در موتورهای جستجو وارد می‌کنند. حجم جستجو هرچه بیشتر باشد برای شما بهتر است، زیرا به شما کمک می‌کند تا به یک ترافیک زیاد برسید. اما این حجم جستجو باید با تجزیه‌وتحلیل رقابت‌هایی که در زمینه‌ کلمات کلیدی وجود دارد، مورد ارزیابی قرار بگیرد. هرچند که باید بدانید این حجم در طول زمان نوسان دارد.
  • رقابت. به سطح رقابت برای هر کلمه کلیدی نگاه کنید. این‌که کلمات کلیدی با بیشترین میزان ممکن است بالاترین میزان رقابت را داشته باشند تصادفی نیست و البته هرچه رقابت بالاتر باشد، رتبه‌بندی آن کلمه کلیدی سخت‌تر است. شما باید بین این دو تعادل ایجاد کنید.
  • ارتباط. شما همچنین باید ارتباط هر کلمه کلیدی را با برند اصلی خود در نظر بگیرید. مطمئناً، ممکن است ترافیک زیاد و رقابت کم داشته باشد، اما آیا واقعاً وب‌سایت شما به این نوع ترافیک نیاز دارد؟
  • رتبه‌بندی فعلی. این‌که ببینیم آیا شما در حال حاضر برای هر یک از این شرایط رتبه‌بندی می‌شوید یا خیر ارزشمند است، اگر نمی‌شوید، شاید نیاز باشد که یک حرکت دیگری انجام بدهید.

کاندیداهای برتر خود را انتخاب کنید

در این مرحله، کاندیداهای اصلی شما باید متفاوت باشند، زیرا فهرست خود را به کلمات کلیدی محدود کرده‌اید که بیشترین احتمال کسب نتایج موردنظر شما را دارند، بنابراین در حال حاضر، تعداد انگشت‌شماری را انتخاب کنید که به‌راحتی بهینه‌سازی می‌شوند (آن‌هایی که جذاب‌ترین هستند). اولین ترکیب کلمات کلیدی شما قرار نیست عالی باشد، اما به شما مسیری را نشان می‌دهد که می‌توانید برای افزایش ترافیک سایت خود حتی بیشتر استفاده کنید. به نتایج به‌دست‌آمده در طول زمان، توجه بیشتری کنید و نگران تغییرات زمانی که لازم دارید، نباشید.

کلمات کلیدی را در وب‌سایت خود ادغام کنید

سئو کلمات کلیدی در وب سایت هنگامی‌که چندین هدف بالقوه از کلمات کلیدی را شناسایی کردید، شروع به ادغام آن‌ها در سایت خود کنید. برای افزایش شانس خود در رتبه‌بندی شرایط به وجود آمده، می‌توانید روش‌های زیر که در مورد بهینه‌سازی موتورهای جستجو توضیح داده‌شده است را ببینید: • ایجاد صفحاتی که حاوی مطالب مفیدی بر اساس کلمات کلیدی موردنظر شما باشد. • کلمات کلیدی خود را در مکان‌های مناسبی از html خود ازجمله عنوان، تگ متا و توضیحات سایت خود اضافه کنید. • ایجاد لینک‌هایی که به قسمت‌های مختلفی از صفحات سایت شما اشاره دارد. به نظر شما چرا باید به کلمات کلیدی در وب سایتتان توجه کنید؟ چگونه آن‌ها را به کار بگیرید؟ آیا پیشنهادی در مورد سئو کلمات کلیدی دارید؟ آن را با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.

حفظ مشتری ارزان ترین روش از دیدگاه بازاریابان امروزی برای فروش بیشتر

ترس های کارآفرینی

ترس های کارآفرینی: ۹ دغدغه‌ای که باید هنگام شروع یک کسب‌وکار جدید برطرف کنید

ترس های کارآفرینی در دل هرکسی که می‌خواهد به این وادی دشوار وارد شود، وجود دارد. هر صاحب کسب‌وکاری موفق نمی‌شود تا مرحله راه‌اندازی واقعی تجارت خود برسد؛ مرحله‌ای که باید در آن حقوق و دستمزد بدهد. بسیاری از کارآفرینان حتی به اولین پیش‌نویس یک طرح تجاری نیز نمی‌رسند. تفاوت اصلی بین کسانی که خلق ثروت می‌کنند و آن‌هایی که فریب می‌خورند و بی‌سروصدا به خانه برمی‌گردند چیست؟ پاسخ این سؤال مقابله با ترس‌های کارآفرینی است. مهم نیست کارآفرینان چند بار پیش‌فرض‌های خود را مطالعه کرده و تائید کنند؛ ترس‌ها به وجود می‌آیند و در هر مرحله آن‌ها را به چالش می‌کشد. ایران مدیر در این مقاله ۹ مورد از ترس‌هایی را که یک صاحب کسب‌وکار ممکن است با آن مواجه شود را بررسی کرده و به شما می‌گوید تا چگونه بر این ترس‌ها غلبه کنید.

۱٫ ترس های کارآفرینی ناشی از «ندانستن اینکه از کجا شروع کنیم»

اکثر کارآفرینان نمی‌دانند برای آن‌که ایده‌های خود را به اجرا درمی‌آورند از کجا باید شروع کنند. برای حل این مشکل باید کسی را پیدا کنید که هدفی مشابه شما داشته و به آن هدف رسیده است. در مورد او و ساختار کسب‌وکاری که راه‌اندازی کرده است، مطالعه کنید و سعی کنید اطلاعات تماس او را پیداکرده و با او صحبت کنید. حتی اگر وقت و یا علاقه‌ای به گفتگو با شما نداشته باشد، می‌دانید که او موفق بوده؛ بنابراین شما نیز می‌توانید به موفقیت برسید. فقط یک‌قدم جلو بروید و آنچه را که منطقی به نظر می‌رسد انجام دهید. با پیش رفتن، مسیر خود را پیدا خواهید کرد.

۲٫ ترس های کارآفرینی ناشی از «متخصص نبودن»

شما به‌عنوان یک کارآفرین ممکن است به‌اندازه کافی از محصول و یا خدماتی که می‌خواهید عرضه کنید، مطلع نباشید. اگر حس می‌کنید که به‌اندازه‌ کافی در این زمینه تخصص ندارید نگران نباشید. کافی است یادگیرنده باشید و تلاش کنید تا برای چیزهایی که هنوز نمی‌دانید، پاسخ‌هایی درست پیدا کنید. کارآفرینان موفق برای رشد مداوم به یادگیری نیاز دارند. هرگز نباید دست از یادگیری بردارید.

۳٫ ترس های کارآفرینی ناشی از «دیوانه به نظر رسیدن»

قطعاً بسیاری از مردم فکر می‌کنند که شما دیوانه هستید که در شرایط بحرانی اقتصاد ایران و رکود حاکم بر آن، یک کسب‌وکار جدید را شروع کرده‌اید. شما با خود می‌گویید که نکند حرف‌های آنان درست باشد. احتمالاً با خود می‌گویید که کار عاقلانه و منطقی آن است که هرگز ریسک نکنید و یک کسب‌وکار جدید را راه نیندازید و بدین ترتیب برای همیشه زیردست دیگران کارخواهید کرد. آیا هنگام خواندن جملات بالا خنده‌تان گرفت؟ اگر پاسخ شما آری است، به این دلیل است که شما یک کارآفرین هستید و ریسک کردن در خون شماست: بدون ریسک اصلاً نمی‌توانید زندگی کنید. شما باید اندکی دیوانه باشید تا بتوانید بر روی پاهای خود بایستید، به استعدادهای خود اعتقاد داشته باشید و دیگران را متقاعد کنید که به شما و توانایی‌هایتان اعتقاد داشته باشند. پس دیوانگی خود را بپذیرید و ایده های کسب و کار خود را اجرایی کنید؛ همان‌طور که اپل معتقد است: «دیوانه‌ها هستند که جهان را تغییر می‌دهند».

۴٫ ترس های کارآفرینی ناشی از «نیافتن بودجه موردنیاز»

اگر هر فردی بتواند با یک ایده وارد بانک شود و وام بگیرد و یا یک سرمایه‌گذار خوب جذب کند، راه‌اندازی یک کسب‌وکار مثل آب خوردن خواهد بود. ازآنجایی‌که ما در ‌یک دنیای رؤیایی زندگی نمی‌کنیم، در اکثر مواقع کارآفرینان بدون سرمایه‌گذار شروع به کسب‌وکار می‌کنند. ممکن است سرمایه اولیه لازم را برای شروع کسب‌ و کار نداشته باشید، اما به‌زودی خواهید فهمید که یک ‌روند آهسته و پایدار در ساختن کسب‌وکار بهترین گزینه خواهد بود. محصول خود را به فروش رساند، سود خود را به دست آورید و آن را در کسب‌وکار خود سرمایه‌گذاری کنید و هرگز همه تمرکز خود را به وام و سرمایه‌گذاران معطوف نکنید.

۵٫ ترس های کارآفرینی ناشی از «عدم جذب مشتری»

این وحشتناک است که مهارت‌های خود را به جهان عرضه کنید، اما جهان به شما شک داشته باشد و ارزش کارتان را درک نکند. مگر اینکه کسب‌وکار خود را با یک نوع مخاطب ثابت از افرادی شروع کنید که آماده‌ واریز پول به حساب‌های شما هستند. باید بدانید که جلب اعتماد مشتری سخت است و هرکسی بلافاصله شروع به در زدن نمی‌کند. اگر با ذهنیت مثبت کسب‌وکارتان را شروع کنید و به‌طور مداوم آنچه را که وعده داده‌اید، تحویل دهید، قطعاً شاهد تغییر اوضاع خواهید بود. درعین‌حال، بر برنامه بازاریابی خود به‌طور قابل‌توجهی کارکنید، مطالعه کنید تا سطح تخصصتان را افزایش دهید و با خود مهربان باشید زیرا فراتر از بسیاری از افراد پیشرفته‌اید.

۶٫ ترس های کارآفرینی ناشی از «جذب مشتریان زیاد»

روی دیگر سکه، ترس ناشی از هجوم یک‌باره مردم به سمت ایده و خدماتی است که عرضه می‌کنید. تصور کنید که با ارائه اولین محصولات خود، مردم برای دیدن شما و خرید خدماتتان صف بکشند. آیا این مسئله شما را می‌ترساند؟ آیا می‌ترسید که قادر به رهبری این تقاضای هیجانی در یک کسب‌وکار نوپا نباشید؟ به جای ترسیدن تلاش کنید تا از نحوه تصمیم گیری مصرف کنندگان اطلاع پیدا کنید و بدانید که موفقیت بیش‌ازحد شما را از همتایان خود جدا کند و موجب می‌شود تا در آن بالا تنها باشید پس مدام با خود زمزمه کنید: «کسی باید در قله باشد تا منجر به پیشرفت بشریت شود».

۷٫ ترس های کارآفرینی ناشی از «ناامید کردن خانواده‌ خود»

ممکن است ترس شما این باشد که کار جدیدتان نتواند نیازهای خانواده‌تان را فراهم نکند و یا شما جلوی آن‌ها خجالت‌زده شوید؛ اما اگر کسی به شما بگوید که خانواده شما برای صمیمی‌تر شدن نیاز به این تجربه دارد چه؟ با اعضای خانواده‌تان صحبت کنید و بگذارید بدانند که با این سرمایه‌گذاری، امنیت اقتصادی و خانوادگی آن‌ها به خطر نمی‌افتد. با آن‌ها در مورد ریسک‌هایی که می‌خواهید انجام دهید و نیز انرژی و زمانی که باید برای موفقیت کسب‌وکار خود سرمایه‌گذاری کنید، صحبت کنید. خانواده خود را به بهترین شیوه آماده کنید و از آن‌ها بخواهید که در این مسیر هم‌سفر شما باشند.

۸٫ ترس های کارآفرینی ناشی از «درآمد ناکافی برای رشد کسب‌وکار»

کارآفرین فردی است که راه‌اندازی کسب‌وکاری را بر عهده می‌گیرد که ذاتاً از خطرات مالی بالایی برخوردار است. اگر در کسب‌وکار خود سرمایه‌گذاری کنید و شاهد بازده عالی نباشید، باید به کار خود ادامه دهید. اگر قبل از کسب درآمد، کار را ترک کنید، هرگز درآمدی کسب نخواهید کرد؛ و علیرغم آن‌که سرمایه‌گذاری اولیه‌ای برای شروع کسب‌وکار خودکرده‌اید، اما هیچ نتیجه‌ای از آن نگرفته‌اید و این یعنی یک ضرر تمام‌عیار! اگر مطمئن هستید که در مسیر درستی قرار دارید تا رسیدن به درآمد مطلوب کارکنید. هرچند گزینه جذب سرمایه‌گذار جدید برای رشد کسب‌ و کار را هم نباید فراموش کنید.

۹٫ ترس های کارآفرینی ناشی از «کشف اینکه همه‌چیز اشتباه پیش رفته است».

شما نمی‌توانید یک بازی بولینگ را بدون ضربه زدن به پین بازی کنید. پس از افتادن آن‌ها چه می‌کنید؟ می‌نشینید و گریه می‌کنید؟ خیر، پین‌ها را به حالت قبل خود برگردانده و دوباره بازی می‌کنید. تنظیم کردن پین‌ها فقط یک بخش از بازی است. هنگامی‌که مشکلات در کسب‌وکار به وجود می‌آیند، این فرصتی را به شما می‌دهد که پین‌ها را دوباره تنظیم کنید. به‌عنوان یک کارآفرین، به‌احتمال‌زیاد باید آنچه را که برای تکمیل بازی لازم است انجام دهید؛ بنابراین وقتی پین‌ها سقوط کردند، نترسید. شما می‌توانید آن‌ها را دوباره درست تنظیم کنید. ترس های کارآفرینی در دل هرکارآفرینی جا خوش کرده است. در این میان افرادی از پس غول کارآفرینی برمی‌آیند که بر ترس‌های خود غلبه کرده و موانع ذهنی خود را برطرف کنند. شما به‌عنوان یک کارآفرین با کدام ترس‌ها دست‌وپنجه نرم کرده‌اید؟ آیا ترس های کارآفرینی موجب شده است تا ایده خود را رها کنید و دوباره یک کارمند شوید؟ لطفاً تجربیات خود را با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.

بازاریابی چیست؟ فهم آسانِ مفهومی پیچیده در ۳۰ دقیقه همراه با مثال های کاربردی

ارتباط تلفنی با مشتری

ارتباط تلفنی با مشتری و ۶ مهارت شگفت‌انگیز برای موفقیت در آن

ارتباط تلفنی با مشتری ، موفقیتی قابل دسترس است. اگر فروش و یا کسب‌وکاری نداشته باشید، برقراری تماس برایتان بسیار ساده می‌شود، اما برای بسیاری از افراد شماره‌گیری و تلفن کردن بسیار دشوار است. چرا؟ زیرا هیچ‌کس واقعاً نمی‌خواهد که تماس‌هایش رد شود. چیزی که می‌تواند باعث شود تا در یک روز، فروش بدی اتفاق بیفتد این است: قبل از اینکه بتوانید ارتباط تلفنی با مشتری برقرار کنید، چندین و چند بار تلاش می‌کنید که این اتفاق بیفتد و همین امر باعث می‌شود تا چشم‌انداز موردنظر، شما را رها کند. به همین دلیل است که اکثر مردم در فرایند فروش شکست می‌خورند، نه به این دلیل که به‌اندازه کافی خوب نیستند، بلکه آن‌ها به اندازه کافی پایدار نیستند. فروش همانند بازی اعداد است. می‌توانید گوشی خود را برداشته و به‌راحتی یک فروش داشته باشید، اما این عمل بسیار نادر است زیرا کمتر از ۲ درصد احتمال دارد که ‌چنین اتفاقی رخ دهد. بنابراین عمل فروش چالش بزرگی است. با توجه به آمار ۸۰ درصد از فروش‌ها پس از چهار مرتبه ارتباط تلفنی با مشتری صورت می‌گیرند، در همین شرایط هم هنوز ۹۲ درصد از مردم در مکالمه چهارم مشکوک به انجام عمل خرید هستند و این بسیار بد است زیرا فقط یک جمله‌ی کوتاه مانند (نه من مطمئن نیستم) باعث می‌شود که شما وادار شوید تا برای بار پنجم سعی خود را بکنید. ایران مدیر شش راهنمایی ساده ارائه می‌دهد که بتوانید ترس از فروش و شک و تردید خود را کنار بگذارید و معاملات بیشتری را انجام دهید.

۱٫ اطمینان حاصل کنید که با فرد مناسب صحبت می‌کنید

فروش همانند بازی با اعداد است، اما می‌توانید تعداد مخالفت‌هایی را که دریافت می‌کنید را کاهش دهید و اطمینان حاصل کنید که با فردی صحبت می‌کنید که می‌تواند به پیشنهاد‌های شما پاسخ مثبتی بدهد. بهتر است برای هر چشم انداز فقط ۱۵ دقیقه زمان صرف کنید تا ببینید که فرد درستی را انتخاب کرده‌اید یا خیر. اگر با یک شخص مناسبی ارتباط برقرار کرده‌اید و یک سری مخالفت به همراه داشت، جای نگرانی نیست؛ اما اگر شخص اشتباهی را انتخاب کرده باشید، واقعاً خود را برای شکست آماده کنید.

۲٫ برای ارتباط تلفنی با مشتری هدف درست داشته باشید

اگر ۸۰ درصد از فروش‌های شما بعد از پنجمین مکالمه با مشتریان به نتیجه برسد، باید اطمینان حاصل کنید که برای برقراری تماس‌های خود هدف درستی را انتخاب کرده‌اید. بسیار واضح است که چهار تماس اولیه با مشتری مربوط به فروش نیستند، بلکه برای حفظ مشتریان و آماده کردن آن‌ها برای گفتگوی پنجم است که در آن صورت شانس شما برای ایجاد یک فروش، بالاتر می‌رود. اگر هدف درستی داشته باشید، فشارها از روی شما برداشته می‌شود و احساس آرامش بیشتری می‌کنید که به‌خودی‌خود باعث ایجاد نتایج بهتر می‌شود. شما همچنین احساسی را به مراجعه‌کنندگان خود منتقل می‌کنید: زیرا او (مراجعه‌کننده) مجبور نمی‌شود فوراً «نه» بگوید و جریان گفتگو را با شما قطع کند، لذا هر دو فرصت بهتری برای مکالمه دارید. وقتی‌که هدف درستی داشته باشید، حتی یک مخالفت هم می‌تواند باعث موفقیت شود، زیرا شما را وادار می‌کند که به عقب برگردید و دوباره امتحان کنید.

۳٫ اطمینان حاصل کنید که پیام درستی داشته باشید

فروشی که انجام می‌شود در مورد خود محصولات نیست، بلکه در مورد ارائه راه‌حل است. برای انجام این کار اطمینان حاصل کنید که پیام فروش شما مزایایی را هم به همراه دارد. پیام شما باید جدید و مرتبط با مشتری باشد. هنگامی‌که شما دارای مشتری مناسب و پیام درستی هستید، شانس شما برای رسیدن به مرحله بعدی به‌طور قابل‌توجهی افزایش می‌یابد. مردم خواستار انواع راه‌حل‌ها هستند، نه محصولات و یا خدمات، بنابراین مطمئن شوید که ‌چنین راه‌حل‌هایی را برای آن‌ها به‌اندازه کافی برجسته کرده‌اید.

۴٫ پیام خود را مرور و اصلاح کنید

سخنرانان حرفه‌ای دائماً در حال بررسی مطالب خود هستند، بررسی این‌که چه چیزهایی برای آن‌ها مفید و کارآمد است و چه چیزهایی ناکارآمد. آن‌ها نسبت به این بحث‌ها و مطالب خود بسیار بی‌رحمانه عمل می‌کنند. آن‌ها می‌خواهند بدانند که چه چیزی باعث می‌شود تا مخاطبان، واکنش درستی به آن‌ها بدهند، یا اینکه چه چیزی باعث ایجاد ارتباط و تعامل می‌شود. هنگامی‌که حتی یک کلمه نامناسب را در مطالب خود ببینند، آن را حذف می‌کنند و یا کلمه‌ی دیگری جایگزین آن می‌کنند. این فوق‌العاده است که صاحب یک مطلب باشید، اما شما دائماً باید آن را ارزیابی کرده و بهبود ببخشید و همیشه به دنبال افزایش میزان مشتریان و فروش بیشتر خود باشید. فروش هم یک فرایند همانند فرایندهای دیگر است که نیاز به بهبود، ارزیابی و اصلاح دارد.

۵٫ از ابزارها برای افزایش تعداد مکالمات استفاده کنید

به‌طورمعمول و به‌طور متوسط، باید هشت ارتباط تلفنی با مشتری داشته باشید تا بتوانید با او بالقوه گفتگو کنید، بنابراین هر تماسی که با فرد نامناسبی به پایان می‌رسد، تلاش بسیار زیادی برای این ارتباط هدر رفته است و همین امر باعث افزایش ناامیدی و کاهش اعتمادبه‌نفس شما می‌شود. به همین دلیل است که شما باید از ابزارها استفاده کنید. چندین مورد از این ابزارها وجود دارد که می‌تواند به شما کمک کند تا زمان صرف هزینه فروش در برابر شماره‌گیری را به حداکثر برسانید.

۶٫ پایدار و سازگار باشید

با فروش ۸۰ درصدی در تماس‌های پنجم، همه‌چیز در رابطه با فروش، به پایداری و سازگاری می‌رسد. بزرگ‌ترین هدیه‌ای که می‌توانید برای خود تعیین کنید این است که تماس‌های تکراری از مشتریان خود دریافت کنید که این یک موفقیت بزرگ در برابر شکست‌های قبلی شما محسوب می‌شود. پیگیری باعث پول درآوردن می‌شود. شگفت‌آور است که ۴۸ درصد از فروشندگان به‌غیراز پنج تماس تلفنی اولیه، هیچ‌گونه پیگیری دیگری انجام نمی‌دهند؛ و تعجب هم می‌کنند که چرا در فروش تلفنی موفق نشده‌اند. هنگامی‌که شما اعتمادبه‌نفس خود را در فرایند فروش افزایش می‌دهید، مکالمات بیشتری خواهید داشت و تماس‌های برقرارشده را به سمت تماسی گرم و جذب‌کننده هدایت می‌کنید که این کار به فروش بیشتر منجر می‌شود. شما برای بهبود فروش خود از ارتباط تلفنی با مشتری استفاده می‌کنید؟ راه‌حل‌های دیگری برای موفقیت در برقراری ارتباط تلفنی با مشتری را دارید؟ لطفاً نظرات خود را با ما و کاربران ایران مدیر در بخش دیدگاه به اشتراک بگذارید.

دلایل ترک شغل: ۹ اشتباه مرگباری که باعث می‌شود افراد خوب، شرکت شما را ترک کنند

کلمات کلیدی سایت

کلمات کلیدی سایت خود را با دقت و ظرافت فراوان جستجو کنید

کلمات کلیدی سایت شما هنگام بهینه‌سازی وب‌سایتتان برای موتورهای جستجوگر جزء حیاتی هستند. ولی گاهی اوقات فرایند تحقیق درباره سئو کلمات کلیدی از دست شما خارج است. وقتی افراد کلمه کلیدی را درون یک جستجوی آنلاین وارد می‌کنند، آن‌ها دردی دارند. آن‌ها یک پرسش دارند که می‌خواهند پاسخ داده شود. آن‌ها می‌خواهند راه‌حل را به‌صورت اطلاعاتی که بتوانند با آن مشکلشان را حل کند، دریافت کنند. کلمه کلیدی یا عبارت کلیدی راه ساده‌ای برای ارجاع به پرسش‌هایی است که افراد در موتورهای جستجوی موردعلاقه خود تایپ می‌کنند. شما باید از خودتان بپرسید: چه کلمات کلیدی را آنان در گوگل یا بینگ وارد می‌کنند؟ به‌عنوان یک صاحب وب‌سایت، شما می‌خواهید بدانید که مشتریان چه کلماتی را جستجو می‌کنند تا بتوانید بهترین اقدامات بهینه‌سازی را انجام دهید تا وب‌سایتتان برای آن کلمات بهینه‌سازی شوند و موجب افزایش رتبه سایت در گوگل شود. برای مثال، شما یک کسب‌وکار درباره فروش بلیط هواپیما را اداره می‌کنید. شما می‌خواهید که وب‌سایتتان در بالاترین رتبه گوگل برای کلمه کلیدی «فروش بلیط هواپیما» قرار بگیرد. شما ممکن است قبلاً در مورد اهمیت چیزهایی مانند رقابت کلمات کلیدی سایت یا حجم جستجوی کلمات کلیدی سایت در هنگام انجام تحقیق کلمات کلیدی خوانده باشید. ولی تمام آن‌ها را برای یک‌لحظه فراموش کنید. تنها کلمات کلیدی که شما لازم است به فکر آن‌ها باشید، کلماتی هستند که مشتریان شما آن‌ها را جستجو می‌کنند. همان‌طور که شما شروع به ساختن لیست کلمات کلیدی سایت خود می‌کنید، قصد دارید کمی بیشتر حدس بزنید. با استفاده از ابزارهای تحلیل‌گر درست می‌توانید کلمات کلیدی سایت خود را زیاد کنید و فهرست را با بهبود یا حذف کلمات کلیدی تکمیل کنید. راه‌های متفاوتی وجود دارند تا بتوانید این کلمات را متوجه شوید، ایران مدیر برخی از این راه‌ها را در زیر مطرح می‌کند:

از دانش تحقیق مشتری استفاده کنید

هیچ‌کس بازار شما را بهتر از خودتان نمی‌شناسد. به‌جای تکیه ‌بر ابزارهای تولید کلمات کلیدی سایت، شروع به نوشتن یک لیست از انواع مختلف کلماتی کنید که مشتریان شما ممکن است جستجو کنند. دوباره مثال قبلی را مرور کنید، یک لیست از کلمات کلیدی فروش بلیط هواپیما ممکن است شامل کلماتی مانند «بلیط هواپیما ارزان»، «بلیط هواپیما چارتر» و «قیمت بلیط هواپیما» باشد.

برای جستجوی کلمات کلیدی سایت ایده پردازی کنید

نقطه منطقی برای شروع، کلمات کلیدی هستند که به مشتریان شما مربوط‌اند آن‌ها را به‌سرعت روی کاغذ یا تپلت خود یا جایی بنویسید. کلمات کلیدی سایت را خودتان ویرایش نکنید. به سمت نوشتن کلمات کلیدی بیشتر بروید تا کمتر. بعداً با بررسی سایت خواهید دید که کدام کلمات کلیدی به کار می‌آیند و کدام نمی‌آیند. تلاش کنید که از کلمات کلیدی یک یا دو کلمه‌ای فراتر بروید. شما می‌خواهید موجب بهبود رتبه سایت در گوگل شوید، پس به عبارات کلیدی فکر کنید لذا وقتی‌که یک جستجوگر دنبال چیز خاصی است و به فروش شما مربوط می‌شود، شما بر او مسلط هستید. از ابزارها برای جستجوی کلمات کلیدی سایت خود استفاده کنید. گام بعدی شما بحث در مورد ایده پردازی است. بینگ و گوگل هر دو، این ابزار را که اصطلاحات مرتبط برای هر کلمه کلیدی که شما تایپ می‌کنید را ارائه می‌دهند. چرا موتورهای جستجو این ابزار را ارائه می‌دهند؟ آن‌ها می‌خواهند شما فهرست کلمات کلیدی خود را بسط دهید زیرا این بدان معنی است که شما احتمالاً پول بیشتری برای آن‌ خرج می‌کنید. معنی این کار برای شما این است که تا زمانی که شما از این ابزار برای کمک به فهرستتان استفاده کنید، آن‌ها را به‌عنوان یک بشارت در نظر بگیرید. نکاتی که آن‌ها ارائه می‌دهند می‌تواند ناقص، گمراه‌کننده یا حتی نادرست باشند. به همین دلیل شما باید از ابزار چندگانه استفاده کنید، زیرا هیچ ابزار تحقیقات کلمات کلیدی نمی‌تواند کامل باشد چون دنیای کلمات کلیدی بسیار پهناور است. خطر نکنید و از منابع متعدد مشورت بگیرید.

به Google Analytics نگاه کنید

اگر در وب‌سایت خود، Google Analytics نصب‌کرده‌اید، وارد آن شوید و به منوی بخش« منبع ترافیک» (Traffic Sources) سری بزنید. در آنجا شما قادر خواهید بود تا بازدیدکنندگان اساسی که بر اساس جستجو می‌آیند را جدا کنید و لیستی از کلمات کلیدی که برای دستیابی به وب‌سایت شما جستجو شده‌اند را ببینید. متأسفانه، بسیاری از نتایج شما به «ارائه نشده است» منجر خواهد شد (با تشکر از مرورگرهای ناشناس و دلایل اختصاصی گوگل)، بااین‌حال عباراتی را که می‌بینید به لیست کلمات کلیدی خود اضافه کنید. همچنین می‌توانید اطلاعات مشابهی را در ابزارهای وب مستری گوگل نیز پیدا کنید.

از جستجوهای مشابه گوگل استفاده کنید

شما می‌توانید سری به گوگل بزنید و جستجویی برای هریک از کلماتی که تا اینجا به دست آورده‌اید انجام دهید. سپس به پایین لیست نتایج بروید. آنجا بخشی جدا می‌بینید که گوگل کلمات دیگری را که به عبارت اصلی مربوط است را لیست کرده است. اگر هرکدام از آن‌ها مربوط به کسب‌وکار شما بود، می‌تواند در لیست کلمات کلیدی شما قرار بگیرد.

تکراری‌ها را حذف کنید

به فهرست جدید و بزرگ کلمات کلیدی خود نگاه بیندازید و هر کلمه کلیدی تکراری را که در آن است حذف کنید.

هر کلمه کلیدی را که مناسبت ضعیفی با وب‌سایتتان دارد، حذف کنید

درنهایت روی فهرست کار کنید و هر کلمات کلیدی را که گمان می‌کنید به سایتتان بی‌ربط است، حذف کنید. این باعث می‌شود حجم کاری را که بعداً برای سازمان‌دهی کلمات کلیدی باید انجام دهید، کاهش یابد. اگر شما در مورد یک عبارت مطمئن نیستید، آن را در موتور جستجو وارد کنید و مشاهده نتایج جستجو به شما می‌تواند کمک کند. اگر باز هم به وب‌سایتتان مربوط نمی‌شود، کلمه کلیدی را حذف کنید. زمانی که شما یک لیست اولیه از کلمات کلیدی دارید، می‌توانید شروع به فکر کردن درباره حجم جستجو و رقابت کلمات کلیدی کنید. رقابت جستجو نیز به‌طور ذهنی مشابه است. اگر شما در یک بازار رقابتی حضور دارید، چاره‌ای جز انتخاب کلمات دشوار ندارید. در همان حال، تنها به این دلیل که کلمه‌ای درصد پایینی از رقابت را داراست، بدان معنا نیست که شما بهتر است وب‌سایت خود را برای آن بهینه‌سازی کنید، مخصوصاً اگر آن کلمه به‌خوبی برای مشتریان شما هدف‌گذاری نشده باشد. اگر شما در کوشش برای شروع تحقیقات کلمات کلیدی هستید، به شما توصیه می‌کنم که نگران هیچ‌کدام از معیارها نباشید. با مناسب‌سازی سایت خود با کلماتی که مشتریان شما برای پیدا کردن وب‌سایتتان جستجو می‌کنند آغاز کنید. شما کلمات کلیدی سایت خود را با استفاده از کدام روش جستجو می‌کنید؟ لطفاً نظرات خود را در این زمینه با ما به اشتراک بگذارید.

مکاتب مدیریت استراتژیک ، سفری اکتشافی در میان جنگل استراتژی

مشتریان وفادار

مشتریان وفادار و مدل ۳ مرحله‌ای که باعث رشد کسب‌وکار و تکرار فروش می‌شود؟

مشتریان وفادار و حضور آنان در کسب‌وکارتان چقدر دغدغه شماست؟ آیا واقعاً آنچه در فروش شما رخ می‌دهد را تجزیه‌وتحلیل کرده‌اید؟ اکثر مردم پاسخ این‌گونه سؤالات را به بازاریابان و یا رهبران کسب‌وکارها واگذار می‌کنند. آن‌ها می‌توانند این موارد را کنترل کنند، اما کسانی که دارای کسب‌وکارهای کوچک هستند نمی‌توانند چنین مواردی را کنترل کنند. چه چیزی موجب می‌شود که یک نفر برای سالیان سال از شما خریداری کند و همیشه به سمت شما بیاید، درحالی‌که افرادی هم وجود داشته باشند که قصد ندارند حتی پایشان را داخل فروشگاه شما بگذارند؟ به‌طورمعمول هنگامی‌که من این سؤال را از هر صاحب کسب‌وکاری می‌پرسم، بازخوردی را در مورد عالی بودن کیفیت محصول و خدمات دریافت می‌کنم. وقتی می‌پرسم چرا بعضی از افراد از شما خریداری نمی‌کنند، من بیشتر به این فکر می‌کنم که شاید فرد موردنظر توانایی خرید محصول شما را نداشته باشد. ممکن است این پاسخ‌ها درست باشد، اما درواقع هیچ‌کدام از این پاسخ‌ها کامل نیست. به طرز شگفت‌آوری، پاسخ این سؤال‌ها بسیار آسان‌تر از چیزی است که مردم فکر می‌کنند. به‌جای این‌که شما نیاز داشته باشید تا در این زمینه تخصص پیدا کنید و سال‌ها زمان خود را صرف جواب دادن به این سؤالات کنید، ایران مدیر پاسخ تمام آن‌ها را برای شما شرح خواهد داد.

مدل سه مرحله‌ای ایجاد مشتریان وفادار

اگر می‌خواهید رشد کسب‌وکار خود را تسریع کنید و باعث تکرار در فرآیند فروش خود شوید، به درک و اجرای یک استراتژی مهم پی خواهید برد:
  • محتوا باعث ایجاد روابط می‌شود
  • روابط باعث ایجاد اعتماد می‌شود
  • اعتماد باعث ایجاد فروش می‌شود
برای یک دقیقه به این موضوع فکر کنید. این استراتژی در زندگی شخصی و تجاری شما کاملاً درست و قابل‌اجراست.

محتوا باعث ایجاد روابط با مشتریان وفادار می‌شود

در طول سال‌های متمادی، در فروش‌های B2B افراد با داشتن یک دانش کامل و با گفتگو کردن با مخاطبان هدف و مشتریان بالقوه در مورد یک فروش عالی و مزایای شگفت‌انگیز آن، مطالب جدیدی ایجاد می‌کردند. امروزه ما برای وب‌سایت‌ها و کتاب‌های الکترونیکی و همچنین برای ارسال مطالب و ویدئوها در یوتیوب، محتوا ایجاد می‌کنیم. چرا این کارها را انجام می‌دهیم؟ نگران نباشید، محتوا باعث ایجاد روابط می‌شود و اگر مشتری شما به دنبال خرید محصول یا خدمتی از شما باشد، ابتدا باید با او ارتباط برقرار کنید تا این اتفاق بیفتد. حالا سؤال بعدی پیش می‌آید: هنگامی‌که ما این رابطه‌ها را برقرار کردیم چه اتفاقی می‌افتد؟

روابط باعث ایجاد اعتماد در مشتریان وفادار می‌شود

صرف‌نظر از اینکه آیا این یک رابطه تجاری است یا شخصی، اکثر مردم به کسی که فقط چند بار او را ملاقات کرده‌اند، اعتماد ندارند. طبیعت انسان این‌گونه است که اعتماد طرف مقابل را جلب کند و ببیند که آیا طرف مقابل ارزش اعتماد کردن را دارد یا خیر. به‌عبارت‌دیگر، شما باید اعتماد آن‌ها را به دست آورید. به همین دلیل ارائه دادن چیزی که شما در دست دارید، بسیار حیاتی است. فردی که خدمات خوبی را به مشتری ارائه می‌دهد، به تماس‌ها پاسخ می‌دهد یا در پشت میز نشسته است، می‌تواند یک رابطه جدید را به وجود آورده و یا از بین ببرد. با ادامه دادن یک رابطه، می‌توان اعتماد بیشتری کسب کنید و اگر مشتریان تجربه‌های مثبت بیشتری با شما داشته باشند، این اعتماد افزایش پیدا می‌کند و اعتماد سازی در مشتریان اتفاق می‌افتد. سؤال بعدی این است: همان‌طور که اعتماد نسبت به شما افزایش پیدا می‌کند چه اتفاقی می‌افتد؟

اعتماد باعث ایجاد فروش به مشتریان وفادار می‌شود

هرچه فرد بیشتر به شما اعتماد داشته باشد، بیشتر از شما خرید می‌کند. اگر میزان بسیار اندکی خبر خوب از جانب کسب‌وکار شما پخش شود، تأثیرات فوق‌العاده‌ای بر روی شما می‌گذارد، چراکه شرکت‌های ضعیف و غیرقابل‌اعتماد بسیار زیادی در جهان وجود دارند. تمام کاری که شما باید انجام دهید این است که به هر آنچه می‌گویید عمل کنید. همچنین با مردم به‌صورت دوستانه رفتار کنید. ازآنجایی‌که تعداد اندکی از کسب‌وکارها این کارها را انجام می‌دهند، انجام دادن آن برای شما بسیار آسان و مفید است. هنگامی‌که یک فرد با شرکتی ارتباط داشته باشد و همیشه چیزی را دریافت کند که انتظارش را داشته باشد، جدا کردن آن فرد از آن کسب‌وکار، کار آسانی نخواهد بود. ازآنجاکه شما یک محتوای خوب را ارائه داده‌اید، موجب ایجاد یک رابطه خوب شده‌اید. همراه با آن شما به‌سختی کارکرده‌اید و اعتماد مردم را نسبت به خود افزایش داده‌اید و اکنون به‌وسیله‌ این اعتماد، سالیانه پول زیادی دریافت می‌کنید. هنگامی‌که شما به میزان ۵۰۰، ۱۰۰۰، ۲۰۰۰ و یا ۵۰۰۰ روابط قابل‌اعتماد ایجاد کنید، این روابط تبدیل به یک دارایی بزرگ برای کسب‌وکار شما می‌شود. این دارایی در یک کلمه وفاداری مشتریان به برند است. برای این کار باید یک خبرنامه بسازید و از آن برای حفظ مشتریان خود استفاده کنید. این خبرنامه‌ها دوام بیشتری داشته و پول بیشتری به شما می‌رسانند. اهمیت خبرنامه در حفظ و نگهداشت مشتری به‌قدری زیاد است که به‌جای کلمه‌ «محتوا یا content» باید از کلمه «خبرنامه یا newsletters» استفاده کرد. البته خبرنامه یک ابزار جادویی نیست. اگر کسی قصد داشته باشد که ابزاری را به شما بفروشد که برای شما سحر و جادو کند، هر چه سریع‌تر از آن فرد موردنظر دور شوید. یک خبرنامه ابزار ساده‌ای است که همانند یک وسیله‌ نقلیه، محتوای شما را توزیع کرده و باعث ایجاد روابط می‌شود و این روابط را در طول زمان پرورش می‌دهد. شما باید با تحویل محصولات و خدمات خود با مردم رابطه برقرار کرده و به آن‌ها احترام بگذارید.

پیاده‌سازی مدل سه مرحله‌ای ایجاد مشتریان وفادار

چالشی که در کنار هر نوع ایده‌ای وجود دارد، پیاده‌سازی آن است. برای بیشتر ایده‌های کسب‌وکاری که دارید، چهار گزینه در پیش رویتان قرار دارد که باید یکی از آن‌ها را انتخاب کنید.

هیچ کاری انجام ندهید

این کاری است که اکثر مردم انجام می‌دهند و می‌تواند برای شما خبر خوبی باشد، چراکه بسیاری از رقیبان شما هم همین کار را انجام می‌دهند و همین باعث می‌شود که کار برای شما آسان‌تر شود.

خودتان کاری انجام دهید

محتوا باید ایجاد شود و شاید در حال حاضر شما بهترین فرد برای انجام این کار در شرکت خود باشید.

استخدام یک کارمند برای انجام دادن کارهای شما

شما می‌توانید شخصی را پیداکرده و آموزش دهید، یا اینکه یک نویسنده حرفه‌ای در زمینه بازاریابی را برای شرکت خود استخدام کنید.

کمک گرفتن از یک شرکت دیگر برای اجرای استراتژی شما

می‌توانید از شرکت‌هایی مانند نویسش یا رایا مارکتینگ برای تولید حرفه‌ای محتوا استفاده کنید. صرف‌نظر از این‌که کدام گزینه را انتخاب می‌کنید، اگر می‌خواهید واقعاً رشد کنید، یا اگر می‌خواهید از رقیبان خود جلو بزنید، یا اگر می‌خواهید ارزش شرکت خود را بالا ببرید، باید از این استراتژی حفظ مشتریان استفاده کنید: محتوا باعث ایجاد روابط می‌شود، روابط باعث ایجاد اعتماد می‌شود و اعتماد هم باعث ایجاد فروش می‌شود. انجام دادن این کار به شما کمک می‌کند تا خبرنامه خود را تکمیل کنید: به سمت آن چهار گزینه بروید و یکی از آن‌ها را انتخاب کنید. شما چگونه اعتماد مشتریان خود را جلب می‌کنید؟ تولید محتوا در سازمان شما توسط چه کسی انجام می‌گیرد؟ لطفاً تجربیات خود را با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.

دیجیتال مارکتینگ یا بازاریابی دیجیتال چیست؟

سئو کلمات کلیدی

سئو کلمات کلیدی کاربردی و کارآمد وب‌سایت را چگونه بدست آورید؟

سئو کلمات کلیدی جزء حیاتی یک استراتژی هستند؛ وب به کمک سئو کلمات کلیدی اجرا می‌شود، اما بااین‌حال بیشتر صاحبان وب‌سایت‌ها نمی‌دانند که چگونه در مورد این کلمات کلیدی تحقیق کنند و یا حتی نمی‌دانند در وب‌سایت خود چگونه از این کلمات کلیدی استفاده کنند. کلمه و یا کلمات کلیدی به مجموعه‌ای از عبارات گفته می‌شود که کاربران در موتورهای جستجو از همین کلمات استفاده می‌کنند. ایران مدیر به تحقیقات در مورد سئو کلمات کلیدی می‌پردازد و تلاش می‌کند تا وب‌سایت شما بهینه شود. یکی از بهترین راه‌های رشد کسب و کار، از طریق بهینه‌سازی موتورهای جستجو (SEO) است که به فرآیند ایجاد تغییرات برای افزایش احتمال رتبه‌بندی وب‌سایت در جستجوی گوگل و دیگر موتورهای جستجو، گفته می‌شود. برای موفقیت، باید با انتخاب کلمات کلیدی مناسب شروع کنید. با گذشت زمان، اطلاعاتی را جمع‌آوری می‌کنید که به شما کمک می‌کند تا تعیین کنید که کدام کلمات کلیدی بیشتر موفق هستند و کدام‌یک از آن‌ها نیاز به کار بیشتری دارند، اما چگونه مجموعه اولیه مناسب کلمات کلیدی را انتخاب کنید؟

اهداف کلی خود را تنظیم و درک کنید

قبل از اینکه تصمیم بگیرید که کدام کلمات کلیدی برای نام کسب و کار شما مناسب است، بررسی کنید که اهداف SEO شما چیست، اکثر شرکت‌ها از SEO برای افزایش رتبه ‌سایت استفاده می‌کنند که به‌نوبه خود باعث افزایش درآمد می‌شود، اما شما باید از آن خاص‌تر باشید. برای مثال:
  • شما در چه مدتی می‌خواهید نتیجه بگیرید؟ سئو وب سایت یک استراتژی بلندمدت است، بنابراین گاهی ماه‌ها طول می‌کشد تا نتایج آن را مشاهده کنید، اگر می‌خواهید سریع‌تر نتیجه بگیرید، باید سئو کلمات کلیدی را با کمترین رقابت و بالاترین بهره انتخاب کنید.
  • مخاطبان شما چگونه هستند؟ آیا شما تنها بر روی مشتریان خاصی تمرکز کرده‌اید و یا می‌خواهید با انواع مشتریانی که به سایتتان آمده‌اند انعطاف‌پذیر باشید؟
  • چه نوع ترافیکی را می‌خواهید؟ آیا می‌خواهید مشتریان محصولات شما را بخرند یا برای آن محصول اطلاعات کسب کنند و زمان بیشتری در سایت بمانند؟

کلمات کلیدی خوب ایجاد ‌کنید

به دست آوردن رتبه بالا در صفحات نتایج جستجو بسیار مهم است، اما این سئو کلمات کلیدی هستند که موقعیت واقعی شما را تعیین می‌کنند، همچنین به کمک این کلمات کلیدی شما می‌توانید تعیین کنید که وب‌سایت شما چگونه موفق خواهد بود. ازآنجایی‌که افراد بیشتری در جستجوی عبارت اول هستند،، رتبه‌بندی وب‌سایت شما در این مدت می‌تواند ترافیک زیادی را ایجاد کند و همچنین می‌تواند پول بیشتری را برایتان به وجود بیاورد.

تصمیم‌گیری در مورد ترکیب سئو کلمات کلیدی بلند و کوتاه

وقتی اهداف خود را می‌دانید، باید بتوانید حداقل بین کلمات کلیدی بلند و کوتاه تعادل برقرار کنید، کلمات کلیدی کوتاه، معمولاً بین یک تا دو کلمه هستند و دارای ترافیک بالایی می‌باشند، درعین‌حال نیز رقابت سنگینی در آن وجود دارد. کلمات کلیدی بلند، طولانی‌تر هستند، معمولاً این عبارات، محاوره‌ای هستند که ترافیک کمتری دارند اما رقابت در آن‌ها پایین‌تر است. کلمات کلیدی کوتاه به دلیل ویژگی‌های ترافیکی‌اش برای درازمدت مناسب هستند درحالی‌که کلمات کلیدی بلند به دلیل بازدهی سریع‌تر در کوتاه‌مدت مؤثرتر هستند. برای هرچه بهتر بودن نتایج کلی، به هردوی آن‌ها نیاز دارید.

تحقیق اولیه خود را انجام دهید

هنگامی‌که شما اهداف و دید اولیه را در ذهن دارید، می‌توانید تحقیق خود را شروع کنید:
  • با ایده‌های اولیه شروع کنید. با طرح چند ایده خوب برای آنچه مردم ممکن است به دنبال ارتباط با کسب‌وکار شما بگردند شروع کنید. نیاز نیست اینجا کامل باشید، اما سعی کنید تا حداقل چند دسته از جستجوهای گسترده و هر دو کلمات کلیدی کوتاه و بلند که ممکن است از آن‌ها برای پیدا کردن شما استفاده کنند، بیابید.
  • از موضوع و کلمات کلیدی استفاده کنید. از ابزارهای آنلاین برای یافتن موضوع و کلمات کلیدی که با ایده اولیه شما مرتبط هستند، کمک بگیرید.
  • یک لیست اصلی ایجاد کنید. تمام کلمات کلیدی را در یک صفحه بریزید، بنابراین شما می‌توانید آن‌ها را به‌سرعت مقایسه کنید و بر اساس زمینه‌های مختلف مرتب کنید.

لیست را کوتاه کنید

وقتی‌که لیست اصلی را تهیه کردید، می‌توانید آن‌هایی که کاندیداهای ضعیف‌تری هستند را از لیست حذف کنید. سه مفهوم مهم به شما کمک می‌کند تا متوجه شوید که کدام‌یک از کلمات کلیدی بیشتر برایتان مفید هستند: حجم جستجو و رقابت.
  • حجم. «جستجوی حجم» به تعداد افرادی اشاره دارد که کلمات کلیدی خود را در موتورهای جستجو وارد می‌کنند. حجم جستجو هرچه بیشتر باشد برای شما بهتر است، زیرا به شما کمک می‌کند تا به یک ترافیک زیاد برسید. اما این حجم جستجو باید با تجزیه‌وتحلیل رقابت‌هایی که در زمینه‌ کلمات کلیدی وجود دارد، مورد ارزیابی قرار بگیرد. هرچند که باید بدانید این حجم در طول زمان نوسان دارد.
  • رقابت. به سطح رقابت برای هر کلمه کلیدی نگاه کنید. این‌که کلمات کلیدی با بیشترین میزان ممکن است بالاترین میزان رقابت را داشته باشند تصادفی نیست و البته هرچه رقابت بالاتر باشد، رتبه‌بندی آن کلمه کلیدی سخت‌تر است. شما باید بین این دو تعادل ایجاد کنید.
  • ارتباط. شما همچنین باید ارتباط هر کلمه کلیدی را با برند اصلی خود در نظر بگیرید. مطمئناً، ممکن است ترافیک زیاد و رقابت کم داشته باشد، اما آیا واقعاً وب‌سایت شما به این نوع ترافیک نیاز دارد؟
  • رتبه‌بندی فعلی. این‌که ببینیم آیا شما در حال حاضر برای هر یک از این شرایط رتبه‌بندی می‌شوید یا خیر ارزشمند است، اگر نمی‌شوید، شاید نیاز باشد که یک حرکت دیگری انجام بدهید.

کاندیداهای برتر خود را انتخاب کنید

در این مرحله، کاندیداهای اصلی شما باید متفاوت باشند، زیرا فهرست خود را به کلمات کلیدی محدود کرده‌اید که بیشترین احتمال کسب نتایج موردنظر شما را دارند، بنابراین در حال حاضر، تعداد انگشت‌شماری را انتخاب کنید که به‌راحتی بهینه‌سازی می‌شوند (آن‌هایی که جذاب‌ترین هستند). اولین ترکیب کلمات کلیدی شما قرار نیست عالی باشد، اما به شما مسیری را نشان می‌دهد که می‌توانید برای افزایش ترافیک سایت خود حتی بیشتر استفاده کنید. به نتایج به‌دست‌آمده در طول زمان، توجه بیشتری کنید و نگران تغییرات زمانی که لازم دارید، نباشید.

کلمات کلیدی را در وب‌سایت خود ادغام کنید

سئو کلمات کلیدی در وب سایت هنگامی‌که چندین هدف بالقوه از کلمات کلیدی را شناسایی کردید، شروع به ادغام آن‌ها در سایت خود کنید. برای افزایش شانس خود در رتبه‌بندی شرایط به وجود آمده، می‌توانید روش‌های زیر که در مورد بهینه‌سازی موتورهای جستجو توضیح داده‌شده است را ببینید: • ایجاد صفحاتی که حاوی مطالب مفیدی بر اساس کلمات کلیدی موردنظر شما باشد. • کلمات کلیدی خود را در مکان‌های مناسبی از html خود ازجمله عنوان، تگ متا و توضیحات سایت خود اضافه کنید. • ایجاد لینک‌هایی که به قسمت‌های مختلفی از صفحات سایت شما اشاره دارد. به نظر شما چرا باید به کلمات کلیدی در وب سایتتان توجه کنید؟ چگونه آن‌ها را به کار بگیرید؟ آیا پیشنهادی در مورد سئو کلمات کلیدی دارید؟ آن را با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.

دورکاری: چه نیازی به دفتر کار هست، وقتی می‌شود از راه دور کار کرد؟

تقویت یادگیری

تقویت یادگیری: چگونه از دانسته‌هایمان استفاده عملی کنیم تا زنبور بی عسل نباشیم

تقویت یادگیری و عمل به دانسته‌ها شاید یکی از آرزوهای تقریباً دست نیافتنی هر دانشجو یا هنرآموزی است. هرساله تعدادی زیادی سمینار و همایش در سرتاسر کشور برگزار می‌شود که با هدف افزایش مهارت مدیران، تقویت یادگیری و بهبود بهره‌وری آن‌ها، تبلیغات گسترده‌ای انجام می‌دهند. از برخی از دوره که بگذر‌یم، اکثر این همایش‌ها دارای کیفیت بالا و طرح درس منطقی و علمی هستند اما خروجی آن‌ها، آن‌قدرها هم مطلوب نیست. مدیران بسیاری را می‌شناسم که برایشان شرکت در این همایش‌ها یا خواندن کتب و مقالات مرتبط، صرفاً تبدیل به اعتیاد شده است و از دل این دوره‌ها و همایش‌های رنگارنگ و متنوع، تغییری در رفتار آن‌ها ایجاد نشده است. این دوره‌ها دانش نظری آن‌ها را افزایش داده است اما تغییری در رفتارشان ایجاد نکرده‌اند و یادگیری تقویت نشده است. ایران مدیر در این مقاله به بررسی عارضه یادگیری بدون عمل می‌پردازد و توصیه‌های کاربردی از زبان یکی از بزرگ‌ترین نظریه‌پردازان مدیریت و رهبری؛ آقای کنت بلانچارد برای تقویت یادگیری بیان می‌کند. عمل به این توصیه‌ها، فاصله میان دانستن و انجام دادن را برای شما به صفر می‌رساند و منجر به تقویت یادگیری می‌شود. تقویت یادگیری با کنت بلانچارد هر روز به دنبال کتب و دوره‌های جدیدی هستیم تا دانش ما را افزایش دهند، نگرش ما را متحول کنند و با تقویت یادگیری در زندگی ما تفاوت‌های چشم‌گیری ایجاد نمایند؛ اما به عقب که برمی‌گردیم از میان تمامی اهداف بالا، تنها شرکت در سمینارها، همایش‌ها، دوره‌ها و خواندن کتب مختلف با موضوعاتی مشابه محقق شده است و خبری از تغییر به‌صورت عملی و ملموس در رفتارمان نیست. معمولاً مفاهیم بسیاری وجود دارد که مایلیم بر آن‌ها مسلط شویم و به‌عنوان مدیر از آن‌ها در کار و حرفه خود استفاده کنیم. اهمیت مدیریت زمان، توسعه فردی، فنون ارتباطات و درنهایت دوره MBA که به‌تازگی تمام‌شده اما تغییری در کسب‌وکارمان بر جای نداشته است. در مورد موفقیت و توسعه فردی، در میان دوستان و همکاران، حتماً فردی را می‌شناسید که به خوره چنین کتبی تبدیل‌شده است. از آنتونی رابینی گرفته تا برایان ترسی و اگر کمی درون‌مایه‌های عرفانی داشته باشد احتمالاً مجموعه کتب وین دایر را خریداری کرده و خوانده؛ اما جز آشنایی کلی چیز دیگری عایدش نشده است. این افراد کم‌کم به این نتیجه می‌رسند که ذات این کتب مشکل دارد یا اینکه این کتب برای عمل در محیط ایران نگارش نشده است. جمله بسیار معروفی وجود دارد با این عنوان که دانش قدرت است. پس هرچه بیش‌تر بیاموزیم قدرتمندتر خواهیم شد اما افراد بسیاری را می‌بینیم که سال‌ها درگیر یادگیری هستند و نه قدرتی دارند و نه شوکتی، این افراد صرفاً به گردآوری جزوه و کتاب مشغول هستند و خبری از آموختن نیست. از طرفی در ادبیات خودمان و در گفتار بزرگان، دانستن بدون عمل، رفتاری نکوهیده است.
دانای بی‌عمل به زنبور بی عسل تشبیه شده است و در کل همه از بد و نکوهیده بودن این رفتار آگاهی داریم؛ اما چرا میان دانستن و انجام دادن فاصله است؟
به نظر می‌آید که یک جای کار شدیداً می‌لنگد، قضایایی که در بالا مطرح شد، چند سال پیش ذهن یکی از اندیشمندان بزرگ مدیریت و رهبری، آقای کنت بلانچارد را به خود مشغول کرد. سؤال اصلی و اساسی این بود که چرا میان آموخته‌های افراد با کارهایی که انجام می‌دهند فاصله است؟ به عبارتی چرا افراد چیزهایی که یاد می‌گیرند را در عمل پیاده نمی‌کنند؟ و چه اصولی منجر به تقویت یادگیری می‌گردد؟ ایشان به ۳ دلیل اصلی به وجود آورنده این عارضه پی بردند. در اینجا این سه دلیل که چرا یادگیری اتفاق نمی‌افتد به همراه راهکار مرتبط با آن بیان می‌گردد. این ۳ دلیل حاصل مطالعات و مصاحبه‌های ایشان با افراد موفق و مدیران خبره است. پس آن‌ها را جدی بگیرید! تقویت یادگیری با کتب زیاد  

مانع اول در تقویت یادگیری: اضافه‌بار اطلاعات

تقویت یادگیری و اضافه بار اطلاعات اولین دلیلی که دانسته‌ها عملی نمی‌شوند و یادگیری ما در عمل ظاهر نمی‌شود. قرارگیری در تله اضافه‌بار اطلاعات است. این دلیل به زبانی ساده به معنای مدفون کردن خودمان در کوهی از اطلاعات بسیار ارزشمند هست. توجه داشته باشید که در جمله بیان شد: اطلاعات ارزشمند و نه اطلاعات کم‌اهمیت. یعنی گیر انداختن خودمان در کوهی از اطلاعات هر چند مفید، هر چند ارزشمند و هر چند کمیاب منجر به یادگیری نمی‌شود و همچون مانع برای ما عمل می‌کند. تقویت یادگیری و یادگیری مهارتهای مختلف یادگیری مهارت‌های مختلف برای مثال، مهارت مذاکره، تنها به‌صرف شرکت در یک دوره یا خواندن یک کتاب یا شنیدن یک سخنرانی، برای اکثر مدیران، چیزی کم هیجان و پیش‌پاافتاده است. وقتی صحبت از اثربخشی و آموختن مهارت جدیدی می‌شود، برای مثال مهارت مذاکره، در ذهن تمامی مدیران چنین نجواهایی شنیده می‌شود که مگر می‌شود مهارت بسیار مهمی همچون مهارت مذاکره را تنها با شرکت در یک دوره آموخت؟ چنین عملی غیرممکن است و اولین راهکار ما، ثبت‌نام در انبوهی از کلاس‌ها و گردآوری تعداد بسیاری از کتب مذاکره به زبان‌های فارسی و انگلیسی و ادامه این روند (آوار کردن اطلاعات بر خودمان) است. نتیجه کار مشخص است: گیرکردن در حجم زیادی از اطلاعات و داده‌هایی که بدن پردازش و یادگیری کامل آن‌ها، هیچ فایده‌ای ندارند و نه‌تنها منجر به تقویت یادگیری نمی‌شوند بلکه یادگیری را هم مختل می‌کنند. از طرف دیگر و بر طبق یافته‌های روانشناسان یادگیری، انسان برای به خاطر سپاری مطلبی به حافظه بلندمدت خویش نیاز به تکرار مداوم آن مطلب دارد. شرکت در کلاس‌های مختلف بدون یادگیری کامل مطالب اولیه، تأثیر خاصی بر روی شما جز گرفتن مدرک آن دوره و قاب گرفتن آن ندارد.

راهکار جهت تقویت یادگیری: به کار بستن فلسفه کمتر بیشتر

تقویت یادگیری و راهکار افراد معمولاً بخش اندکی ازآنچه فقط یک‌بار خوانده‌اند یا یک‌بار شنیده‌اند را به خاطر می‌سپارند و هیچ فرمول معجزه‌آسایی در این میان وجود ندارد؛ بنابراین به‌جای اینکه به دنبال کتب بیشتری باشید، باید کتب اندکی را چندین و چند بار بخوانید و بر آن به‌صورت کامل مسلط شوید. به چنین کاری کاربست «فلسفه کمتر بیشتر» می‌گوییم. این کار یعنی کمتر به گردآوری کوهی از اطلاعات بپردازیم و بیشتر بر حجم اندکی از اطلاعات متمرکز شویم. بنابراین باید «کمتر بیشتر» و «بیشتر کمتر» بخوانیم؛ به عبارتی بیشتر وقتمان را صرف مطالب اندک کنیم و از پرخوانی و غرق شدن در حجم بالایی از کتب، دوره‌ها و همایش‌ها خودداری کنیم. در این صورت تقویت یادگیری برای ما روی خواهد داد؛ آنهم به شکلی معجزه آسا مدیران و کارشناسان به‌محض آنکه بر مفاهیم مسلط شدند، بهتر می‌توانند از آن مطالب در ساخت مفاهیم جدید استفاده کنند و در نوآوری‌هایشان از آن‌ها بهره ببرند. یکی از روش‌هایی که می‌توان برای تعمق بخشیدن و تقویت یادگیری خود از آن استفاده کنیم. یادگیری به شیوه لایتنر است که در ایران بانام روش G5 شناخته می‌شود. بر طبق روش فوق‌الذکر برای آنکه مفهومی از حافظه کوتاه‌مدت به حافظه بلندمدت ما منتقل شود، باید به‌صورت منظم و در فواصل معین مورد بازخوانی قرار گیرد. بر طبق روش لایتنر، مطالب باید یک روز بعد از مطالعه، دو روز بعد از مطالعه، ۴ روز بعد از مطالعه، ۸ روز بعد از مطالعه و درنهایت ۱۶ روز بعد از مطالعه اولیه مرور شوند. در انجام چنین کاری خلاصه‌نویسی‌ها و نکته برداری‌ها بسیار به شما کمک می‌کنند. به یاد داشته باشید که این روش روشی جهانی و آزموده شده‌ای است که می‌توان به آن اعتماد نمود.

مانع دوم در تقویت یادگیری: فیلتر منفی اطلاعات

تقویت یادگیری وفیلتر منفی اطلاعات نکته بسیار مهمی که در اینجا وجود دارد آن است که ذهن ما مفاهیم تهدیدکننده، آزاردهنده و منزجرکننده را ازنظر ادراکی نادیده می‌گیرد و به آن‌ها انرژی شناختی تخصیص نمی‌دهد. برای مثال بسیاری از افراد ممکن است نسبت به سخنان سخنرانی که از طیف سیاسی موردعلاقه آنان نیست دوری کنند یا از آن متنفر باشند. هرچند که سخنرانی وی در مورد بدیهیات بوده و منطقاً درست باشد اما ذهنیت منفی به ما اجازه‌ گوش دادن نمی دهد. از طرفی دید منفی به خودمان هم می‌تواند چنین وضعیتی ایجاد کند. فردی که نسبت به خود دیدی منفی دارد و همواره از کودکی با این ایده بزرگ‌شده که نمی‌تواند در جلوی جمع چند کلمه صحبت کند (بی‌عرضه است)، هیچ‌گاه به ذهن خود تصور سخنرانی در میان یک جمع ۵۰۰ نفرِ را راه نمی‌دهد. ازنظر او چنین کاری غیرممکن است. حال اگر این فرد، با چنین ساختار ذهنی، به ده‌ها و شاید صدها سمینار سخنرانی برود، بدون تغییر این ذهنیت، نمی‌تواند کاری از پیش ببرد. شک و تردید به خود باعث می‌شود که تمامی اطلاعات را، از کتاب گرفته تا همایش و سمینار و حتی مکالمات روزانه را با ذهنیتی مردد، بسته، قضاوتی و عیب جو، آشفته و مضطرب فیلتر کنیم که همه ی این‌ها ما را به تفکر منفی و جلوگیری از یادگیری و کاربست ایده‌هایمان سوق می‌دهد. تفکر منفی باعث می‌شود: • فقط جز بسیار کوچکی ازآنچه می‌شنویم را به کار ببندیم. • فقط به درصد بسیار کمی ازآنچه که لیاقت دست‌یابی به آن راداریم دست پیدا کنیم.

راهکار جهت تقویت یادگیری: گوش دادن با ذهنیتی مثبت

تقویت یادگیری و گوش دادن تغییر ذهنیت منفی به ذهنیتی مثبت امری نیست که به‌صورت یک‌شبه اتفاق بیفتد. این عمل در طول زمان و با صرف وقت و انرژی تحقق می‌یابد. یکی از مهارت‌هایی که به افراد کمک می‌کند تا به این ذهنیت منفی غلبه کنند، تسلط بر مهارت گوش دادن است. افراد باید به کمک مهارت گوش دادن، ذهنیت‌ها و پیش‌داوری‌های خود را کنار گذارند و سعی کنند تا به دنبال نکات مثبت در مطالب جدیدی که با آن روبه‌رو می‌شوند باشند. این ذهنیت را ذهنیت چراغ سبز می‌نامیم. ذهنیت چراغ سبز به بیانی ساده به این معناست که در دشتی پر از گل، به دنبال دیدن خار و خاشاک نباشیم؛ در میان انبوهی از اطلاعات مفید و سازنده تنها به دنبال نکات منفی و جنبه‌های تاریک نباشیم. گوش دادن مهارتی آموختنی است که برای زندگی در دنیای امروز بسیار ضروری است. بدون مهارت گوش دادن مؤثر افراد نمی‌توانند با دیگران ارتباط برقرار کنند و بنابراین نمی‌توانند سهمی در دانش آن‌ها داشته باشند. تقویت یادگیری و مهارت گوش دادن برخی از زیر مهارت‌های گوش دادن عبارت است از: ۱٫ سعی کنید در یک‌زمان تنها به صحبت یک نفر توجه کنید. مواردی نظیر گوش دادن همراه با جزوه‌نویسی یا گوش دادن درحالی‌که با گوشی موبایل در حال کار هستیم، گوش دادن محسوب نمی‌شود. ۲٫ هر جا قضاوت تند و آشکاری بعد از شنیدن حرف‌های گوینده در سر پروراندید، آن را با گوینده در میان بگذارید و نظر او را جویا شوید. از این‌که خود به قضاوت‌هایتان اعتبار ببخشید جدا خودداری کنید. ۳٫ توجه خود به فرد گوینده را در سطح ظاهر مثل تکان دادن سر یا برقراری ارتباط چشمی حفظ کنید اما وجود حاضرغایب نباشید و علاوه بر ظاهر، در باطن هم به گوینده توجه کنید و ذهنتان در جای دیگری نباشد. همچنین می‌توانید از تکان سر، اخم و … براي انتقال احساس خود به‌طرف مقابل استفاده کنید. ۴٫ گوشش دادن به همراه تسلط بر زبان بدن، می‌تواند اثربخشی بیشتری داشته باشد. حتماً زبان بدن و مهارت‌های مرتبط با آن را فرابگیرید. ۵٫ من و شما ذهن خوان یا پیشگو نیستیم؛ بنابراین از قضاوت و ذهن‌خوانی پیش از آنکه فرد شروع به حرف زدن کند خودداری کنید. به فرد گوینده اجازه دهید تا کل مطالب خود را بیان کند و آنگاه به ارزیابی کلی مطالب بپردازید. ۶٫ معمولاً برخی از افراد به‌جای گوش دادن، سعی می‌کنند تا پاسخ خود به‌طرف مقابل را آماده کنند و در کسری از ثانیه بعد از پایان سخنان وی، به‌صورت رگباری پاسخ خود را به سمع و نظر مخاطب برسانند. چنین کاری غلط محض است. به یاد داشته باشید که هدف شما از شنیدن ارائه پاسخ نیست، بلکه فهم بیشتر موضوع و مخاطبتان است. ۷٫ معمولاً برخی از سخنرانان و مدرسان عادت دارند تا در حین تدریس، بر روی صحنه راه بروند و برای جلب‌توجه بیشتر برخی حرکات مثل افزایش ناگهانی تن صدا یا تغییر ناگهانی جهت دستان را انجام دهند. مواظب باشید که چنین حرکاتی توجه شما را از محتوای سخنان گوینده منحرف نسازد. به یاد داشته باشید که شما برای یادگیری این حرکات به سمینار نمی‌روید؛ هدف شما یادگیری محتوای سمینار است! ۸٫ برخی از افراد به دنبال شنیدن مواردی هستند که انتظار آن را دارند و نه چیزهایی که واقعاً گفته می‌شود. اگر به دنبال شنیدن انتظارات خود باشید، چیزی جز انتظارات خود را نخواهید شنید و به عبارتی شما بخش اعظمی از مطالب را از دست خواهید داد.

مانع سوم در تقویت یادگیری: فقدان پیگیری

بعدازآنکه مفهومی را به‌درستی آموختید و از فیلتر ذهنی خویش به‌درستی خارج ساختید، نوبت به مورد سوم می‌رسد. بر طبق این مورد، یادگیری و انجام درست یک کار نیازمند تمرین بسیار دارد. افراد بعد از تسلط بر مطالب باید خود به تمرین عملی موارد آموخته‌شده بپردازند. در این صورت است که می‌توان به‌درستی دانسته‌ها را تبدیل به عمل نمود. بر طبق این اصل، اگر شما بعد از تمرین مطلبی، از چگونگی آن بازخورد بگیرید و دوباره این کار را انجام دهید، آنگاه تمرین شما تمرینی مؤثر و مفید بود است. برای مثال یادگیری ساز جدیدی را در نظر بگیرید. اگر حرف و سخنان استادتان را به‌درستی گوش دهید و بدون فیلتر منفی و اضافه کردن بار زیاد اطلاعات، شروع به تمرین ساز کنید، ممکن است به ظن خود بهترین یادگیری و اجرا را به دست آورده باشید؛ اما در عمل استاد شما بعد از نواختن ساز توسط شما، تعدادی نکته به شما می‌گوید که باید رعایت کنید، برای مثال رعایت فواصل زمانی یا نحوه صحیح در دست گرفتن ساز. با اعمال نکات و بازخوردهای استاد و انجام مداوم این چرخه، شما به نوازنده‌ای چیره‌دست تبدیل می‌شوید. تمامی این‌ها منوط به تکرار توأم با بازخورد است. به یاد داشته باشید که تمرین باعث کامل و عالی شدن نمی‌شود، این تمرین کامل و همراه با بازخورد است که باعث تعالی و یادگیری کامل شما می‌گردد.

راهکار جهت تقویت یادگیری: پیگیری و ارائه ساختار مناسب

همان‌طور که در بالا مطرح شد، یادگیری یک مهارت بدون انجام توأم با بازخورد آن ممکن نیست. یکی از بهترین روش‌ها برای یادگیری و تعمق یادگیری مطلبی، یاددادن آن مطلب به فرد دیگری است. مطلبی را به فرد دیگری آموزش دهید تا از اینکه چه میزان یادگیری شما بهبود پیدا می‌کند، شگفت‌زده شود. تقویت یادگیری و آموزش از این روش می‌توان در سازمان‌ها استفاده کرد. برای مثال بعد از شرکت در همایش بهره‌وری، هر مدیری به مدت ۳۰ دقیقه در هفته، موارد آموخته‌شده در سازمان را با دیگران به اشتراک گذارد و از آن‌ها بازخورد بگیرد. چنین کاری نه‌تنها یادگیری را بهبود می‌بخشد بلکه منجر به بروز ایده‌ها و چکش‌کاری بهتر آن‌ها می‌شود. همچنین مربیگری و وجود افرادی که در سازمان‌ها برای پیگیری مطالب تازه آموخته‌شده وارد می‌شوند و به افراد و مدیران بازخورد می‌دهند، می‌تواند معجزه کند.

نتیجه‌گیری

معمولاً افراد زیادی از وجود فاصله میان آموخته‌هایشان و عمل با آن‌ها شکایت دارند. به عبارتی میان دانستن و انجام دادن فاصله وجود دارد. در فرهنگ فارسی نیز وجود فاصله بین دانایی و عمل امری نکوهیده است. در این مقاله از زبان یکی از بزرگ‌ترین نظریه‌پردازان مدیریت و رهبری، کنت بلانچارد، ۳ اصل بسیار مهم و اساسی مطرح شد که در صورت عمل به آن‌ها می‌توان چنین شکافی را از بین برد و آموخته‌ها را عملی نمود. اگر شما هم تجارب این‌چنینی همچون نتیجه نگرفتن از خواندن کتاب در زمینه‌های مختلف همچون موفقیت یا مدریت را دارید یا سالانه در همایش‌ها و سمینارهای بسیاری بدون کسب نتیجه کاربردی و عملی شرکت می‌کنید، این مقاله می‌تواند به شما کمک کند. لطفاً اگر در این زمینه تجربه یا ایده‌ای دارید، با ما و کاربران ایران مدیر در میان بگذارید.

تدوین استراتژی و ۶ دام مهلک که ممکن است شما هم روزی در آن بیفتید

تغییر عادت

تغییر عادت و ۵ راهکار طلایی برای مغزی که نمی‌خواهد تغییر کند

تغییر عادت یکی از مهم ترین مسائل انسان امروز است. اگر بخواهید در دنیای امروز موفق باشید باید همیشه در پی تغییر عادت های خود باشید؛ اما این کار چندان آسان نیست. یک زاویه در نظر بگیرید و بازوهای خود را از آن عبور دهید. حالا، آن‌ها را در جهت مخالف عبور دهید. کدام‌یک دشوارتر بود؟ اگر فکر می‌کنید عبور آن‌ها در بار دوم فکر بیشتری نیاز داشت، حق با شماست. درواقع، وقتی شما آن‌ها را برای بار اول عبور دادید، سیگنال‌ها از یک مکان بسیار متفاوت از زمانی که آن را برای بار دوم انجام دادید در مغزتان می‌آمد. عادت‌ها انتخاب‌های عمدی ما هستند که در برخی نقاط خودکار می‌شوند. آن‌ها بیش از ۴۵ درصد کارهایی که ما در طول روز انجام می‌دهیم را تشکیل می‌دهند. مغز شما تنبل است. تفاوت بین یک عادت خوب و یک عادت بد را نمی‌داند. تنها کاری را انجام می‌دهد که شما به‌صورت تکراری به آن فکر می‌کنید، می‌گویید، یا انجام می‌دهید و آن را به یک عادت تبدیل می‌کند به‌طوری‌که انجام آن دیگر سخت نیست. وقتی برای اولین بار بازوهای خود را تا کردید سیستم لیمبیک شما (جایی که خاطرات و عاداتتان ذخیره می‌شود) اقدامات خود را انجام داد. بار دوم که بازوهای خود را عبور دادید، پیام از قشر جلویی مغز آمد، بخشی از مغز که مسئول تفکر و برنامه‌ریزی سطح بالاتر است. هر تفکر یا رفتار جدید در قشر جلویی مغز شروع می‌شود و درنهایت درصورتی‌که به‌اندازه کافی از آن استفاده کنیم به یک عادت تبدیل می‌شود. اکثر افراد در مقابل تغییر مقاومت می‌کنند چراکه الگوهای عادت طبیعی‌شان را تهدید می‌کند. چه یک نقش جدید باشد، چه یک رئیس جدید، یک خودرو جدید، یا یک رژیم غذایی و یا حتی یک‌روال جدید، مغز شما باید برای یادگیری و انطباق با آن تغییر، اضافه‌کاری کند. متأسفانه، مانند یک ضرب‌المثل قدیمی که می‌گوید: اگر کار همیشگی‌تان را انجام دهید، همان چیزی را به دست می‌آورید که همیشه دریافت می‌کردید. برای هدایت تغییر و موفقیت دراز مدت، چه ازنظر شخصی و چه ازنظر حرفه‌ای، لازم است عادت‌های جدیدی شکل دهید و این نیاز دارد کمی سختی را تحمل کنید. هرچه عادت انجام کارها به روش قدیمی بیشتر در وجودتان ریشه دوانده باشد، شکل‌دهی عادت‌های جدید زمان بیشتری می‌برد. خبر خوب این است که شما می‌توانید خودتان را به عمد برای افکار و رفتارهای جدید آموزش دهید. هرچه بیشتر کاری را انجام دهید، شکل‌دهی یک عادت جدید آسان‌تر می‌شود. برای ایجاد تغییر در خودتان ایران مدیر موارد زیر را به شما پیشنهاد می‌کند.

۱٫ شما در تغییر عادت نمی‌توانید احساسات را با منطق پاسخ دهید

وقتی به‌سوی تغییر و توسعه فردی می‌رویم اغلب از ناشناخته‌ها احساس اضطراب و ترس می‌کنیم. ممکن است دیگران به ما بگویند که تغییر به‌صورت منطقی ایجاد احساس می‌کند. متأسفانه، این ابداً درد و ناراحتی ناشی از آن را تخفیف نمی‌دهد. برای پردازش احساساتی که به شما دست می‌دهد به خودتان زمان بدهید. علل این‌که احساس اضطراب و ترس می‌کنید را بیابید. احساسات خود را قضاوت نکنید، فقط آن‌ها را مشاهده کنید. این اولین گام برای استقبال از تغییر است.

۲٫ منافعی که از تغییر عادت به شما می‌رسد را مرور کنید

حتی زمانی که می‌دانیم یک تغییر برای خود ما خوب است، مقاومت در برابر آن آسان‌تر است، چراکه عادت‌های راحت قدیمی خود را ترجیح می‌دهیم. بررسی کنید که ایجاد یک تغییر چه مزایا و منافعی می‌تواند برای شما داشته باشد. این محرک شما است و شما را از سختی حفظ خواهد کرد. اگر نمی‌توانید یک مزیت مثبت شناسایی کنید، از خود بپرسید از چه ضرر یا خروجی منفی‌ اجتناب خواهید کرد.

۳٫ موانع تغییر عادت را شناسایی کرده و آن‌ها را فعالانه مدیریت کنید

فرض کنیم هدف شما سالم‌تر بودن است. این می‌تواند به معنای ورزش بیشتر، تغذیه بهتر و یا خواب کافی باشد. حتی اگر ما بدانیم که این‌ها برای ما خوب هستند، موانع موجود در این راه زمان، پول، تنبلی و یا زندگی پیش رو است. آیا سعی دارید تغذیه بهتری داشته باشید؟ پس وعده‌های غذایی خود را طوری طراحی کنید که هرکجا هستید گزینه‌های غذایی سالمی داشته باشید. آیا خسته‌تر از آن هستید که بعد از کار به باشگاه بروید؟ پس بالباس‌های ورزشی خود بخوابید و ۳۰ دقیقه زودتر بیدار شوید و به پیاده‌روی بروید. آیا خیلی خسته‌اید؟ نگران نباشید، ورزش به شما کمک می‌کند خواب بهتری داشته باشید.

۴٫ برای تغییر عادت اطراف خود را با افراد مناسب پرکنید

همه ما در زندگی‌مان افرادی را داریم که انرژی‌مان را تخلیه می‌کنند. این افراد پر از هیجان و استرس هستند. آن‌ها سمی هستند و تغییر را بسیار دشوار می‌کنند. افرادی که انرژی‌تان را تخلیه می‌کنند شناسایی کرده و از آن‌ها فاصله بگیرید. در مقابل، افراد موفق که به شما احساس حمایت شدن می‌دهند را شناسایی کرده و زمان بیشتری با آن‌ها بگذرانید.

۵٫ تغییر عادت را با یک تصویر بزرگ در ذهن خود همراه کنید

وقتی به تغییر نزدیک می‌شویم، ممکن است دلهره‌آور به نظر برسد؛ اما وقتی ما از آن گذر کردیم، باافتخار به پشت سر نگاه می‌کنیم و آن را رشد می‌نامیم. این را به‌عنوان سختی، چالش و تغییری که در زندگی‌تان با آن روبرو می‌شوید در ذهن داشته باشید. به‌این‌ترتیب، هر تغییر در مسیرتان را خودتان هدایت می‌کنید. این یک سابقه بسیار خوب است. به یاد داشته باشید که اگر می‌خواهید متفاوت رفتار کنید، باید متفاوت فکر کنید. ما می‌توانیم به مغزمان مجدداً آموزش دهیم و عادات جدیدی ایجاد کنیم. این تنها به شجاعت و تمایل به قدم نهادن فراتر از محدوده راحتی‌مان نیاز دارد. تغییر می‌تواند ترسناک باشد اما می‌توانید با زمان گذاشتن برای مدیریت فعالانه فرآیند آن، خودتان را برای موفقیت پرورش دهید و تحول در زندگی را لمس کنید. شما چگونه عادات خود را تغییر می‌دهید؟ آیا در ایجاد تغییرات فردی دچار مشکل شده‌اید؟ لطفاً نظرات و تجربیات خود را با ایران مدیر به اشتراک بگذارید.

کارمندیابی: از کجا بفهمیم که وقت استخدام اولین کارمندمان فرا رسیده است؟

کسب و کار خانگی

کسب و کار خانگی و آموزه هایی ساده اما کاربردی برای موفقیت در آن

کسب و کار خانگی با مزایای بسیاری مانند انعطاف‌پذیری، توانایی ایجاد برنامه شخصی خود و حتی رهایی از مالیات همراه است. نادیده گرفتن این مزایا سخت است، اما رشد کسب‌وکار خانگی‌تان می‌تواند دشوار باشد. بااین‌حال، خانگی بودن کسب‌وکارتان به معنی «کوچک ماندن» یا محدود شدن فرصت‌های شما نیست. درواقع، برخی از مشهورترین شرکت‌های جهان مانند شرکت اپل، هرشی و فورد، به‌عنوان کسب‌وکارهای خانگی شروع به کارکردند. علاوه بر این، ۶۹ درصد از کارآفرینان، کسب‌وکار خود را از خانه‌های خود شروع می‌کنند. اگر انگیزه‌های بزرگ دارید و به دنبال روش‌هایی برای تبدیل ایده‌های عالی خود به یک مدل کسب‌وکار ملموس هستید، به یک برنامه نیاز دارید. ایران مدیر برای اجرای یک کسب‌وکار خانگی رهنمودهای زیر را به شما توصیه می‌کند.

۱- فضای فیزیکی خود را برای یک کسب و کار خانگی ارزیابی کنید

شروع یک کسب و کار در خارج از خانه‌تان به این معنی نیست که خانه شما یک مکان ایده‌آل است. می‌تواند باشد، اما ممکن است به تنظیماتی نیاز داشته باشید. در مورد فضای زندگی فعلی خود فکر کنید و آن را با مدل کسب‌وکاری که در ذهن دارید مقایسه کنید. اگر نیاز دارید تا بتوانید با مشتریان یا کارمندانتان ملاقات کنید، آیا می‌توانید آن را به‌راحتی در خانه خود انجام دهید؟ آیا یافتن شما آسان است؟ آیا فضای کافی برای پارکینگ ماشین‌ها دارید؟ علاوه بر این، منطقه‌بندی و موارد مجاز در محل زندگی فعلی خود را بررسی کنید. آیا مانع اجرای انواع خاصی از کسب‌وکار است یا خیر؟ اگر طی این ارزیابی هرگونه مانعی وجود داشت، انتقال به خانه‌ای که برای اجرای یک کسب‌وکار و درعین‌حال زندگی راحت‌تر مناسب‌تر باشد می‌تواند گام اول خوبی تلقی شود.

۲٫ پیش‌نیازهای اولیه یک کسب و کار خانگی برای شروع کار را آماده کنید

هنگامی‌که مطمئن شدید خانه شما آماده کسب‌وکار است، وقت آن است که بر روی فضای دفتر واقعی خود تمرکز کنید. ابتدا مطمئن شوید که برای انجام کسب‌وکار خود یک قسمت اختصاصی دارید. ممکن است خانه شما مجهز به یک دفتر باشد. اگر نیست، یک قسمت خاص از یک اتاق بزرگ‌تر را در نظر بگیرید، یک گنجه بزرگ یا حتی یک گاراژ را به دفتر کار رؤیایی خودتان تبدیل کنید. همچنین، در مورد منابع موردنیاز برای انجام کسب‌وکار فکر کنید. هر چیزی از مبلمان تا لوازم اداری باید در نظر گرفته شود تا بتوانید مدیریت هزینه‌ استارتاپ خود را به دست گرفته و بودجه‌بندی کنید. آنچه لازم دارید را در نظر گرفته و به دنبال راه‌هایی برای صرفه‌جویی باشید. خرید اقساطی و مدت‌دار به صاحبان کسب‌وکارها اجازه می‌دهد تا در بلندمدت مقدار قابل‌توجهی پول ذخیره کند. در حین انجام کارهای دیگر، برندتان را هم در نظر بگیرید. برندسازی شخصی برای کسب‌وکارهای خانگی به‌اندازه شرکت‌های بزرگ اهمیت دارد. به سرمایه‌گذاری در بازاریابی برای تجارتتان و ایجاد یک وب‌سایت در همین راستا فکر کنید. اگر مطمئن نیستید که از کجا شروع کنید، با یک مشاور بازاریابی دیجیتال مشورت کنید.

۳٫ یک برنامه برای کسب و کار خانگی موردنظرتان تنظیم کنید

ممکن است در مورد انعطافی که به‌زودی در دستان خود لمس خواهید کرد رؤیاپردازی کنید، اما کسب‌وکار شما باید سودآور باشد و به همین دلیل به یک برنامه منظم نیاز دارد. برای تنظیم برنامه خود، موارد زیر را در نظر بگیرید:
  • چند ساعت در روز باید کسب‌وکارتان را فعال یا غیرفعال کنید؟
  • برنامه فعلی شما چگونه است؟ چه چیزی را می‌توانید سازمان‌دهی کنید؟ برای برنامه‌ریزی و تعیین استراتژی به چه چیزهایی نیاز دارید؟
  • چه زمانی بهترین عملکردتان را دارید؟ سحرخیز هستید یا مانند یک جغد شب‌زنده‌دار؟ چه زمانی کارایی بیشتری دارید و متمرکزتر هستید؟ (برای اکثر بزرگ‌سالان، پاسخ این سؤال، نزدیک ظهر است؛ برای کار در ساعت‌هایی که کارآمدتر هستید، برنامه‌ریزی کنید.)
  • مشتریان و شرکای کسب‌وکار شما چه زمانی در دسترس هستند؟ ممکن است در نیمه‌شب بهتر کار می‌کنید، اما باید بتوانید در طول ساعات کاری با مشتریان یا شرکای تجاری اصلی خود تماس داشته باشید که این امر می‌تواند دشوار باشد.
هنگامی‌که تمام عوامل مهم ذکرشده در بالا را در نظر گرفتید، یک برنامه واقعی ایجاد کنید. آن را در تقویم خود علامت زده و با خانواده و دوستان خود به اشتراک بگذارید. درک این‌که شما حتی اگر در خانه باشید، واقعاً در حال کار هستید، برای همه مفید است.

۴- از همان روز اول به مسائل مالی و مالیاتی توجه کنید

اجرای کسب‌ و کار در خانه با مزایای مالی و مالیاتی زیادی همراه است. بااین‌حال، هنوز هم جریمه‌هایی برای عدم اجرای قوانین مالیاتی و عدم گزارش میزان درآمد مناسب وجود دارد. برای اجتناب از این موضوع، برای نگهداری مستقیم حساب‌وکتاب خود، از مراحل ابتدایی کسب‌وکارتان، بر نرم‌افزارهای جامع مالی و مالیاتی سرمایه‌گذاری کنید، یا با یک حسابدار مالیاتی کارکنید. اطمینان از مطابقت عملکردتان با مقررات مالیاتی در آینده از کسب‌وکار شما محافظت خواهد کرد.

۵٫ در اداره کسب و کار خانگی با یک وکیل تجاری مشورت کنید

در مورد راه اندازی کسب و کار خانگی هم قوانین زیادی وجود دارد. این خصوصاً زمانی صدق می‌کند که شما بخواهید از پیمانکاران استفاده کنید یا کارمندانی استخدام نمایید. یک‌قدم اشتباه می‌تواند کسب‌وکار شما را خراب کند. یک وکیل تجاری را پیداکرده و از او مشاوره بگیرید. وکیل می‌تواند به شما کمک کند تا:
  • ساختار مناسبی تنظیم و راه‌اندازی کنید و بفهمید کدام نوع شرکت (سهامی خاص، تضامنی و…) برای شما مناسب‌تر است
  • در مورد داشتن پرونده مناسب برای هر کارمند اطمینان خاطر داشته باشید
  • بفهمید آیا به پیمانکار یا کارمند نیاز دارید یا خیر
  • اطمینان شوید که در مسیر قانونی حرکت می‌کنید

۶٫ زندگی شخصی خود را از زندگی کاری خود جدا کنید

هنگامی‌که در یک فضای اداری واقعی کار می‌کنید، می‌توانید به‌آسانی کار را در محل کار ترک کنید. می‌توانید بعد از چند ساعت در مورد آن فکر کنید، اما هر چیزی که برای انجام کار به آن نیاز دارید در دفتر شماست. هنگامی‌که در خانه کار می‌کنید، از بین رفتن این مرز بسیار آسان‌ است. به یاد داشته باشید که یک برنامه زمانی منظم دارید. بعضی کارها ممکن است به‌صورت غیرمنتظره‌ای اتفاق بیفتند، اما زمانی که کار نمی‌کنید سعی کنید از فضای دفتر خود دور بمانید. این برای سلامت روان و شادی و همچنین خانواده شما بسیار مهم است.

۷٫ برای اداره کسب و کار خانگی یک شبکه ایجاد کنید

هنگامی‌که در خانه کار می‌کنید، احتمالاً بیشتر وقت خود را به‌تنهایی می‌گذرانید. این مسئله می‌تواند منجر به پیامدهای عاطفی و روحی منفی شود؛ به‌ویژه برای کارآفرینانی که در حال رشد هستند. برای مبارزه با این موضوع، سازمان‌های حرفه‌ای محلی و نزدیک به خانه خود را پیداکرده و با آن‌ها ارتباط برقرار کنید. اگر مناسب بودند، عضو شوید. سعی کنید برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد صنعت خود و برقراری ارتباط با افراد در این زمینه در رویدادهای اجتماعی حضور پیدا کنید. این کار علاوه بر این‌که می‌تواند انرژی اجتماعی‌ لازم برای رشد و شکوفایی شما را فراهم کند، ‌یکی از جنبه‌های مهم ایجاد برندینگ شخصی هم هست و باعث می‌شود که توسط دیگران به رسمیت شناخته شوید. اجرای یک کسبب و کار خانگی چشم‌اندازی هیجان‌انگیز است، اما به زیرساخت‌ها و برنامه‌هایی نیاز دارد. برای اطمینان از این‌که قدم‌های درستی برداشته‌اید و در مسیر پیشرفت حرکت می‌کنید، هفت نکته بالا را در نظر گرفته و اجرا کنید. یادتان باشد، اغلب محصولات و شرکت‌های بزرگ در مکان‌های بسیار کوچک شکل‌گرفته‌اند. شما چگونه کسب و کار خانگی خود را اداره می‌کنید؟ در هنگام کار در منزل با چه مشکلاتی مواجه هستید؟ لطفاً نظرات و تجربیات خود را با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.

دیجیتال مارکتینگ یا بازاریابی دیجیتال چیست؟

لجستیک در کسب و کارهای اینترنتی

لجستیک در کسب و کارهای اینترنتی و ۳ مدل پرکاربرد که باید بدانید

لجستیک در کسب و کارهای اینترنتی یکی از مسائل مهمی است که توجه به آن از سوی صاحبان این کسب‌وکارها منجر به کسب سودهای بسیار می‎شود. انواع مختلفی از مدل‌های لجستیک در تجارت الکترونیک وجود دارد که شما به‌راحتی می‌توانید آن‌ها را به‌کارگیرید: روش دراپ شیپینگ، عمده‌فروشی و انبارداری، برچسب سفید و تولید. این گزینه‌ها به ترتیب پیچیدگی فهرست شده‌اند و انتخاب هر یک از آن‌ها می‌تواند انتخابی محکم باشد؛ در ادامه ایران مدیر به بررسی هریک از این سه روش می‌پردازد:

۱٫ لجستیک در کسب و کارهای اینترنتی به روش Drop shipping

در این روش شما اقلام را در وب‌سایت خود قرار می‌دهید و زمانی که یک مشتری کالایی را سفارش می‌دهد، کالا توسط فرد دیگری به مشتری تحویل داده می‌شود و جنس به فروش می‌رسد. به‌طورکلی، در این مدل، بین شما و سازنده یا عمده‌فروش که دارای انباری پر از مواردی است که می‌خواهید بفروشید، ارتباط ایجاد می‌شود. درواقع شغل شما این است که مواد را بفروشید و تولیدکننده یا عمده‌فروش سفارش‌های مشتریان را تحویل دهند و آن‌ها را به مشتریان ارسال‌کنند. به‌عنوان‌مثال بیایید فرض کنیم که یک فروشگاه اینترنتی درزمینهٔ فروش غذای سگ‌های خانگی تأسیس کرده‌ایم. ما هر بسته از این مواد غذایی را به قیمت ۲۰۰ هزارتومان از تأمین‌کننده می‌خریم و آن را به قیمت ۴۰۰ هزارتومان در سایت خود قرار می‌دهم. ما محصول خود را از طریق فروشگاه اینترنتی خود بازاریابی می‌کنیم و هنگامی‌که یک مشتری یک عدد از این بسته‌ها را سفارش داد، می‌توانیم ۲۰۰ هزارتومان از ۴۰۰ هزارتومان پول پرداختی توسط مشتری را برای خود برداشته و اطلاعات حمل‌ونقل را به او ارائه دهیم. سپس شرکت تأمین‌کننده (سازنده غذای سگ‌های خانگی) آن را برای مشتری ارسال می‌کنند. برخی از مزایای این روش عبارتنداز:
  • سرمایه‌گذاری‌های اولیه بسیار کمی در این روش انجام می‌شود.
  • شما هیچ‌یک از محصولات را خریداری نمی‌کنید تا زمانی که یک سفارش داده شود و پول آن توسط مشتری پرداخت شود. هنگامی‌که فروش انجام می‌شود، حالا زمانی است که پول را از جیب خود بیرون می‌آورید تا برای جنسی که خریداری کرده‌اید، پول پرداخت کنید.
  • این مدل ریسک پایینی دارد و شما مجبور نیستید که هر نوع سفارشی که با دردسر همراه است را قبول کنید.
برخی از اشکالات این روش عبارت است از:
  • شما کنترل حمل‌ونقل را در دست ندارید و گاهی اوقات اجازه شما به دست تأمین‌کنندگان شما است.
  • اگر تأمین‌کننده شما فراموش کند که شماره ردیابی را به شما ارائه دهد، مسئولیت‌های خدماتی شما را افزایش می‌دهد.
  • ازآنجاکه شما هیچ‌یک از موجودی‌های انبار کالا را نگه نداشته‌اید، همیشه نمی‌دانید که کدام آیتم کم است و ممکن است اضافه بر ظرفیت بفروشید.
خبر خوب این است که اگر شما احساس می‌کنید که تأمین‌کننده‌ای که انتخاب کرده‌اید، با شما مغایرت دارد، بسیار آسان می‌توانید قرارداد خود را با آن فرد فسق کنید. دارایی شما کاملاً دیجیتال است. کسب‌وکار الکترونیکی که با استراتژی مدیریت زنجیره تأمین drop shipping انجام می‌شود برای شما بسیار ساده‌تر از آن است که یک انبار داشته باشید که هر بار یک محصول را به یک مقصد موردنظر انتقال دهید.

۲٫ لجستیک در کسب و کارهای اینترنتی عمده‌فروشی و انبارداری

این مدل زمانی است که شما محصولات را به‌صورت عمده خرید کرده و آن‌ها را در یک انبار ذخیره می‌کنید. معمولاً افرادی که این مدل را ترجیح می‌دهند، محصول را در حجم‌های مختلف می‌فروشند. از این روش بیشتر در بازار B2B استفاده می‌شود و کمتر در بازارهای B2C دیده می‌شود. در مثال قبل ما غذای سگ‌های خانگی را از تأمین‌کننده خریداری کرده و آن را به خرده‌فروشانی که در سطح شهر محصولات مرتبط با حیوانات خانگی می‌فروشند؛ عرضه می‌کنیم. برخلاف روش قبل که هر بار یک خرید انجام می‌شد، در این روش محصولات را از تأمین‌کننده به‌صورت توده‌ای می‌خریم. اگر ما به‌صورت عمده خریداری کرده و اقلام را به‌صورت جداگانه در وب‌سایت خود به مصرف‌کنندگان بفروشیم، حاشیه سود بیشتری نسبت به روش قبل کسب می‌کنیم. اما اگر مانند بسیاری از افرادی که از این مدل استفاده می‌کنند، محصولات را به شکل عمده از وب‌سایت بفروشیم، حاشیه‌های پایین‌تری کسب می‌کنیم. در بیشتر کسب‌ و کارهای اینترنتی بزرگ، شما نیاز به ایجاد حداقلی از حجم فروش دارید تا به‌اندازه کافی حاشیه سود بسازید. همچنین این مدل نیاز به سرمایه‌گذاری‌های اولیه بالا برای خرید و انبار کردن محصول دارد.

۳٫ لجستیک در کسب و کارهای اینترنتی برچسب سفید و تولید

تولید زمانی رخ می‌دهد که برای اقلام موردنیاز خود پول پرداخت ‌کنید. در برچسب سفید، شما محصول را تولید نمی‌کنید، اما قراردادی با یک تولیدکننده می‌بندید که طبق آن شما اجازه دارید نام و یا برند خود را بر روی کالای تولیدشده قرار دهید؛ بنابراین با استفاده از این سناریو، شما یا محصولات خود را در خارج از کشور تولید می‌کنید یا آن‌ها را از خارج از کشور وارد می‌کنید و برند خود را بر روی آن‌ها قرار می‌دهید. شما در حال حاضر در بالاترین زنجیره محصول قرار دارید. هنگامی‌که شما کالایی را وارد می‌کنید و یا تولید خود را در خارج انجام می‌دهید، حاشیه‌ سود شما بسیار بیشتر می‌شود. شما می‌توانید محصول را به قیمتی بسیار پایین ایجاد کنید و سپس آن را به‌صورت آنلاین به قیمت بسیار بالاتر بفروشید. همچنین شما تمام امور مربوط به حمل‌ونقل را خود در کنترل دارید. درحالی‌که کار شما بیشتر است، اما مزایای زیادی هم دارد. شما می‌توانید تمام چرخه را کنترل کنید و همیشه بدانید که چه اتفاقی برای محصول می‌افتد. همچنین، در این مرحله، می‌توانید از عمده‌فروشان و فروشندگان کالا استفاده کنید تا محصولات خود را به فروش برسانید. هیچ ترسی در این مدل وجود ندارد. راه آسانی برای پایان دادن به قرارداد تولید وجود ندارد. شما محصولات خود را ساخته‌اید، آن‌ها را به کشور خود وارد کرده‌اید و در یک مکان ذخیره می‌کنید. همچنین باید یک فرایند برای نظارت و حفظ کنترل کیفیت ایجاد کنید. این قطعاً یک مدل پیشرفته لجستیک در کسب و کارهای اینترنتی و رشد کسب و کار است. تقریباً همیشه یک سرمایه‌گذاری نقدی بزرگ نیاز به یک پیش‌نیاز دارد، بنابراین در این روش شما باید یک برنامه مالی داشته باشید. شما در کسب‌وکار اینترنتی خود از کدام نوع زنجیره تأمین استفاده می‌کنید؟ آیا درزمینهٔ لجستیک در کسب و کارهای اینترنتی به مشکلی برخورد کرده‌اید؟ لطفاً نظرات خود را با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.

بیزینس پلن چیست و چگونه بیزینس پلن بنویسیم؟

اشتباهات مالی

اشتباهات مالی احمقانه‌ای که افراد در سنین جوانی مرتکب می‌شوند

اشتباهات مالی در جوانی مثل کندن چاهی است که شما را در میانسالی در قعر خود گرفتار خود خواهد کرد. واقعیت این است که اگر شما هم مانند بسیاری از ایرانی‌های ۳۰ ساله زندگی کرده باشید، احتمال دهه ۲۰ سالگی خود را صرف به پایان رساندن دانشگاه، یافتن اولین شغل واقعی‌تان، انجام بعضی ریسک‌ها، برقراری رابطه عاشقانه و اگر خوش‌شانس بوده باشید کمی هم تفریح کرده‌اید. با پرداختن بیش‌ازحد به کار و زندگی، بر زمان حال متمرکز می‌شوید و این باعث می‌شود اهداف مالی بزرگ‌تر را کنار بگذارید. همین مسئله باعث می‌شود که درآینده مجبور به تقلا و تلاش بیشتری برای ساختن یک زندگی خوب از نظر مالی باشید. ایران مدیر به شما پیشنهاد می‌کند تا با خواندن این مقاله از ۱۰ اشتباه مالی مهلک اجتناب کنید و به‌این‌ترتیب در سن ۴۰ سالگی و بعدازآن آزادی مالی خود را تضمین کنید.

۱٫ داشتن بدهی‌های بیش‌ازحد کارت اعتباری

وقتی شما تنها به کمی کمک اضافی نیاز دارید تا بتوانید پرداخت خود را عقب بیاندازید، کارت‌های اعتباری می‌توانند راه‌حل خوبی به نظر برسند. کارت‌های اعتباری می‌تواند ابزار مفیدی برای کمک به شما در ایجاد اعتبار و کسب امتیاز یا پاداش باشند یا به شما امکان خریدهای آنلاین را بدهند؛ اما شرکت‌های کارت اعتباری از اشتباهات مالی گنگ شما، یعنی خرید ضرر و چیزهایی که واقعاً به آن‌ها نیاز ندارید، کسب درآمد می‌کنند. کارت‌های اعتباری به خاطر هزینه‌ها، نرخ‌های بهره و قوانین پنهان قراردادهایشان بدنام هستند و وقتی دچار مشکلات شدید، رها شدن از آن برایتان بسیار مشکل خواهد بود. سعی کنید در جوانی خود هیچ‌گاه به این اشتباهات مالی تن ندهید.

۲٫ نداشتن تنوع درآمدی

اکثر ما با اشتغال مانند یک رابطه رفتار می‌کنیم. ما به یک شغل واحد یا یک کارفرمای واحد در یک‌زمان متعهدیم. ما همه زمان و تلاش خود را صرف شغل ثابت خود می‌کنیم؛ اما زمانی که بحث پول‌سازی به میان می‌آید، داشتن تنوع درآمدی در کنار شغل ثابت چیز خوبی است! درصورتی‌که اتفاقی بیفتد و از کار اولیه خود خارج شوید، این تنوع درآمدی از شما پشتیبانی خواهد کرد. می‌توانید به آن به‌عنوان شانسی برای گسترش منافع خود یا کشف حوزه‌های مختلف فکر کنید. راه‌های بسیاری برای ایجاد یک شغل دوم یا فرصت پول‌سازی جانبی وجود دارد. داشتن بیش از یک منبع درآمد به معنای پول بیشتر برای سرمایه‌گذاری و پس‌انداز برای پروژه‌های آینده است.

۳٫ نداشتن یک طرح مالی زمانی برای آغاز زندگی مشترک

یکی از بزرگ‌ترین اشتباهاتی که می‌توانید مرتکب شوید نداشتن یک بحث صادقانه و باز در مورد مسائل مالی، بودجه، بدهی‌ها و عادت‌های خرج، قبل از غرق شدن در مسائل زندگی و یکی کردن زندگی‌ها با شریک آینده‌تان است. ممکن است از داشتن این گفتگو احساس ناخوشایندی داشته باشید، اما مهم است که بدانید چه زمانی و در چه موقعیت مالی‌ قرار دارید و چه عادات مالی متفاوتی دارید.

۴٫ کنار گذاشتن برنامه‌ریزی برای زمان بازنشستگی

ممکن است تمرکز بر دوران بازنشستگی وقتی‌که زمان بسیاری تا آن باقی‌مانده است سخت باشد، اما دهه سوم و چهارم زندگی شما بهترین زمان جهت لانه‌سازی برای تخم‌مرغ در حال رشدتان است. هرچه زودتر شروع به پس‌انداز پول کنید، زمان بیشتری برای استفاده از مزایای فوق‌العاده آن خواهید داشت: این قوی‌ترین راه برای کار کردن پولتان برای شماست. این را در نظر بگیرید: اگر بین سنین ۲۵ تا ۳۵ سالگی خود سالانه ۲ میلیون تومان سرمایه‌گذاری کنید، با ۲۰ درصد بهره در سال، این سرمایه‌گذاری ۲۰ میلیون تومانی تا سن ۶۵ سالگی‌تان حدود ۵ میلیارد تومان خواهد بود. بد نیست! درست است؟

۵٫ اشتباهات مالی در هزینه مسکن

ممکن است تصور کنید زندگی در یک آپارتمان لوکس چقدر عالی خواهد بود؛ یا این‌که زندگی در یک محله مد روز و مدرن چه احساس شگفت‌انگیزی خواهد داشت؛ اما این‌یکی از اشتباهات مالی مهلک است. گرفتار این دام نشوید. این کار می‌تواند بسیاری از پولی که می‌توانید درجاهای دیگر سرمایه‌گذاری کنید و به‌طور مداوم به مخارج خود بپردازید را از بین ببرد.

۶٫ عدم برنامه‌ریزی برای شرایط بد

در حال حاضر ممکن است احساس شکست‌ناپذیری داشته باشید؛ اما در بعضی موارد ممکن است بیمار شوید یا صدمه ببینید. اکثر مردم پس‌انداز کافی برای پوشش مخارج این ماه‌ها یا سال‌هایی که قادر به کار و کسب درآمد نیستند، ندارند و این‌یکی از بزرگ‌ترین اشتباهات مالی آنان در سنین جوانی است.

۷٫ نداشتن بیمه عمر درحالی‌که ارزان است

درنهایت همه ما مرگ را تجربه خواهیم کرد؛ اما یک قاعده مهم را در نظر داشته باشید: هرچه در زمان خریداری یک بیمه‌نامه عمر، جوان‌تر باشید، پول کمتری می‌پردازید. هرچه سالم‌تر باشید، دریافت پوشش، ارزان‌تر و آسان‌تر خواهد بود. پس در زودترین زمانی که می‌توانید، وارد این مسیر شوید. کمی احتیاط بعدها به شما آرامش خاطر می‌دهد. شما خواهید دانست که افرادی که دوستشان دارید حتی در بدترین شرایط در امنیت خواهند بود.

۸٫ پس‌انداز بیش‌ازحد پول برای هزینه‌های آینده

اشتباهات مالی ناشی از پس انداز بیش از حد پول درحالی‌که سعی می‌کنید پول زیادی در حساب‌های بازنشستگی خود پس‌انداز کنید، فراموش نکنید که برای سایر هزینه‌های بزرگ آینده پول کنار بگذارید. بعضی روزها ممکن است بخواهید یک خانه داشته باشید، یک ماشین جدید بخرید، یک سفر دور دنیا داشته باشید یا کودکان خود را به دانشگاه بفرستید. این اهداف کلی برچسب‌های قیمتی بالایی دارند که برای تأمین آن نیاز به پول دارید و اگر همه سرمایه خود را صرف پس‌انداز در حساب‌های بازنشستگی کنید نمی‌توانید به شکلی دلخواه زندگی کنید.

۹٫ اشتباهات مالی ناشی از ولخرجی برای بچه‌ها

در بعضی از نقاط زندگی‌تان ممکن است دل‌بستگی‌هایی داشته باشید که باعث شادی شما می‌شوند: افرادی که برای اطمینان از امنیت و شادی آن‌ها تقریباً هر کاری انجام می‌دهید. برای بسیاری از مردم این مسئله مساوی است با دادن تقریباً بهترین نوع از هر چیز، از بهترین مبلمان خواب تا بهترین برندهای لباس، به آن‌ها. قبل از اینکه پول خود را به خاطر اسباب‌بازی‌ها، وسایل و لوازم جانبی کودک بر باد دهید، هزینه‌های خود را بررسی کنید. آیا کودک تندرست شما واقعاً به یک کالسکه فانتزی نیازدارد؟ پس‌انداز پول در صندوق سرمایه‌گذاری یا حساب پس‌انداز بهتر است یا پرداخت بدهی‌ها؟ اجازه ندهید احساساتتان خرید برای کودکتان یا خودتان را کنترل کند.

۱۰٫ داشتن انتظار یک زندگی فراتر از دسترس

مهم نیست سنتان چقدر باشد، طمع برای همه‌چیزهای جدید خوبی که به نظر می‌رسد دیگران دارند آسان است. هیچ‌گاه سعی نکنید از استانداردهای شخص دیگری که برای شما امکان‌پذیر نیست پیروی کنید. انتظار زندگی در همان سطحی که والدینتان در آن زندگی می‌کنند یک دام دیگر است. به یاد داشته باشید که والدین شما (خوشبختانه) ده‌ها سال برای جمع‌آوری ثروت خود زمان صرف کرده‌اند. شما هم اگر انتظارات خود را بررسی کنید و بیش‌ازحد ولخرجی نکنید، می‌توانید مثل آن‌ها ثروتمند شوید.

سخن آخر

اشتباهات مالی که در سنین جوانی رخ می‌دهند منشا بسیاری از مشکلات و مسائل در سنین میان‌سالی و کهن‌سالی هستند. با پرهیز از این ده اشتباه مهلک می‌توانید آینده مالی خود را تضمین کنید. شما کدام‌یک از این اشتباهات را در جوانی خود مرتکب شده‌اید؟ این اشتباهات چه تبعاتی در زندگی شما داشته‌اند؟ لطفاً تجربیات خود را با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.
صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد